✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
" اربعین "
زینب رسید کشته بی سر قیام کن
باز از رگ بریده به خواهر سلام کن
یک اربعین که حرمت من را نداشتند
تو الاقل به پیری من احترام کن
آغوش توقرار دلم بودازآن نخست
دستی برآرو صبر مرا مستدام کن
《من خون گرم خویش حلال تو کرده ام
خواهی به شیشه افکن و خواهی به جام کن》
نیمی زجان گرفته ای از من در آن غروب
برخیز و کار نیمه خود را تمام کن
جان داده ام ولی نخ معجر نداده ام
برخیز و یک نظر به رخ نیل فام کن
سایه ندیده سایه او را بلند شو
خورشید را برای ربابت حرام کن
از حرمله نمی گذرم که به خنده گفت
هان ای رباب بر سر طفلت سلام کن
مرهم شدم برای همه مانده ام خودم
برخیز و زخمهای مرا التیام کن
هر گز نشد به اشک تو راضی شوم ولی
اینبار گریه بر من و بازار شام کن
#اربعین
#حضرت_زینب_س
#موسی_علیمرادی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
" اربعین "
یک اربعین مشتاق دیدارم می آیم
ای سایه ی سر ! ای کس و کارم ! می آیم
با جان و دل غم را خریدارم می آیم
باعزت و با آبرو دارم می آیم
بعد از علمدارت علمدار است زینب
شکر خدا پیروز پیکار است زینب
نه شِکوه از زندان نه فکر خانه کردم
نه التماس از مردم بیگانه کردم
با خطبه ام جنگی جوانمردانه کردم
کاری که من با زاده ی مرجانه کردم
تاریخ در عمرش به چشم خود ندیده
آغوش واکن فاتح میدان رسیده
عشق تو را به عالم و آدم ندادم
در راه تو از جان و مالم کم ندادم
اذن تعرض را به نامحرم ندادم
چادر نه خاک چادرم را هم ندادم
این شبهه را از ذهن مردم پاک کردم
هر بی حیا را زیر پایم خاک کردم
ای روشنای هر شبم ای ماه زینب
غیر از تو پایانی ندارد راه زینب
شد شهر شام و کوفه جولانگاه زینب
ای وای اگر آخر بگیرد آه زینب
راه نجاتی بعد از آن باقی نماند
روی زمین شمر و سنان باقی نماند
در دست بسته همت بسیار من بود
شکر خدا این پای خسته یار من بود
سرّی میان اشک معنادار من بود
کن فیکون کردن همیشه کار من بود
مصداق ناب نسخه پیچیدن همین است
من در رگ ام خون امیرالمومنین است
از جذر و مد چشم دریایم بگویم
از پایداری قدم هایم بگویم
از لحن تند و تیز غوغایم بگویم
از "ما رأیت الا جمیلا " یم بگویم
از منبرم آل ابوسفیان خطر کرد
یک جمله ی من شام را زیر و زبر کرد
خواهر فقط دنبال انجام وظیفه ست
با دست بسته دشمنانت را حریف است
من سربلندم منکرت خار و خفیف است
دشمن غلط فهمیده که زینب ضعیفه ست
من نور چشم احمد مختار هستم
از وارثان حیدر کرار هستم
حالا پس از یک اربعین اینجا رسیدم
گیسو پریشان اینچنین اینجا رسیدم
دلواپس و زار و غمین اینجا رسیدم
با روضه های آتشین اینجا رسیدم
برخیز تا که روی نیلی را ببینی
برخیز تا که جای سیلی را ببینی
در زیر بار کعب نی ها پر شکسته
از لطف چوب سخت محمل سر شکسته
این دل شبیه پهلوی مادر شکسته
مانند زهرا بازوی خواهر شکسته
باور نداری ردّ چکمه بر جبین است؟
عاقبت هر که سپر باشد همین است
در قاب چشمان ترم ای دال گودال
دارد تداعی میشود جنجال گودال
حال دلم آشفته تر از حال گودال
با سم مرکب ها شدی پامال گودال
باور نمیکردم که روزی مهربانم!
