eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
: از نیرو های داوطلب مخلص و جوانان مومن و صالح میخواهم بار دیگر وارد میدان شوند... نیروهای گوش به فرمان هستند انشاء الله رو سفیدتان میکنیم هستیم بر آن عهد که بستیم... انشالله همه عهد می‌بندیم تا ریشه کن کردن این در میدان جهاد بمانیم @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت هشتم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 هم سلولی عرب   توی زندان اعتیادم به مواد رو ترک کردم
  نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 تصویر مات   ساکت بود … نه اون با من حرف می زد، نه من با اون … ولی ازش متنفر بودم … فکر کنم خودشم از توی رفتارم اینو فهمیده بود … یه کم هم می ترسیدم … بیشتر از همه وقتی می ایستاد به نماز، حالم ازش بهم می خورد … . هر بار که چشمم بهش می افتاد توی دلم می گفتم: تروریست عوضی … و توی ذهنم مدام صحنه های درگیری مختلف رو باهاش تجسم می کردم … . حدود 4 سال از ماجرای 11 سپتامبر می گذشت … حتی خلافکارهایی مثل من هم از مسلمون ها متنفر بودن … حالا یه تروریست قاتل، هم سلولی من شده بود …  یک سال، در سکوت مطلق بین ما گذشت … و من هر شب با استرس می خوابیدم … دیگه توی سلول خودم هم امنیت نداشتم … . خوب یادمه … اون روز هم دوباره چند نفر بهم گیر دادن … با هم درگیر شدیم … این دفعه خیلی سخت بود … چند تا زدم اما فقط می خوردم … یکی شون افتاده بود روی من و تا می تونست با مشت می زد توی سر و صورتم … . سرم گیج شده بود … دیگه ضربه هایی که توی صورتم می خورد رو حس نمی کردم … توی همون گیجی با یه تصویر تار … هیکل و چهره حنیف رو به زحمت تشخیص دادم …   اون دو تا رو هل داد و از پشت یقه سومی رو گرفت و پرتش کرد … صحنه درگیریش رو توی یه تصویر مات می دیدم اما قدرتی برای هیچ کاری نداشتم … ✍ ادامه دارد ...   @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
 #قسمت نهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 تصویر مات   ساکت بود … نه اون با من حرف می زد، نه من ب
دهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 کابوس های شبانه    بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش اومدم … دستبند به دست، زنجیر شده به تخت … هر چند بدون اون هم نمی تونستم حرکت کنم … چشم هام اونقدر باد کرده بود که جایی رو درست نمی دیدم … تمام صورتم کبودی و ورم بود … یه دستم شکسته بود … به خاطر خونریزی داخلی هم عملم کرده بودن … . همین که تونستم حرکت کنم و دستم از گچ در اومد، منو به بهداری زندان منتقل کردن … اونها هم چند روز بعد منو فرستادن سلولم … . هنوز حالم خوب نبود … سردرد و سرگیجه داشتم … نور که به چشم هام می خورد حالم بدتر می شد … سر و صدا و همهمه به شدت اذیتم می کرد … مسئول بهداری به خاطر سابقه خودکشی می گفت این حالتم روانیه اما واقعا حالم بد بود … .  برگشتم توی سلول، یه نگاه به حنیف کردم … می خواستم از تخت برم بالا که تعادلم رو از دست دادم … بین زمین و هوا منو گرفت … وسایلم رو گذاشت طبقه پایین … شد پرستارم … . توی حیاط با اولین شعاع خورشید حالم بد می شد … توی سالن غذاخوری از همهمه … با کوچک ترین تکانی تعادلم رو از دست می دادم … من حالم اصلا خوب نبود … جسمی یا روحی … بدتر از همه شب ها بود …   سخت خوابم می برد … تا خوابم می برد کابوس به سراغم میومد … تمام ترس ها، وحشت ها ، دردها … فشار سرم می رفت بالا… حس می کردم چشم هام از حدقه بیرون میزنه … دستم رو می گذاشتم روی گوشم و فریاد می کشیدم … نگهبان ها می ریختن داخل و سعی می کردن به زور ساکتم کنن … چند دفعه اول منو بردن بهداری اما از دفعات بعدی، سهم من لگد و باتوم بود …   اون شب حنیف سریع از روی تخت پایین پرید و جلوی دهنم رو گرفت … همین طور که محکم منو توی بغلش نگهداشته بود … کنار گوشم تکرار می کرد … اشکالی نداره … آروم باش … من کنارتم … من کنارتم …   اینها اولین جملات ما بعد از یک سال بود … ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
