من رسیده است.![۲]
و در جای دیگرعلی تابنده میگوید: سلسله اقطاب مأذون اجازهشان در امر طریقت و درایت با واسطه به امام میرسد![۳] نکته جالب این ادعاها ادعای ملا علی نورعلیشاه است که وی قائل است که: دراویش قائل به نیابت خاصهاند و نایب خاص کسی را گویند که برای امور خود همیشه خدمت قائم غایب برسد! شباهت اظهار نظرهای اقطاب فرقه سیاسی صوفیه با جریان منحرف یمانی غیرقابل انکار است و جالب اینجاست که نورعلی تابنده پا را فراتر گذاشته و به نحوی خود را امام زمان میداند و ظهور حضرت مهدی (عج) را در حد فرض آن هم در خیال دانسته است.
تفسیر به رای آیات قرآن
در فرقه سیاسی صوفیه یکی از کلمات رایج «فقر» است. طبق دعای خود صوفیان عارف نما هرکجا در قرآن از این واژه استفاده شده منظور فقرای این فرقه بوده است و یا مجالس شب جمعه خود را به آیات قرآن ربط میدهند و ادعا میکنند منظور از اولین نماز شب جمعه کنایه از مجالس فقری این فرقه سیاسی است!
قطب سیاسی این فرقه چندی قبل در این باره اظهار داشت: مجالس شب جمعه مستند به آیه قرآن است! نه اینکه آیات قرآن مستقیم بگوید بلکه با لغات دیگری! آیه قرآن فرموده است که وقتی اولین نمازه در شبانه روز جمعه گفته شد یعنی نماز مغرب کارهای دنیایی را کنار بگذارید بیاد خدا بپردازید یعنی مجلس معنوی بگیرید! ما برای اطاعت از این امریه نماز مغرب را همیشه به خصوص شب جمعه میخواهیم اول وقت باشد! و یا در کتاب آشنایی عرفان و تصوف که توسط انتشارات فرقه سیاسی به چاپ رسیده به نقل از نورعلی تابنده آمده است: حضرت ابراهیم (علیه السلام) که میدانست؛ یعنی با فطرت خود درک کرده بود که این جهان خدایی دارد و آن خدا بر همه مسلط است، دارایشناختی بود. چنانچه وقتی ستاره را دید گفت این خدای من است، قالَ هذا رَبِّی گفت: این است پروردگار من. ستارهای که میگویند شعرای یمانی بود. ولی وقتی ستاره افول کرد گفت: لا أُحِبُّ الْآفِلینَ من چیزی را که افول میکند، دوست ندارم. ماه درآمد، حضرت گفت: این خدای من است ولی بعد از غروب آن باز فکر کرد و گفت: این هم که غروب کرد، پس این هم خدای جهان نیست، فَلَمَّا رَأَی الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ یَهْدِنی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ، آنگاه ماه را دید که طلوع میکند، گفت: این است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید، از گمراهان خواهم بود. یعنی در مرحلهای بود که میدانست خدایی هست و این خدا قدرت و عظمت دارد، ولی برای خدا در تصور بدوی خود جسمیت قائل بود! ! … . این درجات عرفانی است.! سادهترین درجات عرفان همان اول بود که حضرت نمیدانست خدایی که او را آفریده، جسمانی است، یا نه؟ به چه نحو است؟
عقل گریزی
یکی از ویژگیهای مهم جریان انحرافی یمانی عقل گریزی است که این جریان انحرافی عقل را به کلی نفی میکند و میگوید عقل ما ناقص است و توان فهم ندارد، همین موضوع دقیقا در فرقه سیاسی صوفیه و دیگر عرفانهای کاذب وجود دارد .
پی نوشت:
[۱] . رساله رفع شبهات: تالیف حسین تابنده انتشارات حقیقت ص ۶۲، ۶۴، ۶۵، ۶۸٫
[۲] . دیدی که راز پنهان آخر شد آشکارا تألیف آقای عمادی، صفحه۵۸
#عرفان_های_نو_ظهور
@jihadmughniyeh_ir