eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
899 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) دارم از داغ غمت اشک دمادم بیشتر چشم هایم می زند بارانِ نم نم بیشتر تو جوادی و کرامت با تو معنا می شود پس دخیل حاجت باب المرادم بیشتر همسر نامهربان خیلی اذیت می کند هرچه او نامهربان تر، شدت غم بیشتر روی خاک حجره می پیچی به خود آقای من ناله هایت میشود هر لحظه، کم کم بیشتر مادرت زهراست آقا آمده بالا سرت قامتش را کرده این حالات تو خم بیشتر از به خود پیچیدنت اینگونه حاصل می شود: زهر هر چه تلخ تر، سوز جگر هم بیشتر این عطش ، این گریه ها، این خنده های زهر دار شد بساط روضه ات حالا فراهم بیشتر یک طرف این ناله ها، یک سو صدای هلهله می کنم در روضه ات یاد مُحرّم بیشتر 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) مهر شما در دل عاشق فتاد خیر دو دنیا به من این فیض داد باب کرم هستی و باب المراد اسئَلُکَ بحودک یا جواد تا که توسل به تو آغاز شد هر گرهی داشت گدا باز شد ای نمک سفرۀ سلطان طوس محضر تو خیل ملک خاک بوس آینۀ صورت شمس الشموس دلخوشیِ عمر انیس النفوس ای علی اکبر ملیح رضا حلقۀ موی تو ضریح رضا جود تو شد مظهر کُلِّ صفات نام تو فتاح همه مشکلات نازترین تک پسر کائنات حق بده بابات بمیرد برات بوسه زلبهای تو کار رضا ای همۀ دار و ندارِ رضا گوشۀ حجره شده جایت چرا ؟ مرگ شده ذکر و دعایت چرا ؟ بسته شده راه صدایت چرا ؟ آب نیاورده برایت چرا ؟ شعله به جان و دل زهرا مکش جان رضا روی زمین پا مکش ضربه به حیثیت افلاک خورد رنگ کبودی به رخی پاک خورد موی به هم ریخته ات خاک خورد داد زدی دورِ لبت چاک خورد با جگر سوخته پرپر زدی بر دَرِ حجره چقدر سر زدی خون ز لب خشک تو پاشید وای لحظۀ پرپر زدنت دید وای چشم به چشمان تو خندید وای تشت زنان دورِ تو رقصید وای شعله به جان تو چنین ریخته آب به پیش تو زمین ریخته آب نخوردی … بدنت پا نخورد یک نخی از پیر و هنت پا نخورد در ته گودال تنت پا نخورد مثل حسین بر دهنت پا نخورد یاد حسین دیدۀ تر داشتی هر چه سرت آمده ، سر داشتی چنگ به موی سرش انداختند روی تن بی سر او تاختند خیل زنان رنگ ز رخ باختند پیکر غارت شده نشناختند عمۀ سادات زمین گیر شد بر سر بوسیدن رگ پیر شد طول کشید از نَفَس افتادنش حنجر پاشیده روی دامنش عده ای اعراب دَمِ رفتنش با کتک از کرب و بلا بُردنش عمه از آن لحظه گرفتار شد ناقه نشین راهی بازار شد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) آتش گرفته خانه ی دل ، آه مادر می سوزم از زهر هلاهل ، آه مادر عمر مرا چون تو به برگ گل نوشتند با دست خونین مقاتل ، آه مادر دلهای سنگ دشمنان هم سوخت بر من من دشمنی دارم به منزل ، آه مادر بازا که سر بگذارد این دریای غربت با گریه بر دامان ساحل ، آه مادر لب تشنه هستم ، قتلگاهم کربلا شد قاتل نشسته در مقابل ، آه مادر مشکل ندارد، تشنه مردن ، لیک عطشان در زیر خنجر هست مشکل آه مادر مادر رضایت را خبر کن تا ببیند آتش فتاد او را به حاصل آه مادر 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) وسط حجره گاه گاه افتاد نفسش در شماره، آه افتاد به در بسته خورد فریادش بی پناهی که بیگناه افتاد ناگه از درد تشنگی برخاست سمت در، نا امید راه افتاد رو زد و آب ، نه