#312+1
📱 غرق دیدن تصاویری در اینستاگرام بود که به شدّت نظرش را به خود جلب کرده بودند. ناگهان متوجه حالش شد؛ نگاهش را دزدید و با شرمساری گوشیاش را کنار گذاشت. عرق شرم بر پیشانیاش نشست. داشت به آخرِ شب فکر میکرد که چگونه از غفلتش با امام زمان حرف بزند، باز هم عذرخواهی و باز هم...
#312+1
صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند !
راننده تاکسی بود از این لاتای قدیمی ...
بهش گفتم ببخشید مخاطب این جمله کیه ؟
با لحن لاتی گفت : « هر کی یه عشقی داره ، یکی کفتربازی یکی چاقوکشی ...
مام عشقمون اربابمونه ، اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بی ادبی نشه »
#312 +1
⁉️ به دفتر گمشدگان رفت.
خادم پرسید: میتونم کمکتون کنم؟
با بغض گفت: سالهاس گم شدم. کسی امام زمان منو ندیده؟
#312+1
❪شـیرینیِ گناه رو خوب چشـیدیم؛
ولی شـیرینیِ لبخندِ مـهدی رو نچشـیدیم..
کارمون به جایی نرسـه امام زمـان بگه
خسـتم کرد..!❫
#استادمهدیدانشمند