شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
خاطرهای به یاد دارم که جهاد برایم تعریف کرد: وی زمانی که یازده سال داشت از طریق شبکه المنار برای
بدون شک شهادت پدر انقلاب بزرگی در درون جهاد به وجود آورد.
وی تصمیم گرفت تمامی مهارتهایی را که حاج عماد از آنها برخوردار بود، فرابگیرد
جهاد این مسأله را زمانی مطرح می کند که تنها یازده سال داشت.
پس از آن، استاد برگزاری کلاس از وی پرسید: تو از کجا به چنین اطلاعاتی دست یافتهای؟
وی در پاسخ گفت: پدرم چندین کتاب در این زمینه داشت که من با مطالعه آنها و سپس تکرار و تمرین، توانستم این مطالب را یاد بگیرم.
#جهادنا
💚یـا ربَّ العالَمیـن.'🌱
💎«یعقوب» بود، در طلب پیراهن یار🕊
آفتاب داغ خرداد ماه حرارتش را به جان بچهها انداخته بود.
ظهرِ تبدارِ خفقان آوری بود و گَردِ ترس و نا امیدی بر چهره شهر «بصره» هم نشسته بود. بچههای محله منتظر آمدن «یعقوب» بودند.
همه میدانستند این ساعت از روز، در حال رسیدگی به مادرش است؛
پیر زن آشفته حالی بود که حتی توان راه رفتن هم نداشت.
قدرت بیماری بر جسمش چیره شده بود و «یعقوب» برای رفتن به بیمارستان، جسم رو به احتظارش را به دوش میکشید.
مدتها بود همین کار را میکرد و با محبت و صبوری پذیرای مراقبت از مادر بود.
اما آن روز، پانزدهم شعبان، غیاب «یعقوب» طولانی شده بود.
«حسن» که بیخیالتر از همه بود، روی جدول کِشی کنار کوچه نشسته بود.
آرنجش را روی زانوهایش گذاشته بود و به گوشیاش ور میرفت
#ادامــهدارد....🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الـيـوم، يقـف فـرع الشجـرة أمـام أصله الثابـت ليـقـــول:
"وعـداً وعـهـداً، اننا ماضــون فـي طريقڪم، طريق الحب والجـهـاد، وطريق التصـميم على النصـر❤️".
الشهيد جهاد مغنية🇱🇧♥️
عده ای جوانان از #علامه_حسنزاده_آملی درخواست نصیحت کردند، ایشان فرمودند: سعی کنید با نامحرم رابطه نداشته باشید، چه زن باشد چه مرد!! گفتند: آقا مگر مرد هم نامحرم می شود؟ علامه فرمودند:هرکس با خدا رابطه ندارد نامحرم است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وقت_سلام💚✋️
كرامتت كه به دريا شده شبيه آقا
چه مىشود كه كمى خاك ساحلت باشم؟
#سـآعـتبـهوقتمشهـد
#یــکجـرعـهکـتـاب📚
منطقه به منطقه میگردیم و اینها را سوار کامیون میکنیم و میآوریم الهری.
اینها یعنی آنها که در تحقیقات ثابت شده داعشیاند.
آنها که وقتی میپرسیم پدر یا همسرت کجاست؟
میگویند: «مع داعش.» روزی 100-150 نفر از زنها به این منطقه آورده میشوند.
با بغچهای بزرگ و بسته شده دور کمرشان. پشت این بچهٔ شیرخوارهشان است و دور کمر، خرتوپرتهایشان.
از شهرهای فتح شده از المیادین تا نقطهٔ مرزی با عراق، جمعشان میکنیم در اینجا تا نظارت روی نیمهٔ دیگر نیروهای داعش راحتتر شود. حالا چرا الهری؟
چون مثل یک ظرف بسته است. ظرفی مابین البوکمال و القائم عراق
پ.ن:بریدهای از کتاب «همسایههای خانم جان»
روایت پرستار احسان جاویدی از یک تجربه ناب انسانی در خاک سوریه (صفحات 69 و 70)
نویسنده: زینب عرفانیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَلسَّلامُ عَلَۍالْمُحامۍبِلامُعین
✦منبہهـمریختـہامڪاشڪہدردم بخـرۍ...!'[💔]
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
أَلسَّلامُ عَلَۍالْمُحامۍبِلامُعین ✦منبہهـمریختـہامڪاشڪہدردم بخـرۍ...!'[💔]
دیدۍیهوقتایۍبیخودۍدݪتمیگیره؟!
