#قرآن_ناطق_یا_صامت
امام على عليه السلام از سويى در مورد اوصاف قرآن در نهج البلاغه مى فرمايند: اين كتاب كتاب ناطق است ؛ خودش سخن مى گويد ؛ از سخن گفتن خسته نمى شود. سخن و مطلب خويش را به روشنى بيان مى كند
( نَاطِقٌ لَايَعْيَا لِسَانُهُ، خطبه ۱۳۳)
و از ديگر سوى، مى فرمايند اين قرآن، ناطق نيست ؛ بايد آن را به سخن درآورد و من هستم كه اين قرآن را براى شما تبيين مى كنم.
(صَامِتٌ نَاطِقٌ. خطبه ۱۸۳)
به نظر مى رسد اين تعبير بيانگر دو نگاه متفاوت به اين كتاب آسمانى است كه در يك نگرش قرآن كتابى مقدس، ولى خاموش در گوشه اى نشسته است و با كسى سخن نمى گويد و كسى با او ارتباطى ندارد و از نگاهى ديگر كتابى است گويا كه همه انسانها را مخاطب خويش قرار داده است و آنها را به پيروى از خود فرامى خواند و به پيروان خود نويد بهروزى و سعادت مى دهد.
بديهى است قرآنى كه تنها وصف آن تقدس باشد و بس،بدون توجه به حقيقت و معانيش آن را تلاوت مى كنند. اگر با اين ديد به قرآن بنگريم، قرآن كتاب صامتى است
اما اگرقرآن را كتاب زندگى بدانيم و با ايجاد روحيه تسليم در برابر خداى متعال، خود را براى شنيدن سخنان قرآن كريم كه تمامى آنها دستورات زندگى است آماده كنيم. در اين صورت است كه قرآن ناطق و گوياست
توضيح صامت بودن و ناطق بودن قرآن به معناى دوم
از آن جا كه هدف از نزول آن هدايت انسان هاست، اين كلام الهى آن قدر تنزل پيدا كرده است كه به صورت كلمات و جملات و آيات قابل خواندن و شنيدن براى بشر درآمده، ولى در عين حال چنين نيست كه مضامين همه آيات آن براى انسان هاى عادى قابل فهم و دسترسى باشد و خود مردم بدون تفسير و تبيين پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام و راسخين در علم بتوانند به مقاصد آيات نايل شوند.
به عنوان مثال، تفصيل و تبيين جزئيات احكام در قرآن نيامده است، همچنين آياتى از قرآن كريم مجمل است و نياز به تبيين و توضيح دارد. بنابراين قرآن از بسيارى از جهات ( (صامت) ) است يعنى براى انسانهاى عادى، بدون تفسير و تبيين كسى كه با غيب ارتباط دارد و به علوم الهى آگاه است قابل استفاده نيست.
هان، اين قرآن است. پس از او بخواهيد تا براى شما سخن بگويد در حالى كه هرگز قرآن (بدون تبيين و تفسير پيامبر و امام معصوم عليه السلام) سخن نخواهد گفت. شما بايد از زبان پيامبر و امام معصوم عليهماالسلام با معارف قرآن آشنا شويد و علوم قرآن را از آنها دريافت كنيد
(.ذلِكَ الْقُرْآنُ، فَاسْتَنْطِقُوهُ، وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ خطبه ۱۵۸)
(قرآن در آینه نهج البلاغه استاد مصباح ص ۷تا۸ با تلخیص)
https://eitaa.com/jorenab
🍂🍂🍂༻🍁༺🍂🍂🍂
﷽
🌱 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج
از من
مباش دور
که وصل و
فراقِ توست
خوش! همچو
بسطِ روزی و
ناخوش! چو
قبضِ روح...