در راستای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهیدان، همانگونه طبق فرمایش رهبر معزز انقلاب اسلامی ، امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست، با این هدف ارزشمند، ما تعدادی از جوانان که بصورت جهادی ، اقدام به ایجاد یک جریان فرهنگی در فضای مجازی به اسم کرده ایم، از این رو از کسانی که در رشته های زیر، تخصص و مهارت های لازم را دارند جهت همکاری دعوت به عمل می آید ، لازم به ذکر است که این قرارگاه کاملا جهادی بوده و توسط عده ای از فعالان فرهنگی ایجاد گردیده است. فلذا از اعضای محترم، هر کسی که میتواند بصورت جهادی و بدون هیچ هزینه ای همکاری بفرماید، به شخصی بنده پیام ارسال نماید: 1⃣ گرافیست کامپیوتر (جهت ساخت پوستر ، بنر و ... برای شهدا) 2⃣ تعدادی مترجم که بتوانند متون عربی به فارسی یا برعکس را ترجمه نمایند ( به زبان عربی تسلط داشته باشد.) 3⃣ همچنین به کسانی که به زبان انگلیسی تسلط دارند ( جهت ترجمه به فارسی یا برعکس) 4⃣ تدوینگر و یا کلیپ ساز در حدی ( به چند نفر که بتوانند استوری ، کلیپ ، موشن و ... بسازند) 5⃣ به چند نفر نویسنده ( کسانی که بتوانند متن هایی را در مورد شهدا ارائه دهند و بنویسند) جهت اعلام مشارکت از طریق یکی از پیامرسان های زیر پیام ارسال نمایید: ایتا: 🆔 https://eitaa.com/Jihad_mughniyeh تلگرام: 🆔 https://t.me/Ibn_aljihad اینستاگرام: 🆔 http://Instagram.com/ibnjihad94 روبیکا: 🆔 https://rubika.ir/jihadmughniyeh_ir
💔 شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد. @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💔 قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند ... به دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست... شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسلیت باد. @jihadmughniyeh_ir
🍃❤️ فرهنگ غرب یعنی؛ حیوانی که به گردن قلاده میبندد متمدن، و مسلمانی که برای ناموس جان میدهد زن ستیز است! @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💔 وقتی امام زمان عج الله ظهور میکند.. ❤️ استاد رائفی پور @jihadmughniyeh_ir
🍃❤️ روزگار، گوشمان پیچانده است... ره خطا رفتیم، اما تو بیا... @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💔 خودت بخواه که این روزگار سر برسد... دعای این همه چشم انتظار، کافی نیست... @jihadmughniyeh_ir
❤️💚❤️ صد شاخه گل محمدی با صلوات❤️ تقدیم امام عسکری در عتبات💚 جز حضرت مهدی نبود نایب او💚 آغاز امامتش درود و صلوات❤️ @jihadmughniyeh_ir
🍃❤️ آغاز امامت منجی بشریت، حضرت صاحب الزمان عج الله، خجسته باد ❤️ @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#قسمت دهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 کابوس های شبانه    بعد از چند روز توی بیمارستان به هوش
  یازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵اولین شب آرامش  من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم … همه جا ساکت بود … حنیف بعد از خوندن نماز، قرآن باز کرد و مشغول خوندن شد … تا اون موقع قرآن ندیده بودم … ازش پرسیدم: از کتابخونه گرفتیش؟ … جا خورد … این اولین جمله من بهش بود …  نه، وقتی تو نبودی همسرم آورد … . موضوعش چیه؟ … . قرآنه … . بلند بخون … . مکث کوتاهی کرد و گفت: چیزی متوجه نمیشی. عربیه … . مهم نیست. زیادی ساکته … . همه جا آروم بود اما نه توی سرم … می خواستم با یکی حرف بزنم اما حس حرف زدن نداشتم … شروع کرد به خوندن … صدای قشنگی داشت … حالت و سوز عجیبی توی صداش بود … نمی فهمیدم چی می خونه … خوبه یا بد … شاید اصلا فحش می داد … اما حس می کردم از درون خالی می شدم … . گریه ام گرفته بود … بعد از یازده سال گریه می کردم … بعد از مرگ آدلر و ناتالی هرگز گریه نکرده بودم … اون بدون اینکه چیزی بگه فقط می خوند و من فقط گریه می کردم … تا اینکه یکی از نگهبان ها با ضرب، باتوم رو کوبید به در … . ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