پایین پایت فاتحه باید بخوانم
بار رسالت را به دوش خود کشیدم
با جان و دل درد اسارت را خریدم
منزل به منزل غارت خلخال دیدم
پای برهنه در بیابان ها دویدم
وابستگانت طعمه ی تاراج بودند
اطفال تو به چادری محتاج بودند
طاقت میاری روضه ای سنگین بخوانم
از هدیه ای در دامن خورجین بخوانم
از بزم مِی از سفره ای رنگین بخوانم
از فکر شوم دشمن بی دین بخوانم
آورده ام با خود تمام غصه ها را
باغیرتم ! شهری تماشا کرد ما را
دیگر شمار غصه هایم بی حساب است
از این همه رنج و مصیبت دل کباب است
در عمر خود یکبار زینب بی جواب است
میپرسی از طفلت اگر کنج خرابه ست
از فرط درد و داغ و غم آکنده هستم
با دست خالی آمدم شرمنده هستم
#اربعین
#حضرت_زینب_س
#علیرضا_خاکساری
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یا ایهاالشهید (ع)
آهم ، که شعله بر جگرِ غم کشیدهام
اشکم ، که قطره قطره به پایَت چکیدهام
آئینهام ، که زخم ترَک خوردهام زِ سنگ
سروَم ، که سایبان شده قدِ خمیدهام
ای تلِّ خاکِ غرقِ به خونِ برادرم
باور نمیکنم به کنارت رسیدهام
نقشِ هزار ضربتِ دشمن گرفتهام
طعمِ هزار سنگِ ستم را چشیدهام
یادم نمیرود که در آن روز در پِیات
صد بار این مسیرِ سیه را دویدهام
یادم نمیرود که در آن شام از تنت
صد تیغ و تیر و نیزه و خنجر کشیدهام
اکنون رسیدهام که ببوسم دوبارهات
آه ای گلو بریده کجایی؟ بُریدهام
#اربعین
#حضرت_زینب_س
#حسن_لطفی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
یا ایهاالشهید (ع)
ره واکنید قافله سالار میرسد
یک قافله اسیرعزادار میرسد
برخیز یا حسین سری دست و پانما
دلبر برای دیدن دلدار میرسد
حالا که پیرعشق شدم ناز میکنی
باشد تو ناز کن که خریدار میرسد
سر الحسین سینه سینای زینب است
آری حقیقت همه اسرار میرسد
بالا بلند بودم و حالا خمیده ام
پرغم ترین زمانه دیدار میرسد
عباس کو که صبرعقیله سر آمده
ناموس حق زکوچه و بازار میرسد
بر روی قبر پیرهنت پهن میکنم
جانم به لب زگریه بسیار میرسد
تکرارصحنهها شده درپیش دیده ام
نیزه به دست لشگر اشرار میرسد
گویا هنوز میشنوم زیر دست و پا
فریاد العطش ز لب یار میرسد
آن بار گر نشد بدنت را بغل کنم
قبرت به روی سینهام این بار میرسد
هرجا که شد غرور مرا دشمنت شکست
زینب غمین از آن همه آزار میرسد
آه رباب و قبر بهم خورده ی علی
لالایی اش ازآن دل غمدار میرسد
#اربعین
#حضرت_زینب_س
#قاسم_نعمتی
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir
✨✨✨✨
✨⭐️🍃
✨🍃🌺
✨
اربعین
اما هوای شور عزا در قلم گرفت
از غم قلم به دوش نوایش علم گرفت
شب تا سحر قلم ز لبش ناله می چکید
عطر حسین از لب آلاله می چکید
شاعر سرود مثنوی و شرح قصه را
اما قلم نگاشت غم و درد و غصه را
بر صفحه زد شرر ز غم و آه جان گداز
از سینه اش گشود به یکباره عقده باز
با ناله گفت که این چه غم و آه و ماتم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
یک اربعین جهان همه در آه و غم گذشت
بر اهل بیت و آل پیمبر ستم گذشت
گرچه حرارت قلم و صفحه پر تب است
اما تمام غم به دل و قلب زینب است
گفتم قلم بیا مدد دست خسته باش
راوی راه قافله ی دل شکسته باش
زینب رسید کرب و بلا با نوای غم
بر خاک کربلا به دو صد نوحه زد علم
داغ حسین بعد چهل روز مبهم است
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
زینب به سینه اش به جز از آه و درد نیست
حتی به شاخ خشک دلش برگ زرد نیست
این داغ بی کسی نفسش را بریده است
هجده سر بریده به نی گو که دیده است
بر نیزه ای عجب سر سالار زینب است
بر نیزه ای سری ز علمدار زینب است
بر نیزه ای دگر سر پر خون اکبر است
حتی به نیزه ای سر شش ماهه اصغر است
بر نیزه ای دگر سر گلگون قاسم است
سر های دیگر از بدن آل هاشم است
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
دیدم به روی نیزه سر پاک تو مدام
از آن دمی که راهی راه سفر شدم
با دست بسته بهر یتیمان سپر شدم
بودش مدام غافله در شور و ولوله
سویی سنان و شمر و دگر سوی حرمله
آنها سوار مرکب و با تازیانه ها
از کینه می زدند به سر ها و شانه ها
شلاق و تازیانه و بی گاه کعب نی
این هتک حرمت و ستم و ظلم تا به کی
آه از سوار ناقه ی در بین قافله
سجاد بود و غل بُد و زنجیر و سلسله
دیدم سری به نیزه بلند است در برم
سالار و سرورم تو بُدی در برابرم
دیدم نمی رسد به تو دستم برادرم
از داغ تو به چوبه ی محمل زدم سرم
دیدم به تشت زر سر پر خونت ای حسین
دیدم ملائک اند ز داغت به شور و شین
آه از دمی که زد به لبت چوب خیزران
آه از دمی که چوب مکرر بزد بر آن
رازی بود در این که چرا قد خمیده ام
یک اربعین ز داغ تو اندوه دیده ام
هر چند گفته ام ، بُود این قصه نا تمام
ای وای از مصائب پُر درد شهر شام
این ها که گفته ام سر سوزن ز غم نبود
نزد جفای شامی و آزارِ از یهود
دیدم که طبل خاتمه ی جنگ می زنند
اما دوباره بر سر ما سنگ می زنند
بنگر که بی حیایی آنان چه کرده بود
آنجا که رفت قافله بازار برده بود
دیدم یزید و کاخ ستم را خرابه را
دیگر چگونه شرح دهم عمق ماجرا
آورده ام به هم ره خود خیل ناله را
شرمنده ام مگیر سراغ سه ساله را
ظلمی که شد ز کینه ی آل امیه است
جا مانده ام حسین سه ساله رقیه است
شرمنده ام ز روی تو خورشید تابناک
کنج خرابه ماه سپردم به دست خاک
اما حسین من و جگر گوشه ی بتول
از کربلا روم به سوی روضه ی رسول
سوغات من ز کرب و بلا پیرهن بُود
پیراهن حسین شه بی کفن بُود
سوغات دیگری که به مام قمر برم
بر مادر ادب ز قمر یک سپر برم
#اربعین
#حضرت_زینب_س
#جواد_کریم_زاده
💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠
📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید...
👉 @javazenokari_ir