#سیف_فرغانی
🍂🍂🍂༻🍁༺🍂🍂🍂
@jorenab
در مسائل داخل کشور اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بشدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ ذوب در انقلاب بود. پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود. ۹۸/۱۰/۱۸
https://eitaa.com/jorenab
#بانکداری_اسلامی_یک
یکی از مباحثی که بسیار پیچیده و فنی هست و نظرات متفاوتی در این عرصه وجود دارد بحث بانک هست !!! اینکه بانک چیست؟ بانک اسلامی به چه معناست؟ آیا می توان بانک اسلامی ایجاد کرد با این که اساس بانک از دنیای غرب به کشورهای اسلامی ورود کرده است؟
خدمت دوستان عرض کنم که بنده بسیار مبتدی بوده و فقط جزواتی که در چند جلسه کلاس اساتید به نام این فن تهیه شده برای مباحثه با دوستان عزیز مطرح شده و همچنین برای آشنایی مقدماتی برای عزیزانی که مثل من علم چندانی در این زمینه ندارند این مطالب بیان می شود به خواست خدا این مطالب بهانه ای بشود که با مسائل فقهی بانک آشنا شویم تا حداقل بتوانیم در مسائل زندگی خود وارد شبهات مالی نشویم. هدف اصلی این که جرات کردم خود را در این دریا مواج بیاندازم آشنا شدن حداقلی با مباحث فقهی بانک بود وگرنه هیچ چیز من را مجاب نمی کرد که در این ورطه خطرناک وارد شوم.
در گذشته های دور، مردم طلا و نقره و اشیاء با ارزش خود را برای نگهداری و حفظ از سرقت در معابد و پرستشگاه ها امانت می گذاشتند و در مقابل آن هم مبلغی به متصدیان معابد می پرداختند. کم کم بخش خصوصی به این فکر افتاد که این نقش معابد را بر عهده گیرد و امانت دار مردم باشد و در مقابل هم اجرت بگیرد. بعد از این مرحله که صنف صرّاف ها شکل گرفت مردم به این فکر افتادند که در معاملات خود به جای آن که به صراف رجوع کنند تا سکه های خود را بگیرند می توانند رسید سکه ای که به صراف داده اند به فروشنده واگذار کنند تا خود او با مراجعه به صراف، سکه را دریافت نماید. در این مرحله نطفه استفاده از اسکناس به جای طلا و نقره در معاملات بسته شد.
به تدریج صراف ها دریافتند که رسید آنها در نزد مردم معتبر شده و دست به دست می گردد و کمتر کسی سراغ اصل طلا و نقره می آید و اینها می توانند سکه های موجود را به دیگران قرض بدهند و سود دریافت کنند.
در این مرحله صرافان دریافتند که اگر بجای گرفتن مزد برای حفظ طلاهای مردم، مبلغی به آنها سود بدهند مقدار بیشتری طلا در نزد آنها خواهد آمد و در نتیجه می توانند با دادن وام درآمد بیشتری کسب کنند و از این جا تاسیس موسساتی پولی به نام «بانک» مورد توجه قرار گرفت لذا بانک را می توانیم موسسه ای انتفاعی بدانیم که با سرمایه اولیه و سپرده مشتریان به منظور کسب سود اقدام به جمع آوری پول و دادن وام و اعتبار و خدمات بانکی می نماید.
همان گونه که بانک ها در اقتصاد فعلی نقش عمده ای در پیشرفت و توسعه اقتصادی دارند و کمتر کسی یافت می شود که در داد و ستدهای خود از خدمات بانکی استفاده نکند، در اقتصاد اسلامی هم بانک می تواند در خدمت هدف های کلان نظام اسلامی نظیر توزیع مناسب درآمد و ایجاد فرصت های شغلی مناسب ایفای نقش نمایند...
