فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رونمایی از دیوارنگاره بزرگ
شهید حاج قاسم سلیمانی
در ضاحیه بیروت لبنان با عنوان شعار
﴿نحـن قـاسـم﴾در آستانه سالگرد دومِ
شهادت سیدالشهدای مقاومت 💔🕊
✍🏻 هذه في طريق المطار في بيروت
#حاج_قاسم
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#شادیروحشهداصلوات
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
〖 میگفتبرایشهادت
بهقیافه مثبتتنگاهنمیکنند
بهاوندلواموندتنگاهمیکنند 〗
#ابن_الحسین
#رویای_من
#پارت_65
یکشنبه بود و تایم کلاس های دانشگاه بیشتر...علاوه بر اون باید بسیج دانشگاه هم میرفتم...بعد از تموم شدن کلاس، از کافی شاپ دانشگاه یک چایی گرفتم تا خستگی از تنم در بره...بعد از خوردن چایی راهی دفتر بسیج شدم.
کارت افرادی که تازه عضو شده بودن رو تکمیل کردم و گذاشتم تو کشوی میزم تا فردا بهشون تحویل بدم...بین این کارت ها چشمم خورد به اسم یک نفر که برام آشنا بود...کارت رو برداشتم و اسمش رو خوندم: ماهان انتظامی...داشتم بقیه اطلاعاتش رو میخوندم که موبایلم زنگ خورد...تماس از طرف مامان بود:
+سلام مامان خوبی؟
_سلام...ممنون، تو خوبی؟ کجایی؟
+الحمدلله...دفتر بسیج دانشگاهم چطور؟
_آهان...ولی زود بیا خونه خب!!
+باشه سعی میکنم حالا چه خبر هست مگه؟؟
_شب مهمون داریم...خاله سمیه میخوان بیان.
+خب به سلامتی، چیکار به من داره که من زود بیام یا دیر!!!
_تو حالا بیا من بهت میگم...ای بابا...کاری نداری🤨؟
+باشه چشم...نه، خدانگهدار😐
_خداحافظ.
عجیب به اعصابش مسلط بودهااا😐 بی خبر از همه چی ابروهامو بالا انداختم و مشغول کارهام شدم.
نمیدونم چقدر گذشت که گشنگی بهم فشار آورد...نگاهی به ساعت انداختم، که چهره عصبی مامان از جلوی چشام رد شد...با دست روی پیشونیم زدم و سریع وسایلم رو جمع کردم...کولهام رو برداشتم و به سمت بیرون حمله ور شدم...اولین اتوبوسی که نگه داشت سوار شدم.
یک ربعه به خونه رسیدم...کلید رو انداختم تو قفل و در رو باز کردم...از ایستگاه اتوبوس تا خونه رو دوییده بودم و دیگه نفسم بریده بود.
مامان با لبخند به استقبالم اومد و گفت: سلام دختر گلم خوبی؟ خسته نباشی!!
با چشم های گرد شده جواب سلام رو دادم و تشکری کردم...لیوانی آب خوردم و خودم رو روی مبل پرت کردم...مامان هم کفگیر به دست کنارم روی مبل نشست...نگاهی بهم کرد و گفت: پاشو جمع و جور کن...برو دوش بگیر...شب داره مهمون میاد😀.
سرم رو تکون دادم و گفتم: میرم...خاله اینا که غریبه نیستن!!!
با کفگیری که دستش بود محکم رو ساق پام زد و گفت: دِ حرف بهت میزنم بگو چشم...خاله اینا غریبه نیستن ولی داره برات خواستگار میاد🤨.
در حالی که پام رو ماساژ میدادم با تعجب گفتم: خواستگار چیه😳!!!
_یک نوع خوردنیه🙄خودتو به کوچه علی چپ نزن پاشو ببینم...خیر سرش میخواد خونه زندگی اداره کنه...این هنوز نمیتونه خودشو جمع کنه😒
با دست زدم تو سرم و بلند یا خدایی گفتم...مامان عصبی به سمتم برگشت و گفت: یا خدا نداره...بلند شو ببینم...بیچاره کمیل گیر کی میخواد بیافته😑.
از جام بلند شدم و گفتم: .....
#بهقلمسعیدهیدیآزمایی
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#رویای_من #پارت_65 یکشنبه بود و تایم کلاس های دانشگاه بیشتر...علاوه بر اون باید بسیج دانشگاه هم میر
بابت کمتر شدن پارت ها عذر خواهی میکنم
کم کم به آخر های فصل یک نزدیک میشیم🙏🌸
♦️طرف نوشته بود آمریکا مریخ رو فتح کرده، ما هنوز فکر اینیم با پای چپ بریم دستشویی یا راست!
🔹خواستم بگم شهید شهریاری، هم با پای چپ میرفت دستشویی، هم انگشتر عقیق دستش داشت، هم نماز شب میخوند، هم مشکل بسیار مهمی مانند غنی سازی ۲۰ درصد اورانیوم رو یک تنه حل کرد!
🔹مشکل از پای چپ و راست نیست رفیق، مشکل از مغزهای پوسیده عاشقان غرب -یعنی شماهایی است که هیچ خدمتی برای کشورتون نداشتی جز خود تحقیری و...!
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』