 #قسمت یازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵اولین شب آرامش  من بی حال روی تخت دراز کشیده بودم
دوازدهم داستان دنباله دار فرار از جهنم: 🔵 من و حنیف   صبح که بیدار شدم سرم درد می کرد و گیج بود … حنیف با خوشحالی گفت: دیشب حالت بد نشد … از خوشحالیش تعجب کردم … به خاطر خوابیدن من خوشحال بود … ناخودآگاه گفتم: احمق، مگه تو هر شب تا صبح مراقب من بودی؟ … نگاهش که کردم تازه فهمیدم سوال خنده داری نبود … و این آغاز دوستی من و حنیف بود … .  اون هر شب برای من قرآن می خوند … از خاطرات گذشته مون برای هم حرف می زدیم … اولین بار بود که به کسی احساس نزدیکی می کردم و مثل یه دوست باهاش حرف می زدم … توی زندان، کار زیادی جز حرف زدن نمی شد کرد …   وقتی برام تعریف کرد چرا متهم به قتل شده بود؛ از خودم و افکارم درباره اش خجالت کشیدم … خیلی زود قضاوت کرده بودم … .  حنیف یه مغازه لوازم الکتریکی داشت … اون شب که از مغازه به خونه برمی گشت متوجه میشه که یه مرد، چاقو به دست یه خانم رو تهدید می کنه و مزاحمش شده … حنیف هم با اون درگیر می شه … .  توی درگیری اون مرد، حنیف رو با چاقو میزنه و حنیف هم توی اون حال با ضرب پرتش می کنه … اون که تعادلش رو از دست میده؛ پرت میشه توی زباله ها و شیشه شکسته یه بطری از پشت فرو میشه توی کمرش … . مثل اینکه یکی از رگ های اصلی خون رسان به کلیه پاره شده بوده … اون مرد نرسیده به بیمارستان میمیره … و حنیف علی رغم تمام شواهد به حبس ابد محکوم میشه … ✍ ادامه دارد ... @jihadmughniyeh_ir
به غیبت کردن خیلی حساس بود ... 🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰 •••✾شهید جهاد مغنیه✾••• @jahadesolimanie
🌖 تقویم واعلانات نجومی ✴️ سه شنبه 6 آبان 1399 ✴️ 10 ربیع الاول 1442 ✴️ 27 اکتبر 2020 🕌مناسبت های دینی و اسلامی. 💍 ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و حضرت خدیجه علیها السلام " ۱۵ سال قبل از بعثت " . 🏴 رحلت جناب عبدالمطلب جد پیامبر صلی الله علیه و آله " ۸ عام الفیل " . 🔥 اولین روز خلافت غاصبانه معاویه علیه الهاویه " ۴۱ ه.ق ". ⚫️ فوت مالک بن انس " ۱۷۹ ه.ق " . احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز خوب و خوش یمنی است برای : ✅ تجارت و داد و ستد . ✅ کشاورزی و زراعت . ✅ و نویسندگی نیک است . مناسب زایمان و نوزادش پاک دامن و با حیا خواهد شد . ان شاءالله بیمار امروز نیز زود خوب شود. مسافرت : مسافرت خوب و پسندیده است. 🔭 احکام نجوم. 🌓امروز برای امور زیر خوب است . ✳️ بذر افشانی . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ و دادن سفارشات تجاری نیک است . حکم مباشرت امشب (شب چهارشنبه ) ، مباشرت و زفاف عروس مکروه است. 🔲این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید. اصلاح سر و صورت طبق روایات،(سروصورت)دراین روز از ماه قمری،باعث عزت و احترام است . 💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، موجب درد و الم می شود . ناخن گرفتن سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد . 👕 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. ( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) تعبیر خواب تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 11 سوره مبارکه " هود " است. الا الذین صبروا و عملوا الصالحات اولئک لهم ... و از معنای آن استفاده می شود که برای خواب بیننده کاری پیش آید که در نظر مردم مشکل باشد و چون صبر کند موجب نیک نامی و راحتی ایام عمر او باشد .ان شاء الله .و شما مطلب خود رادراین مضامین قیاس کنید. ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. @jihadmughniyeh_ir