هیچیهمنشدهها....
فقطدلتمیخوادگریهڪنی...
امایهوقتبچگینڪنیواشڪاتوهمینجوری
اݪڪیخرجکنۍ...
بهاشڪهاتجهتبده
دݪۍڪهگرفته؛نورمیخواد
دݪۍڪهگرفتهفقط #فابڪبالحسین
#والا
سلام...
خبر داریم اونم چه خبرے😁🌸
یه گروه زدیم برای دختر خانوماے خوب کانال🤗♥️،،،براے خواهراے گل شھید جھاد! قراره ان شاء الله کلے کاراے خوب توش انجام بدیم...🌿🌸
خودسازے،،شهید شناسے،،آموزش آشپزے،،پیدا کردن دوست شہید و کلے کاراے قشنگ دیگه که مطمئنم بهمون خوش مے گذره😉✨
راستے،،چت آزاد هم داریم😻👌🏻
یه مدت عضوگیرے انجام میشه بعد به امید خدا با قدرت فعالیت گروه رو آغاز مے کنیم 🥰
خواهراے عزیزم😇دیگه فکر کردن نداره😁بکوبید رو لینک زیر 👇🏻🙂
https://eitaa.com/joinchat/1266614408C2b341f3b5f
•
خـطمیزنـم..!
یڪییڪیدلخواستههای
غیـراز #ظھورت را؛🌱
خسرانزدهام..
اگرجـزشما ازاجابتخانهی
"ارباب"چیزیطلبڪنم..!🌾
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اللھمعجݪالولیڪاݪفࢪج'░
#السلامعلیڪیابقیھاللہ(:♥️
#جهاد بسیار آدم عاطفی، مهربان و باغیرتی بود.
در ایام فوت مادر حاج قاسم سلیمانی در بسیاری از مواقع، همراه او بود.
حاج قاسم به شدت با "محافظ" مخالف است. شهید حاج عماد مغنیه، پدر جهاد، همیشه در فضاهای عمومی پشت حاجی می ایستاد
که اگر خدای نکرده تیری شلیک میشود به او اصابت کند نه به حاج قاسم.
جهاد هم همینطور به حاج قاسم تعصب داشت ... .
#جهـادنا🇱🇧
#مهـربـونبـرادرم😍❤️
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
💚یـا ربَّ العالَمیـن.'🌱 💎«یعقوب» بود، در طلب پیراهن یار🕊 آفتاب داغ خرداد ماه حرارتش را به جان بچه
یـا ذَاالْجلالِ وَ الْاِکرام.'🌱
💎«یعقوب» بود، در طلب پیراهن یار
چند ثانیه رد نگاهش روی بندِ کفشهای زهوار دررفتهاش می ماند و بعد دوباره انگشت شصتش روی صفحه گوشی بالا و پایین میشد.
«مصطفی» و «حمزه» ایستاده بودند و مشغول صحبت بودند. موضوع صحبتشان هم مشخص بود؛ چیزی که این روزها زیاد بین مردم شهر دهان به دهان میشد.
گاهی ترس و تشویش رنگ از چهرهشان میزدود و گاهی خشم و کینه به رعب و وحشتشان اضافه میشد.
«جعفر» که چند قدم آن طرفتر زیر تنها سایه درخت، به دیوار سنگی تکیه داده بود و عمیقا به صحبتهای آن دو گوش میداد،
به نظرش آمد که «یعقوب» واقعا دیر کرده. پک محکمی به سیگارش زد.
چشمش به روبرویش افتاد. قامت بلند «یعقوب» از پیچ کوچه گذشت.
پک دیگری زد و سیگار را زیر پایش له کرد و گفت: «یعقوب هم آمد.»
#ادامــهدارد.... 🎈
❥⇣˓خــواهی؏ـاشِقبشے،
حَرف،زِ دِلــداࢪبـزن...♥️
بادھ ازساغـَـرِمَستانِگےِیـاربـزن💫!
دوستداریڪهخُدا،شاهجَهانَتبُڪُنَد،
بوسہبرخاڪِدرِ،حِیـ👑ـدَرِڪَرّاربزن..🙃
#یکشنبههایعلوے