eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#شهیـدمحسـن‌حججـی
دل کندن از یه سری چیزای خوب باعث میشه یه سری چیزای بهتری به دست بیاری..!
بداخلاق بودنـو ڪھ همھ بلدن....'! اگھ زرنگے تو هر شرایطے خوش اخلاقےات رو حفظـ ڪن:))🤞🏿 - شهیدحججے '
داستان ماندگارےِ آنانے استـــ ڪہ دانستند دنیا جاے ماندن نیست ...💔
❨•💙•❩ خدمت‌امام‌عصر"عج"رسید گفت: آقـاازماراضی‌هستین‌؟ آقافرمودن: راضی‌نباشم‌چیڪارڪنم؟ ڪسےروغیرشماندارم..🙃💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
بِسْـم‌ِرَب‌ِّ‌المهــدی♡ہـ♡ـہــ♥️
🚶🏻‍♂✖️|بی‌تواینجاهمه‌ ⛓⚔|درحبس‌ابدتبعیدند 🌍🌿|سال‌هاهجری‌وشمسی‌ 🌕❌|همه‌بی‌خورشیدند یا‌بن‌الحسنـ•••🌱 ‹‍السلام‌علیڪ‌یابقیھ‌اللہ•••|🌼
چہ خوش ‌باشـَد دل ‌امیدوارے.... ڪہ امید دل و جانش تو باشے🖐🏻♥️🕊  پ.ن:ناهـده‌مغنیـه(عمه‌‌ی‌شهیـد)
وقتی جنگ شروع شد، دو تا از دخترهایم به جبهه رفتند. وقتی خواهرانش از جبهه برمی‌گشتند مثلاً برای مرخصی می‌آمدند، آنها را می‌کشید در اتاقی و می‌گفت: «از حالات رزمنده‌ها موقع شهادت برایم بگویید. از آن لحظات آخرشان برایم بگویید.» بعد همه‌ اینها را در دفترش یادداشت می‌کرد. دخترم زیاد خواب می‌دید، خواب‌های خیلی قشنگ، خواب در زندگی او نقش عجیبی داشت، انگار به یک جایی وصل بود. خواب‌هایی را که از اهل‌بیت(ع) می‌دید همه را در دفترش می‌نوشت. آن زمان ما به خاطر شدت جنگ در آبادان، به اصفهان رفته بودیم. خیلی وقت‌ها برای شرکت در دعای کمیل و زیارت عاشورا به گلستان شهدای اصفهان می‌رفتیم. زینب علاقه زیادی به شهدا داشت، هر بار برای تشییع آنها به گلزار شهیدان اصفهان می‌رفت. همیشه می‌گفت: «شهادت فقط در جبهه‌های جنگ نیست؛ اگر انسان برای خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است.» شهیده زینب کمایی @jihadmughniyeh_ir
+1 صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند ! راننده تاکسی بود از این لاتای قدیمی ... بهش گفتم ببخشید مخاطب این جمله کیه ؟ با لحن لاتی گفت : « هر کی یه عشقی داره ، یکی کفتربازی یکی چاقوکشی ... مام عشقمون اربابمونه ، اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بی ادبی نشه »