(حجت الاسلام والمسلمین مجید یزدانی )
https://eitaa.com/jorenab
#اظهار_درد_نشانه_ضعف
وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ كَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ »
(نهج البلاغه حکمت دوم)
.به خواری راضی شد آنکس که سختی هایش را آشکار ساخت
دومین عامل خواری آن است که انسان گرفتاری ها ومشکلات خویش را برای دیگران باز گو نماید زیرا
الف- از یک طرف موجب می شود، تا مردم اورا فردی کم تحمل وضعیف النفس بشناسند زیرا مشکلات برای همه وجود دارد واساسا دنیا همراه با گرفتاری وسختی هاست ورسیدن به مراحل بلند زندگی بدون تحمل شدائد ممکن نیست کسی می تواند قله های سر به فلک کشیده را فتح نماید که رنج صعود از دامنه های سخت را بر خویش هموار ساخته باشد ،حتی گفته شده است بهشت در سختی ها پیچیده شده است لذا حضرت امیر المؤمنین ( علیه السلام) می فرماید رسول الله ( صلی الله علیه وآله وسلم ) بارها می فرمود بهشت در سختی ها ومشقت ها پیچیده شده است « فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَقُولُ إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَكَارِه»(-نهج البلاغه خطبه 176 )
ب-از طرف دیگر کسی که با پیدا شدن مشکل وگرفتاری آنرا برای دیگران بیان می کند در حقیقت به کار الهی خشمگین است زیرا خداوند متعال انسان را برای امتحان وآزمایش آفرید وروشن است آزمایش با مشقت وسختی همراه است .
لذا حضرت در جای دیگر فرمود هرکس نسبت به آنچه از دنیا دارد اندوهناک باشد نسبت به قضای الهی خشمناک است وکسی که از بلایی که به او رسید شکایت کند گویا خدارا شکوه نموده است
« مَنْ أَصْبَحَ عَلَى الدُّنْيَا حَزِيناً فَقَدْ أَصْبَحَ لِقَضَاءِ اللَّهِ سَاخِطاً وَ مَنْ أَصْبَحَ يَشْكُو مُصِيبَةً نَزَلَتْ بِهِ فَقَدْ أَصْبَحَ [فَإِنَّمَا] يَشْكُو رَبَّه»( نهج البلاغه حکمت : 224 )
https://eitaa.com/jorenab
#دعای_مخزون
از حضرت صادق عليه السلام منقول است كه به داود رِقّى فرمود كه ترك مكن اين دعا را سه مرتبه در وقت صبح و سه مرتبه در وقت شام
اَللّهُمَّ اجْعَلنى فى دِرْعِكَ الْحَصينَةِ الّتى تَجْعَلُ فيها مَنْ تُريدُ
پس بدرستى كه پدرم عليه السلام مى فرمود كه اين از دعاى مخزون است .
( مفاتیح الجنان ملحقات باقیات صالحات)
@jorenab
#بانکداری_اسلامی_دو
بانک ها و مؤسسات پولی با جمع آوری پس اندازهای خرد و دادن تسهیلات و اعتبارات به متقاضیان وجوه، امکان سرمایه گذاری مُولد را فراهم آورده و با بکارگیری سایر عوامل تولید، اقتصاد را به سوی اشتغال کامل و بهره وری بیشتر سوق می دهند و از سوی دیگر با بکارگیری پیشرفته ترین تکنولوژی و ابزارهای مورد نیاز توانایی دارند تا سپرده های پولی اشخاص حقیقی و حقوقی را به بهترین وجه نگهداری و با کمترین هزینه و مطمئن ترین راه و در اسرع وقت از مکانی به مکان دیگر و از حسابی به حساب دیگر منتقل کرده و موجب گسترش مبادلات در سرتاسر جهان شوند و از سوی دیگر می توانند دولت را در اجرای سیاست های پولی در رونق و رکود اقتصادی کمک نمایند.
از اوایل قرن بیستم و احساس ضرورت وجود بانک ها در اقتصاد و مشکل حرمت ربا در بانکداری، دانشمندان مسلمان فکر اصلاح نظام بانکی ربوی و تطبیق آن بر موازین شرعی را مدّنظر قرار دادند و بزرگانی چون آیت الله شهید صدر و آیت الله مطهری و ... به تحقیق در این زمینه پرداختند.
از سال ۱۹۶۳ میلادی به تدریج موسسات و تعاونی هایی با رویکرد دینی در کشورهای مصر، مالزی، پاکستان و ... شروع به کار کردند و در اواخر ۱۹۹۶ م بیش از ۱۶۶ نهاد مالی اسلامی در ۳۴ کشور اسلامی و غیر اسلامی به ابتکار بخش خصوصی و دولتی تاسیس گردید.
در حاضر موسسات بزرگ پولی در دنیا وجود دارند که لااقل مدعی حذف ربا از سیستم های معاملاتی خود هستند و برخی از بانک های بزرگ غربی هم بخشی را تحت عنوان بانکداری و مبادلات بر مبنای بانکداری
اسلامی گشوده اند.
تاریخچه بانکداری در ایران نشان میدهد که بانک جدید شرق در سال ۱۲۶۶ هجری شمسی بدون اجازه دولت در ایران تاسیس گردید مرکز این بانک در لندن بود و حوزه عملیاتی آن در مناطق جنوب آسیا قرار داشت.
دومین بانک در ایران، «بانک شاهی ایران» بود که با دادن ۴۰ هزار لیره اجازه تاسیس و چاپ اسکناس و مصون بودن از پرداخت مالیات را از ناصرالدین شاه گرفت و شعب بانک شرق را خریداری و جمع کرد.
هم زمان اجازه تاسیس بانک دیگری به یکی از اتباع روسی داده شد و به تدریج بانک های دیگری هم به کشور وارد شدند
بانک سپه در سال ۱۳۰۴ هـ ش به عنوان اولین بانک ایرانی و بانک ملی در سال ۱۳۰۷هـ ش تاسیس شد و توانست حق نشر اسکناس را در سال ۱۳۱۱ هـ ش از بانک شاهی باز پس گیرد ...
(حجت الاسلام والمسلمین مجید یزدانی )
https://eitaa.com/jorenab
واکنش رهبر انقلاب به حذف اسم و عکس سردار سلیمانی در شبکههای اجتماعی
🔹برخورد حذفی مستکبران با شهید سلیمانی در فضای مجازی نشانه ترس آنها حتی از اسم شهید و واهمهشان از رواج و تکثیر آن الگوی گرانسنگ است.
🔹در دنیای امروز، فضای مجازی زیر کلید مستکبران است و این واقعیت باید مسئولان فضای مجازی کشور را هوشیار کند تا بهنحوی عمل کنند که دشمن نتواند به هر شکل و هر جا که اراده کرد، در فضای مجازی برخورد کند.
@Farsna
#لزوم_مفسر_قرآن
استدلال ابن حازم به وجوب اطاعت از حضرت علی علیه السلام با لزوم بودن مفسر برای قرآن کریم
منصوربن حازم می گوید به امام صادق ( علیه السلام) عرض کردم به مردم گفتم:
آیا قبول دارید که رسول خدا حجت الهی بود بر بندگانش ؟ گفتند بله
گفتم زمانی که حضرت رحلت کرد حجت خداوند بر بندگان که حرام وحلال الهی رابیان کند وآنچه موجب خشم وخشنودی حق است را متذکر شود چه کسی است ؟گفتند قرآن
دیدم قرآن گروه های مختلف مانند مرجئه قدریه وزندیق که قرآن را قبول دارند باهم در باره اش اختلاف دارند فهمیدم قرآن خودش کافی نیست نیاز به قیم دارد تا آنچه در آن است را برای مردم تبیین کند
از آنها پرسیدم قیم قرآن کیست ؟گفتند ابن مسعود هست برخی را می داند ابن عمر است بخشی را می داند حذیفه بعضی را می داند
گفتم اینها که گفتید بر همه قرآن احاطه کامل دارند؟ گفتند نه
دیدم تنها کسی که به همه قرآن آگاهی و احاطه کامل دارد علی ( علیه السلام ) است
پس شهادت دادم که علی ( علیه السلام) قیم قرآن است که بر همه قرآ ن احاطه دارد وطاعتش واجب است واو حجت خداوند بر بندگان بعد از رسول خداست وآنچه در باره قرآن بگوید حق است
امام صادق(علیه السلام) فرمود خداوند تورا مورد رحمت خویش قراردهد
( الکافی دارالکتب الاسلامیه ج1 ص 168-169 باب الاضطرار الی الحجه حدیث 2)
https://eitaa.com/jorenab
زیارت امیرالمومنین علیه السلام درروزیکشنبه:
السَّلامُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِيَّةِ، وَالدَّوْحَةِ الْهَاشِمِيَّةِ، الْمُضِيئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ الْمُونِقَةِ بِالْإِمَامَةِ، وَعَلىٰ ضَجِيعَيْكَ آدَمَ وَنُوحٍ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَى الْمَلائِكَةِ الْمُحْدِقِينَ بِكَ وَالْحَافِّينَ بِقَبْرِكَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ، هَذاَ يَوْمُ الْأَحَدِ وَهُوَ يَوْمُكَ وَبِاسْمِكَ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَجارُكَ، فَأَضِفْنِى يَا مَوْلاىَ وَأَجِرْنِى، فَإِنَّكَ كَرِيمٌ تُحِبُّ الضِّيافَةَ، وَمَأْمُورٌ بِالْإِجارَةِ، فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَيْكَ فِيهِ، وَرَجَوْتُهُ مِنْكَ، بِمَنْزِلَتِكَ وَآلِ بَيْتِكَ عِنْدَاللّٰهِ، وَمَنْزِلَتِهِ عِنْدَكُمْ، وَبِحَقِّ ابْنِ عَمِّكَ رَسُولِاللّٰهِ صَلَّىاللّٰهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ وَعَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
زیارت حضرت زهراسلام اللّه علیها:
السَّلامُ عَلَيْكِ يَا مُمْتَحَنَةُ، امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً، أَنَا لَكِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَىٰ مَا أَتىٰ بِهِ أَبُوكِ وَوَصِيُّهُ صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْهِما، وَأَنَا أَسْأَلُكِ إِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ إِلّا أَلْحَقْتِنِى بِتَصْدِيقِى لَهُمَا، لِتُسَرَّ نَفْسِى، فَاشْهَدِى أَنِّى ظاهِرٌ بِوَلَايَتِكِ وَوَِلايَةِ آلِ بَيْتِكِ صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ.
https://eitaa.com/jorenab
#بانکداری_اسلامی_سه
هم زمان با شروع بانکداری در ایران، سید جمال الدین اسدآبادی این عالم بزرگ و فوق العاده، نامه معروف خود را به میرزای شیرازی در نجف با این عبارت شروع می کند «اَلبَانک و مَا اَدریکَ مَا البانک» و آثار و تبعات سلطه اقتصادی بیگانگان بر اقتصاد کشورهای اسلامی را متذکر می شود
در سال ۱۳۵۸ هجری شمسی هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی بانک های دولتی – خصوصی و مختلط ایرانی و خارجی در کشور فعالیت می نمودند که با ملی شدن همه بانک ها از سوی شورای انقلاب و تصویب قانون بانک داری بدون ربا در سال ۱۳۶۳ هجری شمی در سیستم بانکی ایران حاکم شد و برای این اتفاق شاگرد طراز اول شهید صدر، مرحوم آیت الله سید محمود شاهرودی نقش کلیدی ایفاء کرد و قرار بود در طی
۵ سال مقدمات بانکداری اسلامی مهیا شود که متاسفانه ۳۷ سال از آن تبصره می گذرد و هنوز اقدامی در بسترسازی بانکداری اسلامی صورت نگرفت. با این اتفاقات بهتر است نام بانک های ایران را، بانک داری بدون ربا بنامیم نه بانک اسلامی، چون بانکی که اسلامی باشد باید عدالت محور باشد و برای فقراء و از بین بردن فقر نقش اساسی را ایفاء کند. در دادن وام به افراد نیازمند، به دنبال سود خودش نباشد و ... در حالی که در بانک های ما در اوّلیات قوانین و نگاه اسلامی هم قرار ندارد به همین خاطر بهتر است بانک های در ایران را بانکداری بدون ربا بنامیم نه بانکداری اسلامی.
در بانکداری بدون ربا، بهره و ربا از سیستم بانکی حذف شده و سود ناشی از سرمایه گذاری به سپرده گذاران پرداخت می شود و وام گیرندگان نیز از تسهیلات بانکی که براساس عقود مختلف براساس قوانین فقهی مثل مضاربه، سلف و ... انجام میگیرد استفاده کرده و بخشی از سود حاصله واقعی را بر طبق ضوابط به بانک می پردازند.