نمیدادند! به کنیزان چو کار شاه افتاد نه کمی رقص و هلهله کم شد نه به جان دادنش نگاه افتاد کمر آسمان شکست از غم دید از بام، تا که ماه افتاد! حرف افتادن از بلندی شد گذر دل به قتلگاه افتاد ذوالجناح ” الظّلیمه “میگفت و ” مُغتسِل مِن دَم الجِراح ” افتاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) غریب مانده ولی زهر تا اثر بکند خدا کند جگرش را خودش خبر بکند برای اشک به خنده جواب می آید کنیز خانه به دنبال آب می آید امام شاهد طومار بی مرامی هاست امام مظهر مظلوم تشنه کامی هاست غمش کجا ببرد زخم از خودی خورده کسی که ارث ز تنهایی حسن برده به احتضار غریبش به هلهله بودند هزار جعده به فرمان حرمله بودند نمک شدند به زخمش دمی که رقصیدند به اشک بی کسی اش ناکسانه خندیدند به خاک حجره چه آرام می برد سر را خدا به خیر کند چارچوبه ی در را خدا کند که از این حجره جابه جا نشود خدا کند که سرش سهم پله ها نشود خدا کند که عزیز غلام ها باشد نه گرم سوختن روی بام ها باشد اگر چه سوخت ولی بی کفن نمی ماند سر مطهر او بی بدن نمی ماند روا نبود شبیه حسین جان دادن گلوی خویش به سر نیزه ی سنان دادن کسی که گوشه ی گودال زیر و رو می شد شبیه غصه تنش شرح مو به مو می شد رسید پنجه به مو موقع بلا شده بود زمان پر زدن شاه کربلا شده بود رسید زینب کبری برای یاوریش هزار حیف زمانی که سر جدا شده بود میان توبره ای راس سیدالشهدا خدا به خیر کند صحبت طلا شده بود چه کرد شمر تنش را که لحظه ی تدفین عزیز فاطمه محتاج بوریا شده بود قدیم ها به سر دوش مصطفی جا داشت سری که ملعبه ی دست بچه ها شده بود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) مبدا که باشد طوس مقصد کاظمین است در آسمان ها هم زبانزد کاظمین است هر جا که بوی تو می آید کاظمین است با این حساب امروز مشهد کاظمین است وقتی که محو دیدن باب الجوادیم انگار اصلا زائر باب المرادیم مهر و محبت حلم و بخشش جود و رحمت در جان تو کرده تجلی بی نهایت شاعر می افتد پای توصیفت به زحمت داری به سر عمامه ی سبز امامت پاکی زلالی مهربانی و عطوفی ای معدن الرحمه رئوف بن رئوفی بسکه خدای تو ملاحت بر تو داده دل می بری با چشم و ابروی گشاده ای تالی شمس الشموس ای شاهزاده از کودکی هستی بزرگ خانواده وقتی علی اکبر مولای مایی یعنی تو هم خلقا و خلقا مصطفایی علم الیقین و مظهر توحید بودی در ناامیدی مایه ی امید بودی راه نجات از ورطه ی تردید بودی نه ساله اما مرجع تقلید بودی خورشید زاده ماه پیشت رخ گرفته هر پرسشی در محضرت پاسخ گرفته نه ساله بودی رهبری کردی جهان را در آستین داری جواب حاضران را داری به دست خود زمام اسمان را دادی به ما از صلب خود صاحب زمان را عمری مسلمان های اسلام تو هستیم چشم انتظار مغز بادام تو هستیم معنا بگیرد علم و دانش تحت نامت حکمت همیشه می گذارد احترامت یحی بن اکثم مات و حیران کلامت جای سخن های تو بنویسم قیامت با احتجاجت فتح خیبر کردی ان روز با تیغ نطقت کار حیدر کردی ان روز چشم تمنا را بدوزم بر نگاهی یا سیدالسادات اباجعفر نگاهی تا حال و روز من شود بهتر نگاهی کی میکنی بر جانب نوکر نگاهی با یک نگاه تو “موفق” میشوم من بر جمع اصحاب تو ملحق میشوم من سرچشمه ی مهر و عطوفت کوه احساس بیرون زند از حجره ات عطر گل یاس بر روضه های فاطمه همواره