eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْـم‌ِرَب‌ِّالـجهــاد♡ہـ♡ـہــ♥️
•|🌼|• . • - مھدۍ‌جان هرچہ‌کردم‌بنویسـم‌زتومدح‌وسخنـے یابگـویم‌‌زمقام‌توکه‌یابن‌الحسنـے این‌قلم‌یارنبودوفقط‌این‌جملہ‌نوشت: پسرحیدرکرارتوارباب‌منـے(((:🖐🏽🌿 -العجل_مولاےمن 🌱 . •
یھ رفیقی برایِ خودت‌ انتخاب‌ کن ، که هر وقت‌ کنارش‌ بود‌ی نتونی گناھ کنی . . خجالت‌ بکشی و‌ به‌ حرمت‌ پاك‌بودن‌ کارهایِ‌ رفیقت‌ دست‌ به‌ گناه‌ نزنی :) ☝️🏼♥️
⭕️خیلی زیباسـ🙂ت ولی از زیباییش برای خدا استفاده کرد نه برای ناموس مردم😏 عکسشو نذاشت تو اینستا زیرش ننوشت من و عشقم تو فلان پارتے |شهید مدافع حرم علا حسن نجمه| ⭕️ پولدار 💸 ولی پولشو ول کرد رفت🚶 خودشو خرج کرد برای خدا نه اینکه پولشو خرج کنه بره فلان کشور تفریح🙃 |شهید مدافع حرم احمد مشلب| ⭕️لات بود ولی عکسشو تو پیج ارازل و اوباش نذاشتن🙄 عکس خودزنیاش و دعواهاشو پر نکرده بود تو اینستا و فضای مجازی لاتیشو خرج بی بی زینب(س) کرد✌️ چند ماه آخر خیلی تغییر کرد، زیرورو شد💚 روز قبل شهادتش به بچه ها گفت فردا این خالکوبی پاک می شود و واقعاً هم همان شد. روضه حضرت زینب مجید را زیرورو می کند. |شهید مدافع حرم مجید قربانخانے| 📌
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
با چشم‌های تار به رفتنش خیره می‌شوی. قرآن را روی قلبت می‌فشری. آخ! یادت رفت از زیر قرآن ردش کنی.
خبر می‌آورند. خبرهای خوب! زمان شادی است و جشن و سرور؛ پسرها آمده‌اند. چشم مادرانشان روشن! پای سفره عقد صورت ماه فرزندانشان را در رخت و لباس دامادی می‌بینند؛ با لبخندی از سر شوق و نگاهی که مدام سرتاپای اولاد را برانداز می‌کند. همان موقع جوانی از مهمانان جلو رفت و به حسن خیره شد. گردنبندی که در گردن حسن بود به دلش نشسته بود. حسن بدون تعلل گردنبند را از گردنش درآورد و به آن جوان داد. داد و این جمله را گفت: «زیاد با من موندنی نیست». بیست روز بعد با حمله هواپیماهای صهیونیستی، یاسرضاهر و حسن زبیب در کنارهم به شهادت رسیدند. اول خبر شهادتِ حسن به مادرها رسید. مادر یاسر بی‌قرار شد و گفت: «پسرم چطور بی حسن زندگی کنه؟» اما با شنیدن خبر شهادت یاسر، آرام شد. رفاقت تا آخر خط این دو برادر آنقدر زیبا بود که خدا آخرین صفحه از سرنوشت دنیایی‌شان را هم کنار هم رقم زد. روز تشییع پیکرهایشان خیلی شلوغ شده بود. جمعیتِ زیاد، مانع می‌شد مادرها یک دل سیر بتوانند با پسرهایشان خداحافظی کنند. قلب‌شان داغ جوان دیده بود اما شال‌های زرد حزب الله را از شانه‌هایشان برنمی‌داشتند. یکی از مادرها سرش را جلو برد و در گوش دیگری پرسید: - می‌دونی الان پسرامون کجاهستن؟ - پیشِ حسین(ع) 🌷
🕊﴿شهید موسی جمشیدیان قلعه سفیدی﴾🇮🇷 🌷تاریخ تولد : 1362/08/28 🏡محل تولد : نجف آباد - اصفهان 📿تاریخ شهادت : 1394/08/14 💎محل شهادت : حلب - سوریه 👨‍👩‍👧‍👦وضعیت تاهل : متاهل با 1 فرزند 🕌محل مزار شهید : اصفهان - نجف آباد - گلدشت - قلعه سفید - گلزار شهدای قلعه سفید
همیشه‌فراموشی‌درجاگذاشتن‌است،تو اماآنقدرعاشق‌بودی‌که‌فراموش‌کردی‌ جابگذاری‌نامت‌رابعدِرفتن...
؎○•روز پـانـزدهـم ᖰ⸼⊑15⊒⸼ᖱ ؎‌○•چلــه زیــارت عــاشورا ؎○•به‌نیت‌شهیـد🇮🇷 《بــابـک‌نــوری‌هـریـس》 ؎↻بھ‌‌؏شق‌امامـ‌حسـین‌بࢪاےظهوࢪ فرزند‌حسـین♥
یک چیز را یواشڪی بگویم؟ تو بوی کودکی هایم را میدهی، بوی روضه های بچه گی ام را مثل همان موقع که در روضه ی شش ماهه ات زبان باز کردم..🌱