eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین بار که را دیدم با دوستانش به آمده بود که وقتی متوجه حضور من شدند... ادامه در تصویر بالا خاطره ای از راوی: سید مجید بنی فاطمه  ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ http://eitaa.com/jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 2⃣4⃣ را خیلی دوست داشت. هر وقت دلش می گرفت و وقت آزاد داشت، می گفت بریم . خودش می رفت. گاهی هم به من زنگ میزد و میگفت فاطمه، بریم ؟می رفتیم.. خیلی سفرهای خوبی هم می شد. بعد از بابا، متولیان حرم های ، پرچم های را برایمان فرستادند، تا با بابا دفن کنیم. پرچم ، ، .... بعد از هم پرچم های کربلا و حرم را بر ایمان فرستادند. موقع تدفین اول پارچه را که عاشق ایشان و عزاداری برایشان بود را پهن کردیم. در همون حین، کسی رسید که پرچم گنبد را آورده بود. آن فرد اصلا از زمان دقیق مراسم خبری نداشت. خواست خدا بود که به موقع رسید. این پرچم را حتی برای بابا هم نفرستاده بودند. انگار خود آن را فرستاده بود. "خاطره ای از زبان " فاتحه ای را به روح پاک شهدا تقدیم بفرمایید @jihadmughniyeh_ir
زندگینامه و خاطرات 2⃣6⃣ در پی ، سیدمجیدبنی فاطمه مداح اهل بیت کشورمان عکسی را این شهید عزیز منتشر کرد که با هم در حرم حضرت علی ابن موسی رضا(ع) انداخته بودند. بنی فاطمه گفت دفعه اولی که را دیدم با دوستانش به آمده بود که وقتی متوجه حضور من شدند آمدند کنارم. او چهره مرا از جلسات مداحی که دیده بود می‌شناخت و به خاطر علاقه اش به و عزاداری به سبک جوانان ایرانی مداحی های مرا دیده و شنیده بود. آن دیدار خیلی به طول نیانجامید. یادم می ‌آید که موقع رفتن از من خواست حتما سفری به داشته باشم. می‌گفت بسیار با ایرانی ها علاقمندند به خصوص نسبت به . این دیدار گذشت تا اینکه او برای آخرین بار حدودا دو ماه مانده بود به شروع ماه محرم به آمده بود. یکی از دوستانش که می دانست من در فلان تاریخ در حرم خواهم بود هماهنگ کرده بودند که همدیگر را ببینیم در آن دیدار بود که از ارادتش به مقام و برایم حرف زد و دائم می‌گفت می خواهم با کنم. از سبک عزاداری های ما خوشش می‌آمد و بسیار با ارادت نسبت به (ع) صحبت می‌کرد. می‌گفت اگر بشود حتما برای محرم به ایران می‌آیم. می‌گفت از مداحی محمود کریمی خوشم می‌آید و مداحی «» را که من خوانده بودم برایش جذاب بود. شاید به نظر اغراق بیاید و اینکه حالا چون شده این حرف را می زنم ولی باور کنید ذره ای از حرف‌های دنیایی نبود و به راستی او لایق بود. @jihadmughniyeh_ir
گفتند بعید اسٺ ولے ما دیدیم بیش ازهمہ بہ گدا نزدیڪ اسٺ ماتجربہ ڪردیم هزاران دفعہ از تو نزدیڪ اسٺ
「🌱🖤」 • . را خیلی دوست داشت. هر وقت دلش می گرفت و وقت آزاد داشت، می گفت بریم . خودش می رفت. گاهی هم به من زنگ میزد و میگفت فاطمہ، بریم ؟ می رفتیم خیلی سفرهای خوبی هم می شد✨ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir