✍🏻خیلی ها میپرسن
چرا مجلس روحانی رو استیضاح نمیکنه
و چرا حضرت آقا فرمودند که دولت تا آخرین روز باید کار کنه
🔺آیا حضرت آقا طرفدار این دولته که میخواد تا روز آخر کار کنه؟
🔹#جواب
ببینید رفقا میخوام یه حساب سرانگشتی بکنیم تا جواب بگیریم
🔸الان تقریبا
برج ٨ هست یعنی نزدیک آبان ،
خرداد سال بعد هم ، ان شاء الله انتخابات ریاست جمهوری ، در واقع ٧ ماه مونده به تمام شدن دوران ریاست جمهوری حسن روحانی
🔹و اگر همین الان مجلس
وارد سوال از رئیس جمهور بشه ، روحانی یک ماه وقت داره که به اون پاسخ بده ، میشه آذر ماه ....
🔸و اگر مجلس در آذرماه
به رئیس جمهور رای عدم کفایت بده ، سه ماه دولت میفته به دست جهانگیری اصلاح طلب و باید مملکت آماده بشه برای انتخابات زودهنگام
🔹سه ماه بعد از آذر
یعنی اسفند و برگزاری انتخابات میفته به فروردین ، یعنی فقط دو ماه زمان فرق خواهد کرد
🔸اما در عوض؛
اگر همین الان بخوان روحانی رو استیضاح کنند در بحبوحه بحران اقتصادی ما به بحران سیاسی هم می خوریم ....اصلا دارن از قصد اینکارها رو میکنند که مجلس استیضاح و رای به عدم کفایت بده ...
🔹اونوقت بعد از ۷ سال
گند زدن به مملکت، به راحتی کنار میرن و باز همین آش وهمین کاسه است .
🔹په قدری زیرساختها رو خراب کردن
که تا دولت جدیدمستقر بشه باید فقط آواربرداری کنه ، پس نباید بگذاریم به راحتی از زیر بار مسئولیت فرار کنند
🔸نباید با استیضاح روحانی ،
در این شرایط کشور ، که هیچ فایده ای هم برای مملکت نداره بهانه دست اون بدیم. در واقع اینها دارن از قصد کاری میکنند که کار به دعوای سیاسی برسه
🔹حضرت آقا هم
با یک پولوتیک سیاسی این بهانه رو از دستشون گرفتن
ایشان با بیان اینکه الان شما دو تا ١٠٠ روز وقت دارید تا وعده هاتون رو عملی کنید به دولت فهموند که نمیتونی بدون پاسخگویی با استیضاح نمایندگان از زیر بار مسئولیت فرار کنی ....
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی_ودو
خدا را به همه ائمه(ع) قسم میدادم..
پای مصطفی و ابوالفضل را به این مسلخ نکشاند.😖😖😖🤲🤲🤲🤲😭😭😭😭😭😭
از فشار انگشتان درشتش...
دستم بی حس شده بود، دعا میکردم زودتر خالصم کند و پیش از آنکه ابوالفضل به خانه برسد، از اینجا بروند... تا دیگر حنجر برادرم زیر خنجرشان نیفتد...😭😭😭🤲🤲🤲
خیال میکردم میخواهند ما را از خانه بیرون ببرند..
و نمیدانستم برای #زجرکش_کردن زنان زینبیه وحشی گری را به #نهایت رسانده اند....😨😨😭😭😭
که از راه پله باریک خانه...
ما را مثل جنازهای بالا میکشیدند... مادر مصطفی مقابلم روی پله زمین خورد😱😣 و همچنان او را میکشیدند که باصورت و تمام بدنش روی هر پله کوبیده میشد...😥😰😭
و به گمانم دیگر جانی به تنش نبود..
که نفسی هم نمیزد...
ردّ خون از گوشه دهانم تا روی شال سپیدم جاری بود،..
هنوز عطر دستان مصطفی روی صورتم
مانده بود..و نمیتوانستم تصور کنم از دیدن جنازه ام چه زجری میکشد...
که این قطره اشک نه از درد و ترس که به عشق همسرم😭❤️ از گوشه چشمم چکید.
به #بام_خانه رسیده بودیم..
و تازه از آنجا دیدم زینبیه محشر شده است...😰😰😱😱
دود انفجار انتحاریِ دقایقی پیش هنوز در آسمان بالا میرفت..
و صدای تیراندازی و جیغ زنان از خانه های اطراف شنیده میشد...
چشمم روی آشوب کوچه های اطراف میچرخید و میدیدم💚حرم حضرت زینب (س)💚بین دود و آتش گرفتار شده...
که فریاد حیوان تکفیری👿🗣 گوشم را کر کرد...
مادر مصطفی را تا لب بام برده بود، پیرزن تمام تنش میلرزید..
و او نعره میکشید تا بگوید مردان این خانه کجا هستند.. 😰😰😰😰😰😰😭😭😭😭😭
و میشنیدم او به جای #جواب، #اشهدش را میخواند که قلبم از هم پاره شد...
میدانستم نباید لب از لب باز کنم..
تا نفهمند ایرانی ام و تنها با ضجه هایم التماس میکردم او را..😩😖🤲🤲😭😭😭
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir