دیشب یک جمله شنیدیم ، #پارادوکس عجیبی بود
طرف جلوی حرم حضرت معصومه
میگفت : تو را به جان حضرت زهرا بیاین در حرم را آتش بزنیم...!
به قول امام خمینی مقدس نما های بیشعور.
#حرم !
#آتش !
#حضرت_زهرا !
@p_bache_mazhabiya
@jihadmughnieh
#یک_شب_کنار_سکینه(س) ✨
#داستان_واقعی 🌿
#صحبت_با_آقا_درتنهایی
وسط راه ایستادیم.
مامان_گوشی کو؟
من_نمدونم...توی گردنتون نیست؟
_نه...توکیف هم نیست...
به ناچار مامانم گفتن:
سرهمین عمود وایستا...توی خاکی...تا من برم...فکرکنم وقتی داشتیم از اون تجمع نوحه سرایی رد میشدیم خوردم زمین و گوشی ازکیف توی گردنم افتاد...😔همینجامنتظر باش...
قبول کردم از اون جاده ی شلوووغ و پر جمعیت اومدمبیرون و توی خاکی واستادم و جمعیت انبوه رو که همه بلااستثناء به سمت #حرم امام حسین میرفتند رو میدیدم...
مادرمهم چمدون رو داده بودن دست من و خودشون با سرعت هرچه تمام تر به عقب برگشتند...🏃🏿♀🏃🏾♀
خودم رو با دیدن جمعیت سرگرم کردم که کم کم شروع کردم به حرف زدن...
اونم با آقا امام زمان(عج)
_آقاجان شمااز اول سفر هوای مارو داشتین یک کاری کنید گوشی پیداشه و...
توی داستانهای مختلف خونده بودم که اهل بیت برای کسانی که خیلی دوستشون دارند یک فرصت خالی میزارن تا باهاشون حرف بزنند...
یک فرصتی که طرف باشه و خودشون...
منم با وجود اینکه تنها بودم اما حس غم نمیکردم و از این فرصت استفاده میکردم...💖
@jihadmughnieh
#ادامه_دارد...
من گفته ام بـــه همه #اربعین #حرم هستم
این تن بمیــــرد آبرویم را نبر حسین💔😭
#اربعین
#تابع_امر_رهبرے
#به_تو_از_دور_سلام💔
@jihadmughnieh