بدیهی است با توجه به این که بانک ها هنوز نقش صحیح خود را در پیگیری اهداف کلان اقتصاد اسلامی دنبال نمی کنند و اگر بر طبق قانون (سود صرف) عمل نمایند تنها به موسسات انتفاعی تبدیل شده اند که سود حلال به دست می آورند لذا نمی توان بر آن نام بانکداری اسلامی نهاد بلکه مناسب است که نام «سیستم بانکداری بدون ربا » را بر آن قرار دهیم.
نکته مهم دیگری که در این خصوص باید مورد نظر دوستان قرار گیرد آن است که در تعامل با بانک ها نباید انتظاری که از صندوق های قرض الحسنه دارند، داشته باشند؛ زیرا بانک یک موسسه انتفاعی است اما قرض الحسنه نهادهای غیرانتفاعی است
(حجت الاسلام والمسلمین یزدانی )
https://eitaa.com/jorenab
ره آسمان درونست پر عشق را بجنبان
پر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
#شمس_تبریزی
https://eitaa.com/jorenab
#سخنان_ابن_لُبَید_با_حضرت_زهرا_یک
محمود بن لبید میگوید بعداز رحلت رسول اکر م (صلی الله علیه وآله وسلم) حضرت زهرا سلام الله علیها را در احد مشاهده کردم در حالی که بشدت منقلب بود ومی گریست منتظر ماندم تا ارام شد به محضرش رفتم عرض کردم از گریه شما جگرم سوخت
بعد گفت چیزی در ذهن من است می توانم از شما بپرسم حضرت فرمود بپرس
قُلْتُ هَلْ نَصَّ رَسُولُ اللَّهِ قَبْلَ وَفَاتِهِ عَلَى عَلِيٍّ بِالْإِمَامَة
گفتم آیا رسول خدا درباره خلافت حضرت علی علیه السلام چیزی فرمودند؟
قَالَتْ وَا عَجَبَا أَ نَسِيتُمْ يَوْمَ غَدِيرِ خُم
حضرت فرمود عجب یعنی روز غدیر خم ( که نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ) دست حضرت را بالا برد وفرمود هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست ) را فراموش کردید؟
قُلْتُ قَدْ كَانَ ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَخْبِرِينِي بِمَا أُشِيرَ إِلَيْك
گفتم آن که درست است ولی چیزی که رسول خدا به شما گفت را دوست دارم بشنوم
قَالَتْ أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ- عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي- وَسِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ- لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِينَ مَهْدِيِّينَ- وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَيَكُونُ الِاخْتِلَافُ فِيكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة
حضرت فرمود خدارا شاهد می گیرم رسول خدا فرمود علی(علیه السلام) بهترین کسی است در میان شما که به عنوان جانشین میگذارم واو امام وخلیفه بعداز من است ودوفرزندم (امام حسن وامام حسین علیهما السلام)ونه فرزند از نسل امام حسین علیه السلام امامان این امت هستند واگر از آنها پیروی کنید خودشان هدایت شده هستند وشمارا هدایت خواهند کرد واگر با آنها مخالفت کنید تا قیامت دچار اختلاف خواهید شد
قُلْتُ يَا سَيِّدَتِي فَمَا بَالُهُ قَعَدَ عَنْ حَقِّه
محمود بن لبید می گوید گفتم اگر چنین است چرا برای گرفتن حق خویش قیام نکرد؟
قَالَتْ يَا ابَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْكَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِي
فرمود رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود امام مانند کعبه است دیگران به سوی او میایند نه اینکه او به سوی آنها برود ( امام نشانه ای است از طرف پروردگار برای هدایت بشری تا مردم با دیدن وشنیدن حرفها وکارهای او ببیند آیا مسیر درستی را طی می کنند یا نه)
https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلیمانی فقط یک فرد نیست
یک تفکر است
یک اعتقاد است
درختی است که
از لحظه ای که خون سردار سلیمانی آن را آبیاری کرد
در حال رشد و ریشه دواندن در جهان است
https://eitaa.com/jorenab
امروز بحمدالله نظام اسلامی ما مفتخر است که شخصیت های برجسته ی علمی و معنوی در او حضور دارند. همین شخصیت عزیز و عظیمی که بحمدالله این کار هم از برکات ایشان است؛ جناب آقای مصباح که بنده نزدیک به چهل سال است که ایشان را می شناسم و به ایشان ارادت دارم، ارادت قلبی دارم من به ایشان؛ فقیه، فیلسوف، متفکر، صاحب نظر در مسائل اساسی اسلام.
