شهید ، شهید می شود
ما مُرده ها هم ، خواهیم مُرد ...
هر آنطور که زندگی کنیم
هم آنطور می رویم ..!
#شهیدجهادعمادمغنیه
""𝐉𝐎𝐈𝐍↴
@jihadmughniyeh_ir
“کهکشان نیستی” ❗️
نام رمانی است که بر اساس حیات ۸۱ سالهی آیت الحق سید علی قاضی طباطبایی توسط محمد هادی اصفهانی در شهر نجف اشرف به رشته ی تحریر آمده است، نویسنده در آن سعی نموده که زندگی آیت الله سیدعلی قاضی را ازبدو ورود به نجف و آشنایی ایشان با اساتیدشان و همچنین نحوه تربیت و سیر و سلوک و تربیت شاگردان ایشان را به طور مستند داستانی به رشته تحریر درآورده و به تصویر کشد.
این کتاب، کتابی جامع در شناخت شخصیت برجسته آیت الحق سید علی قاضی که زاویه دید نویسنده به زندگی و شخصیت ایشان که گاهی مطلب را از زبان خود آقا قاضی وگاهی از زبان همسر وگاهی علمای مختلف و حتی گاهی از نگاه مخالفین به این شخصیت پرداخته جذابیت کتاب را بالا برده و همچنین خواننده کتاب علاوه بر شناخت این شخصیت برجسته با فضای معنوی نجف اشرف و حوزه های علمیه در زمان ایشان آشنا میشود البته کتاب اشارتهای ظریف به معرفی اولیاء الهی دیگر حاضر در نجف و ظرائف فکری و شخصیتی آنها و دستور العملهای عرفای واخلاقی این اسوهای بی بدیل دارد.
#معرفی_کتاب
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_هفتاد_و_ششم
فردا صبح ، در شهرک شهید محلاتی از مسجد نزدیک خانه مان تا مقبرة الشهدا تشییع شد .
همان جا کنار شهدا نمازش را خواندند .
یادشب عروسی افتادم ، قبل از اینکه از تالار برویم خانه ، رفتیم زیارت شهدای گمنام شهرک😢
مداح داشت روضه حضرت علی اصغر علیه السلام می خواند .
نمیدانستم آنجا چه خبر است ، شروع کرد به لالایی خواندن .
بعد هم گفت :همین دفعه آخر که داشت میرفت ، به من گفت :
« من دارم میرم و دیگه برنمیگردم! توی مراسمم برای بچه ام لالایی بخون!»😭
محمد حسین ، نوحه ی :
« رسیدی به کرب وبلا خیره شو / به گنبد به گلدسته ها خیره شو
اگه قطره اشکی چکید از چشات / به بارون این قطره ها خیره شو»
را خیلی می خواند و دوست داشت ...
نمیدانم کسی به گوش مداح رسانده بود یا خودش انتخاب کرده بود که آن را بخواند!😭
یکی از رفقای محمد حسین که جزو مدافعان هم بود ، آمد که
« اگه میخواین ، بیاین با آمبولانس همراه تابوت برین بهشت زهرا! »
خواهر و مادر محمدحسین هم بودند ، موقع سوارشدن به من گفت :
« محمدحسین خیلی سفارش شما رو پیش من کرده . اونجا باهم عهد کردیم هرکدوم زودتر شهید شد ، اون یکی هوای زن و بچه اش رو داشته باشه!»
گفتم :
« میتونین کاری کنین برم توی قبر؟؟»
خیلی همراهی و راهنمایی ام کرد ..
آبان ماه بود و خیلی سرد . باران هم نم نم میبارید .
وقتی رفتم پایین قبر ، تمام تنم مورمور شد و بدنم به لرزه افتاد ..
همه روضه هایی را که برایم خوانده بود ، زمزمه کردم .
خاک قبر خیس بود و سرد . گفته بود :
« داخل قبر برام روضه بخون ، زیارت عاشورا بخون ، اشک گریه بر امام حسین رو بریز توی قبر ، تاحدی که یه خرده از خاکش گل بشه!»💔
برایش خواندم . همان شعری که همیشه آخر هیئت گودال قتلگاه می خواندند ، خیلی دوستش داشت :
« دل من بسته به روضه هات
جونم فدات میمیرم برات
پدر و مادر من فدات
جونم فدات میمیرم برات
سر جدا بيام پایین پات
جونم فدات میمیرم برات »
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
برنامه ریزی روزانه چه اهمیتی دارد؟
۱_تقویت مهارت مدیریت زمان
۲_افزایش تمرکز و بهرهوری
۳_تبدیل شدن به شخصی منظم، پاسخگو و عاقل
۴_کمک به تندرستی و سلامتی
#برنامه ریزی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
اگر این دو کار را انجام دهید ،
خیلی پیشرفت کردهاید ؛
یکی این که نماز را اول وقت بخوانید ،
دیگر این که دروغ نگویید !
[ آیتﷲبهاءالدینی ]
☘💚
#امام_مهربانی💞
🌷 مهدیا!
هرطرفے در طلبتــ رو کردم
هر چه گل بود به عشق رخ تو بو کردم
🌷 آفتابا!
به سَر شیعه دلخسته بتاب
تا نگویند که بیهوده هیاهو کردم
هنـر آنست کہ بمیری،
پیش از آن کہ بمیرانندت
و مبدأ و منشأ حیـات،
آنانند کہ چنین مردهاند!
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir