#انتخابات
#شماره چهارده
1️⃣ هر قدر سطوح مدیریت بالاتر میرود از سطح ابزار و تکنیک به سمت #راهبرد و استراتژی نزدیک میشویم.
دقیقا نقطه تفاوت نگاه بسیاری از مهندسان و علوم انسانی خواندهها به مسائل کشور همینجا عیان میشود. نگاه راهبردی یا تکنیکی ...
در کشور ما مدیران بسیاری وجود دارند که چه بسا در سطح ملی نیز مدیریت کردهاند، اما هیچ نشانهای از «درک و مدیریت راهبردی» نداشته و ندارند، اما در طول دوره مدیریتشان اِلیماشاءالله «عملگراییِ کور» از خود به جا گذاشتهاند و در عین نداشتن «تشخیص» دائماً در حال «تصمیم» بودهاند!
دقت کنیم پس از شناخت و #تشخیص، مرحلهی تصمیم است! برخی افراد علاوه بر اینکه جمعبندی و تشخیص لازم از مسائل کشور را ندارند، قدرت تصمیمگیری ذیل یک گفتمان مشخص را هم ندارند.
اینجا اهمیت نگاه راهبردی به مسائل کشور باز هم بیشتر میشود وگرنه در جهتگیریها و نیز برنامههای کلان کشوری امکان جمعبندی وجود ندارد و ممکن است فرد متأثر از مشورتهای برخی اطرافیان باشد.
در خاطرات برخی افراد درباره یکی از رؤسای جمهور آمده که اگر میخواستید حرف خود را به او بقبولانید و حرف شما را در میان باقی حرفها بپذیرد و اجرا بکند، باید به عنوان آخرین نفر با او صحبت کنید!
2️⃣ در علم مدیریت، سه سطح مدیریت اجرایی وجود دارد:
👈 مدیریت پروژهای
👈 مدیریت بخشی
👈 مدیریت سیستمی (راهبردی)
در جایگاه ریاست جمهوری، نه افرادی که سابقه مدیریت اجرایی از نوع پروژهای دارند و نه کسانی که سابقه اجرایی از نوع مدیریت بخشی مثل ادارات یا عموم وزارتخانهها یا بنگاههای بزرک اقتصادی داشتهاند، موثر نیستند و عموماً نمیتوانند رئیسجمهور موفقی باشند.
(به حافظهتان مراجعه کنید و مصادیق این جنس مدیران را در دورههای قبل انتخابات بیابید! برخی از آنها حتی تأیید صلاحیت هم نشدند)
کشور نیاز به فردی دارد که اتفاقا سوابق و شخصیتش ساخته شده برای مدیریت سیستمی و راهبردی. آن دو دستهی اول شدیداً به درد لایههای مدیریتی ارشد و میانی کشور مثل اداره سازمانها، برخی وزارتخانهها، فرمانداریها و ... میخورند.
پینوشت: بخشهایی از متن برداشتی از تشخیص، تصمیم و فهم دقیق از کار اجرایی در جایگاه ریاست جمهوری، نوشتهی علی ریاحیپور است.
#حمید_کثیری
@jonbeshsaybery