eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @HENAS_213 @sarb_z_313 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
« 🌱 » |•سید حسن نصرالله: قطعاً خون عمادمغنیه اسرائیل را ساقط خواهد کرد. [23 بهمن سالروز شهادت عماد مغنیه] ⇠ | 🥀 | •
🔴 برآوردی ترسناک از زلزله ترکیه/ پیش‌بینی تلفات ۷۲ هزار نفری 🔹کنفدراسیون شرکت‎ها و تجارت ترکیه (TÜRKONFED) پیش‎بینی کرد که تلفات زلزله ترکیه به ۷۲ هزار نفر برسد. 🔸️ این نهاد همچنین خسارت وارده را ۸۴ میلیارد دلار برآورد کرد. 🔹زیان وارده به منازل مسکونی ۷۰ میلیارد دلار، ۱۰میلیارد دلار زیان مالیاتی و ۳ میلیارد دلار نیز بابت از دست رفتن نیروی کار براورد شده است.
داستان نویسی(راحله خجسته).pdf
2.78M
اینم عیدی ۲۲ بهمنتون با اندکی تاخیر😁 امیدوارم لذت ببرید..😍 نویسندشم از بچه های خودمونه😉 @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5942869182877011045.mp3
926.7K
مفهوم و علت رفیق شهید داشتن رو خیلی خوب گفت... @jihadmughniyeh_ir
دخترش زار زار گریه می‌کرد . . . ازش پرسیدن : چی می‌خوای ؟ ! گفت : می‌خوام صورت پدرمو بوس کنم ! جیغ و دادِش دل همه را کباب کرده بود 💔 یکی رفت و به سرباز روی سر تابوت گفت : خب بگذارید صورت پدرش را ببیند ، دخترش است ! چه می‌شود مگر ! ! ؟ سرباز اشکش جاری شد . گفت : آخ من برایش بمیرم ، پدرش سر ندارد 🙂 !:) @jihadmughniyeh_ir
💙 زنم تو ماشین جاموند! 🍂یکی از دوستان لبنانیم که با شهید عماد مغنیه همرزم و دوست قدیمی بوده، خاطره جالبی از عماد تعریف کرد که خیلی برام قشنگ اومد. می گفت: سال 1364 بود که با عماد در تهران زندگی می کردیم. خانه ای در زیر پل حافظ داشتیم. محل کارمان هم پادگان امام حسین (ع) (بالای فلکه چهارم تهرانپارس – دانشگاه امام حسین (ع) فعلی) بود که تعدادی نیروهای لبنانی را آموزش می دادیم. عصر یکی از روزها، سوار بر ماشین پیکانم داشتم از در پادگان خارج می شدم که عماد را دیدم. قدم زنان داشت به طرف بیرون پادگان می رفت. ایستادم و با او سلام و احوال پرسی کردم. پرسید که به خانه می روم؟ وقتی جواب مثبت دادم، سوار شد تا با هم برویم. در راه درباره وضعیت آموزش نیروها حرف می زدیم. نزدیکی میدان امام حسین (ع) بودیم و صحبتمون گل انداخته بود. یک دفعه عماد مکثی کرد و با تعجب گفت: - ای وای ... من صبح با ماشین رفتم پادگان. زدم زیر خنده 😂😂 صبح با ماشین رفته پادگان و یادش رفته بود. ناگهان داد زد: - نگه دار ... نگه دار ... گفتم: "خب مسئله ای نیست که، ماشینت توی پارکینگ پادگانه. فردا صبح هم با هم میریم اون جا." که گفت: "نه،نه،زود وایسا ... باید سریع برگردم پادگان." با تعجب پرسیدم: "مگه چیز توی ماشین جا گذاشتی که باید بری بیاری؟" خنده ای کرد و گفت: - آره. من صبح با زنم رفتم پادگان،به اون گفتم توی ماشین بمون، من الان برمی گردم. توی پادگان که رفتم، اون قدر سرم شلوغ شد که اصلا یادم رفت زنم دم در منتظرمه." بدجور خنده ام گرفت. زنش از صبح تا توی ماشین مونده بود. وقتی وایسادم، گفت: - نخند ... خب یادم رفت با اون رفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس درباره فعالیت های سردار شهید عماد مغنیه🌹