#شهـادت
داستان ماندگارےِ
آنانے استـــ
ڪہ دانستند
دنیا جاے
ماندن نیست ...💔
۱۷ آبان ۱۴۰۰
❨•💙•❩
خدمتامامعصر"عج"رسید
گفت:
آقـاازماراضیهستین؟
آقافرمودن:
راضینباشمچیڪارڪنم؟
ڪسےروغیرشماندارم..🙃💔
#اللهمعجللولیكالفرجبهحقعمهسادات
۱۷ آبان ۱۴۰۰
۱۷ آبان ۱۴۰۰
۱۸ آبان ۱۴۰۰
۱۸ آبان ۱۴۰۰
چہ خوش باشـَد دل امیدوارے....
ڪہ امید دل و جانش تو باشے🖐🏻♥️🕊
#مهربون_برادرم
پ.ن:ناهـدهمغنیـه(عمهیشهیـد)
۱۸ آبان ۱۴۰۰
وقتی جنگ شروع شد، دو تا از دخترهایم به جبهه رفتند. وقتی خواهرانش از جبهه برمیگشتند مثلاً برای مرخصی میآمدند، آنها را میکشید در اتاقی و میگفت: «از حالات رزمندهها موقع شهادت برایم بگویید. از آن لحظات آخرشان برایم بگویید.» بعد همه اینها را در دفترش یادداشت میکرد. دخترم زیاد خواب میدید، خوابهای خیلی قشنگ، خواب در زندگی او نقش عجیبی داشت، انگار به یک جایی وصل بود. خوابهایی را که از اهلبیت(ع) میدید همه را در دفترش مینوشت. آن زمان ما به خاطر شدت جنگ در آبادان، به اصفهان رفته بودیم. خیلی وقتها برای شرکت در دعای کمیل و زیارت عاشورا به گلستان شهدای اصفهان میرفتیم. زینب علاقه زیادی به شهدا داشت، هر بار برای تشییع آنها به گلزار شهیدان اصفهان میرفت. همیشه میگفت: «شهادت فقط در جبهههای جنگ نیست؛ اگر انسان برای خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است.»
شهیده زینب کمایی
@jihadmughniyeh_ir
۱۸ آبان ۱۴۰۰
#312+1
صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند !
راننده تاکسی بود از این لاتای قدیمی ...
بهش گفتم ببخشید مخاطب این جمله کیه ؟
با لحن لاتی گفت : « هر کی یه عشقی داره ، یکی کفتربازی یکی چاقوکشی ...
مام عشقمون اربابمونه ، اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بی ادبی نشه »
۱۸ آبان ۱۴۰۰
فضایِ مجازی نمیتونه شخصیت
واقعیِ آدمارو نشون بده..
هیچوقت کسی رو از رویِ اکانتش
قضاوت نکنید!
#دوکلوماختلاط🚶
۱۸ آبان ۱۴۰۰
أنت نفس الأخ الذي علمني كيف أعيش
تو همان برادری هستی که به من یاد دادی چگونه زیستن را
#آخهداداشبهترازطُ😍
@jihadmughniyeh_ir
۱۸ آبان ۱۴۰۰