eitaa logo
شهید جهاد مغنیه
90 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
891 ویدیو
15 فایل
آقازاده های مقاومت رابشناسیم☺ به واجبی بپردازیم که فراموشش کردیم.💐🌸🏵 نشر مطالب با ✨سه صلوات براے ظهـور آقا✨ به هر نحوے مجـ☺ـاز است. @ansarion 👈 ڪانال دیگر ما ارتباط باخادم کانال jihadmughnieh
مشاهده در ایتا
دانلود
6.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امشب غوغا کنید... پ.ن:اگه الانتون شب هم نیس الان سر به سجده بزارین فقط برای یک جمله: ❤️اللهم عجل لولیک الفرج❤️ @jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه
چادرت را بتکان روزی مارا بفرست... ای ماااادر❤️💖 با توسل به مادر دعا کنیم برای فرج❤️ #محمدحسین_پوی
✅نوحه ای که به چهار زبان دنیا ترجمه شد... ✅نوحه ای که وزارت ارشاد گفت به اندازه ی ۱۰۰ ملیون تبلیغ برای چادر کارکرد داشت... ✅اصلا از کسی که از۱۵ سالگی با عشق اهل بیت نوحه میخونه کمتر از این توقع نمیره... ❤️امام علی(ع):قلب نوجوان مانند مزرعه است هر چیزی که درآن بکاری پرورش میابد...❤️ @jihadmughnieh
❤️باتوکل به نام اعظمت❤️ بسم الله قاصم الجبارین💪 @jihadmughnieh
سلام رفقا☺️ شرمنده اگه این چندشب کم کاری کردیم☹️✋ به بزرگواری خودتون ببخشید✨ ✅ان شاءالله جبران میکنیم صبرکنید وترکمون نکنید😉❤️ @jihadmughnieh
دوستای مشهدی میدونن الان نزدیک اذانه😄 التماس دعا برا همه❤️ مخصوصا فرج❤️☺️ @jihadmughnieh
#سخن_پدر هرکس اینطوری باشه هیچ وقت احساس تنهایی نمیکنه👆🏻🤗 @jihadmughnieh
اول:آمِروا بالمعروف بعد:وَنهوا عن المنکر میدونیم ینی چی؟🙃🤔 ینی انقدررررر از خوبیهای اطرافیانمون مثل: پستهای قشنگ،🙂 پروفایلهای معنیدار،😄 لباسهای پوشیده،😊 خصوصیات اخلاقی خوبشون تعرف کنیم که فکرشم نکنن برن طرف بدیها😉🙃 رفقا همه توی جبهه ی منفی خیلی طرفدار دارن😲... ✅نگیم میفهمه چقدر کارش خوبه،خودش میفهمه این صفتش خوبه... ✅بشون بگیم،بیان کردن خعلیی تاثیر داره تعریف کردن اثر داره✨ کلاسمون نمیاد پایین😂👌 ✨ما وقتی یک پیاممون خیلی فروارد میشه... یک پستمون لایک میخوره... یک نفر از تیپمون تعریف میکنه... چقدر قندتو دلمون آب میشه؟😄🙄 درسته کارها باید برای خدا باشه اما قدم قدم...🚶🏻🏃 مخصوصا برای کسایی که هنوز خودشون رو جزءقشر خاکستری میدونن مثل بچه ها ونوجوون ها این خیلی اثرگذاره👌👌 اگه مثبتها هوادار داشته باشه... همه کمتر میرن سمت منفیها... ✅یادمون باشه"فقط"امرونهی نکنیم☺️ @jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه
#واجب_فراموش_شده اول:آمِروا بالمعروف بعد:وَنهوا عن المنکر میدونیم ینی چی؟🙃🤔 ینی انقدررررر از خوبی
یه خاطره بگم؟😁😁 یبار تو مترو رسما تنها خانم های باحجاب مترو من و مادرم بودیم...😁🙄 هممممه اینجوری نگامون میکردن😒😕 تااینکه یک خانوم با دختر دوسه سالش اومدن تو... اون دختر کوچولو یک چادر خوشگل رنگی با کش که انداخته بود پشت گوشش سرش بود. انقدر ناااز بود...😘❤️ من هم سریع یک خرما درآوردم جلوهمه از ایییین طرف مترو بلند شدم رفتم اوووونطرف...خرمارو دادم بهش یک ماچ محکم کردمش وبلند گفتم: آفریییین به حجابت😍 خیلی دختره خوشحال شدو خوشش اومد... مامانش هم تشکرکرد... اون دختره😃 مامانش☺️ من😋😘 بقیه ی مسافرا🙄😳 مطمئنم اینها توذهن بچه ها میمونه✌️🏻👍🏻 @jihadmughnieh
ده دقیقه ی دیگه... دعای فرج❤️ قرار عاشقیمون❤️☺️👇
معنی این دعای قشنگ قابل تامله: خدایا بلا برما بزرگ شدو آنچه پنهان بود آشکار شد‌وپرده برافتادوزمین تنگ شد و آسمان خودداری کرد...😩 واز تودرخواست یاری میشود... و شکایت به سمت توست...و درسختی وآسانی تکیه برتوست،🙏🏻 خدادرود فرست برمحمدوآل محمد صاحبان امرولایت کسانی که بر ما اطاعت از آنهارا واجب کردی و اینطور منزلت آنهارا به ما نشان دادی...😇 پس اینطور برماگشایشی بفرست... گشایشی سریع ونزدیک مانند چشم برهم زدن یانزدیک تر از آن... ای محمد(ص)و ای علی(ع) ای علی(ع)و ای محمد(ص) مراکفایت کنید که شماکفایتم میکنید ویاری ام کنید که شمایاری کننده ام هستید❤️❤️ ای مولای ما ای صاحب الزمان(عج) فریاد...فریاد...فریاد... مرادرک کن...مرادرک کن...مرادرک کن... الان...الان...الان... سریع تر...سریعتر...سریعتر... ای مهربان ترین مهربانان بحق محمد(ص)وآل پاکش☺️❤️ آمین @jihadmughnieh
شهید جهاد مغنیه
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛💛 ❤️ #کتابخونی_در_قرنطینه #تنها_میان_داعش #قسمت_چهلم سرش به تنش سالم بود، اما از
❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛❤️💛💛 ❤️ هر لحظه بین عباس و عمو که پرستاران با دست خالی میخواستند احیایش کنند پَرپَر میزدم تا آخر عمو در برابر چشمانم پس از یک ساعت درد کشیدن جان داد.😭 یک نگاهم به قامت غرق خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدرپر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم رامیگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود. جهت مقام امام مجتبی(ع) را پیدانمیکردم.نفسی برای دعا نبود که باگریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد. میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟ رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت شهادت عباس، نفسش را بگیرد. عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.یقین داشتم خبرحیدرجانشان رامیگیرد و دل من به تنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم. نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد. قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید. دیدن عباس بی دست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، درآغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است. زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عموباورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود. زنعمو هردودستش را روی سر گرفته و با لبهایی که به سختی تکان میخورد حضرت زینب (س) را صدا میزد. حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد : 《سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!》 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند. هر روز شهر شاهد شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند. میدانستم این روز روشنمان است ومیترسیدم از شبهایی که در گرما وتاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپاره باران داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم. شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم. در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم. همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه خدا میبردم...💚💔 @jihadmughnieh
خدایاآن پیشانی بلند و نورانی را به من نشان بده🙏🏻 ✅دعای عهد صبحتون🙂✨ امام زمانی(عج)🙃✨❤️