eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدِ وَآلِ مُحَمَّد.'🌱 ✍️روایتی‌مادرانه مـامـا،هنگـام‌شهـادت‌امـام‌مهـ
یـا ربَّ العالَمیـن.'🌱 ✍️روایتـی‌مـادرانه ،هنگـام‌شهـادت‌امـام‌مهـدی‌راصـدازدی؟ هفت روز بعد؛ روز هفتم همراه است با اخبار گوناگون، خیالات و ناراحتی‌ها، نگرانی و حیرت، انتظار و انتظار و انتظار.... نمی‌شود آن لحظات سخت انتظار را وصف کرد. سخنان مردم و نظرات آن‌ها، حواشی، خاطرات، اشک‌ها، آسمان ابری، رنگ اتاق و گام‌هایی که با نگرانی برداشته می‌شد... جملات از وصف آن لحظه‌ها عاجزند. هفت روز گذشت. هر تماسی که گرفته می‌شد و و هر فردی که از راه می‌رسید، به مثابه امیدی بود که خیلی زود رنگ می‌باخت. وجود مادر از یخبندان قلب، طوفان افکار و تصورات سردش می‌لرزید اما با این حال به اطرافیانش صبوری می‌داد؛ به فرزندانش، بستگانش و مابقی مردم. او تنها کسی بود که با اطمینان شهادت علی‌اش را باور داشت و پدر «علی»، آن کوه استوار، تنها کسی بود که از آگاهی همسرش از این موضوع مطلع بود. حدس مادر اشتباه نبود، علی شهید شده بود اما هنوز هدهد خبر رسان از راه نرسیده بود. بالاخره گروهی با یک خبر موثق آمدند؛ .... 🎈
یـا ذَاالْجلالِ وَ الْاِکرام.'🌱 ✍️روایتـی‌مــادرانــه ،هنـگام‌شهـادت‌امـام‌مهـدی‌راصـدا‌زدی؟ شهادت علی مبارک. خداوند منان بر شما منت نهاد و او را شهید برگزید. مادر شهید: «پیکرش کجاست؟» - «برادران نتوانستند او را به عقب برگردانند. تروریست‌های مسلح منطقه را اشغال کردند». پدر هم به سخن آمد که: «اجازه نمی‌دهم زندگی کسی برای پیکر پسرم به خطر بیفتد. «علی» شهید شد؛ زندگی کسی را به خطر نیندازید. این پیکر برمی‌گردد». بعد از آن دیگر کسی حرفی نزد جز اشک چشم‌ها. برادران، نزدیکان، همسایه‌ها، دیوارها و ابرها... همه و همه می‌گریستند. تنها صدای مادر به گوش می‌رسید: « یا زهرا، بانوی من، یا زهرا، مددی کن تا درست رفتار کنم و صدایم بلند نشود.» همه منتظر اشک چشمانش بودند... .... 🎈