حساس غیرت به مادر داری اقا مثل عباس مشتاق انجام امور ناتمامیم ما هم شبیه تو به فکر انتقامیم با سفره هایت هرکسی که آشنا شد بیرون نرفت از روضه ات حاجت روا شد هر جا که آمد نام تو دارالشفا شد با ذکر تو آجیل مان مشکل گشا شد عطری دگر بر هفته داده چهارشنبه ماییم و ختم یا جواد چهارشنبه نحن موالیکم بزهرا یابن سلطان یا سیدی انظر الینا یابن سلطان ما را سفارش کن به بابا یابن سلطان روضه مهیا شد بفرما یابن سلطان گنبد به روی دوش خود پرچم گرفته بابا برایت مجلس ماتم گرفته عمری میان روضه هایت گریه کردیم بر غربت بی انتهایت گریه کردیم تو گریه کردی پا به پایت گریه کردیم با ضامن آهو برایت گریه کردیم شهری به پای رفتن تو غصه خورده همسایه از همسایه ی خود ارث برده هر روز مهمانی به غیر از غم نداری بر زخم های کهنه ات مرهم نداری حتی میان خانه ات محرم نداری جز گریه کردن راه دیگر هم نداری ای وارث درد حسن خون بر دلت شد وقتی شریک زندگی ات قاتلت شد از شدت زهر ستم بال و پرت سوخت تنها نه بال و پر تمام پیکرت سوخت تو سوختی از غصه قلب مادرت سوخت از تشنگی در بین حجره حنجرت سوخت با ناله های تو همه کل می کشیدند در پیش چشم فاطمه کل می کشیدند شکر خدا سر نیزه و تیر و کمان نیست بر سینه ی تو رد پایی از سنان نیست در دست ام فضل دیگر خیزران نیست انگشترت دیگر به دست ساربان نیست شکر خدا دیگر به دنبال سر تو از دشمنت سیلی نخورده دختر تو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) از اثر زهر جفا سوخت سراپا بدنم در دل این خانه دگر نیست کسی هم سخنم ناله زنم آه کشم زهر شرر بار چشم نیست امیدی رهم از معرکه اهرمنم هلهله کردند که من ساکت و آرام شوم نیست توانی که دگر ناله و فریاد زنم مادر خوننین جگرم آمده اینجا به برم صبر نمایید که من ناله او را شنوم لرزه فتاده به تنم قاتل من گشته زنم خوب تر از اوست دگر دشمن پیمان شکنم من چه کنم تا که رها سازدم از ظلم و جفا سینه من تاخت شده طعنه و آذر مزنم جود منم فضل منم رایحه وصل منم باب مراد است درم نافه و مشک ختنم ای پسرم ای پسرم نور دل و چشم ترم هست روا تا که نظر بر گل رویت فکنم غنچه بی برگ شدم لیک جوان مرگ شدم ناله زند ماه بر این بی کسی و عمر کمم عاقبت آزاد شدم کشته به بغداد شدم نیست کسی همسفرم کشته دور از وطنم همدم درد و محنم همچو گل یاسمنم یاد کنم از دو لب تشنه لب بی کفنم فاطمه می داد ندا دید سرت گشت جدا زیر سم اسب تنت یوسف گل پیرهنم گفت بُنَیَ پسرم من ز غمت خون جگرم ذبح نمودند تو را ای همه جان و تنم ای همه حاصل من داغ تو شد قاتل من گریه کن بذم عزای تو به هر انجمنم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) منکه آمد به لب از زهر هلاهل جانم نهمین نور خدا و پسر سلطانم این خودش درد بزرگیست برایم که شده یار همخانه ی من قاتل وزندانبانم دست وپا میزنم و مادرمن میبیند ناله ی یا “ولدی”شعله زده بر جانم رمقی نیست که حتی به هوای نظری صورتم را به سوی فاطمه برگردانم تشنه لب در وسط حُجره به جدم گفتم “کاهش جان تو من دارم و من میدانم” که چه کرده ست غریبانه عطش با جگرت سوخت مثل تو سراپا همه ی بنیانم دور تو هلهله کردند، همه رقصیدند منهم آتش زده از هلهله ی شیطانم وقت تشییع تن خسته ی من تاسر بام کرد اصابت به لب پله، لب و دندانم جرمم