#تجربه
سلام بر جوانه ای های عزیز...
سه شنبه برای کنشگری رفته بودیم حرم امام رضا ع...
یک خانمی باهمسرشون اومدن، نظر من رو به خودشون جلب کردن و رفتم پیش این خانم بهشون گفتم امکانش هست چندلحظه وقتتون رو بگیرم اون خانمم گفتن بله بفرمایید...
شروع کردم به صحبت کردن، گفتم ما ازامام رضا خواستیم خودشون زائرانشون رو جلوی راه ما قرار بدن برای این امر ،ان شالله تاسال آینده یک فرزند قسمت شما بشه برای یاری امام زمان(عج) و خشنودی امام رضا(ع)...و در آخر صحبتها جوراب نوزادی رو به اون خانم که از تهران مشرف شده بودن حرم دادم...
این خانم هیچی نگفتن فقط یه دفعه مثل ابر بهار گریه کردن...
من هم بعد از چند دقیقه خداحافظی کردم و رفتم ولی دیدیم که این خانم و همسرشون همونجا گوشه صحن نشستن وگریه کردن و به جوراب نوزادی توی دستشون بود نگاه می کردن...
بعد ۱۰_۱۵دقیقه همون خانم اومدن پیشم و گفتن خانم من حس کردم که شاید باردار شده باشم و از صبح دارم با خودم کلنجار میرم که دارو سقط جنین بخورم....الان دیگه مصمم شده بودم و به همسرم گفتم همین الان بریم داروخونه... و فقط لحظه آخر رو به گنبد امام رضا ع گفتم یا امام رضا ع اگه قراره اینکار رو انجام ندم یه جوری بهم بفهمون...
از صحن که اومدیم بریم داروخونه که لحظه خروج شما اومدین واین حرفا رو گفتین...
#تجربه
#تجربه_کنشگری
#جوانه_مشهد
#کنشگری
@javanesho_ir
╚══════ 🌱