اینست جگر گوشه ی زهرا هستم شد در این حال،جوانمرگ شدن تاوانم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) گاه گاهی که شود باز ز هم پلکانت میچکد اشک تو بر دامنه ی دامانت هنده ها هلهله کردند که یک وقت کسی نشود با خبر از همهمه ی بارانت طلب آب نمودی و طلبکار شدند تسویه کرد عدو با جگر عطشانت به روی تربت آن حجره نوشتی ، مادر… ای جوان‌مرگِ رضا با سرِ انگشتانت سپر نیزه ی خورشید ، کبوترهایند تا که آسیب نبیند بدن عریانت میکنم شکر که همشیره نداری آقا که شود دلنگران تو و سرگردانت روضه ی عمه و بازار تو را دق داده داغ تلخیست به روی جگر سوزانت یادم آمد لب و دندان حسین بن علی به لب پله که میخورد لب و دندانت و… ای علی اکبر سلطان خرسان تو بده روزی کرب و بلا ، دست من و دامانت 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) تشنگى از نگاهتان پیداست جگرت بى شکیب میسوزد جگر پاره پاره‌ات پیشِ عده‌اى نانجیب میسوزد دست و پا میزنى و می‌گویى جرعه‌اى آب…تا که جان گیرم باز تکرار مى‌کنى آقا جرعه‌اى آب…وَرنَه میمیرم… چقَدَر پیر گشته‌اى آقا گیسوانت همه سفید شده داغ که به روى دل دارى؟ پدرى که ز زهر شهید شده؟ همه ى شهر با تو لج کردند دلشکسته شدى و مایوسى حس غربت به خانه ات دارى… با غریب مدینه مانوسى….. اى على اکبرِ امام رضا کاش خواهرى کنارت بود کاش تنها نبودى آقا جان کاش همسرى کنارت بود گرچه تنهایى‌ات مسلّم شد سر پیراهنت که دعوا نیست بدنت زیر آفتاب اما…. بدنت زیر دست و پاها نیست جاى شکرش همیشه باقى است سرِ تو از تنت جدا نشده کفنت کرده‌اند آقا…شکر قسمت تو بوریا نشده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) از دیده ام گرفت نگاه تو خواب را انداخت دوری ات به دلم اضطراب را خون مرا به عالم و آدم حلال کرد عشقت حرام کرد اگر خورد و خواب را جز سر به آستان تو دادن، بزرگی ات از ما گرفت فرصت هر انتخاب را ما را محبت تو به اینجا کشانده است کاری نداشتیم گناه و ثواب را از راه دور در طلب لطف آمدیم در می‌زنیم خانه عالیجناب را آورده هر که قطره اشکی به محضرت برده ست با خود ادعیه مستجاب را حتی به پادشاهی عالم نمی‌دهیم یک تار موی طایفه بوتراب را … وقتی که حب آل علی نیست، هر نفس بت خانه ای بساز و بسوزان کتاب را ای مهربان محض! بیا با تبسمی بردار از تمام جهنم عذاب را لب تشنه بین حجره هر آیینه دیده ای آن صورت شکسته در خون خضاب را .. بودند دیو و دد همه سیراب و بشکند دستی که ریخت روبروی تشنه آب را بس کن رباب، گریه عباس را ببین بس کن رقیه قصه بزم شراب را در کوفه رسم بود که در پیش باغبان از گل درآورند به چکمه گلاب را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ یا جوادالائمه (ع) قرار نیست به او احترام بگذارد قرار نیست برایش مرام بگذارد بناست پشت در حجره با زبان بدش نمک روی دل زخم امام بگذارد گرفته کاسه ی آبی به دست و میخواهد عزیز فاطمه را تشنه کام بگذارد سرش نمیشکند در مسیر بام اگر که پله پله ی این پشت بام بگذارد میان روضه ی شام و مدینه اشکش را مردد است برای کدام بگذارد همیشه خواسته گریه برای زینب را به پای روضه ی بزم حرام بگذارد دوباره خوانده لبش روضه ی مصیبت آب دل شکسته ی او گفت آه آه رباب 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