اگر خدای متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مثل مرحوم علامه طباطبایی با مرحوم شهید مطهری استفاده کنند، اما بحمدالله این شخصیت عزیزو عظیم خلأ آن عزیزان را پر می کنند
https://eitaa.com/jorenab
#حمله_به_خانه_حضرت_زهرا_در_منابع_اهل_سنت
۱-آتش زده شدن خانه حضرت فاطمه (س) چنان معروف و مشهور بوده که وقتی عبدالله بن زبیر بر شهر مکه مسلط گردید اعلام کرد هرکس با من بیعت ننماید خانه او را آتش می زنم آنگونه که خانه فاطمه را آتش زدند و سپس حسن بن محمد بن حنفیه که بیعت ننموده بود را دستگیر و زندانی کرد و خانه او را آتش زد، و بنی هاشم را در شعب جمع کرده و می خواست آنها را زنده زنده در آتش بسوزاند.
(مروج الذهب، ج ۳، ص ۷۷)
۲-ان ابابکر بعد ما اخذ البیعه لنفسه من الناس بالارعاب والسیف و القوه ارسل عمر ، و قنفذا و جماعه الی دار علی و فاطمه علیها السلام و جمع عمر الحطب علی دار فاطمه علیها السلام و احرق باب الدار .
مقاتل بن عطیه می گوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردم بیعت گرفت عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهرا (علیهما السلام) فرستاد، عمر هیزم را درب خانه ی فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتش کشید. هنگامی که فاطمه ی زهرا (علیهما السلام) که پشت درب آمد عمر و اصحاب او جمع شدند و عمر آن چنان حضرت فاطمه را پشت درب فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ درب به سینه ی حضرت فرو رفت و بر اثر آن صدمات حضرت به بستر بیماری افتاد تا آن که از دنیا رفت.
(الامامه و الخلافه، مقاتل بن عطیّه ص ۱۶۰-۱۶۱)
۳-«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَتْ مُحْسِنا؛پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»( اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص۱۵۳)
۴-غلامی به نام قُنفُذ با غلاف شمیر به دست یا پهلوی مبارک حضرت زده است که بعداز آن جریان حضرت همیشه در ناراحتی واندوه بود تا به جوار حق شتافت وحتی آمده است عمر گفته بود اگر از خانه خارج نشوید خانه را به آتش می کشم گفته شد هرچند حضرت زهرا داخل خانه باشد گفت حتی اگر زهرا باشد (تاریخ الطبری ج۳ ص۱۹۸ )
۵-احمد شهرستانی در الملل و النحل درباره نظام می نویسد: از جمله عقائد نظام آن بود که می گفت: عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد می زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. او در ادامه می نویسد: همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.( الملل و النحل، ج ۱، ص ۵۷، چاپ دارالمعرفه بیروت
@jorenab
#سخنان_امیرالمومنین_کنار_قبر_حضرت_زهرا_یک
« السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ »
(نهج البلاغه خطبه ۲۰۲)
ای رسول خدا از طرف من ودخترشما که اینک در جوارت فرودآمده وباشتاب به تو پیوست سلام
یکی از اسمهای خداوند متعال « سلام » است (حشر : 23 )و در تعقیبات مشترکه می خوانیم «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ » (مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 51 ) و در بهشت کلامی جز سلا م نیست « لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً»(واقعه :25 –26 ) زیرا هم فرشتگان در بهشت به مؤمنین سلام می کنند« قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ »(زمر : 73 ) و هم مؤمنین بهم سلام می کنند« تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلام» (یونس :10 )
و از آنجا که دربهشت علاوه بر نبود سخن لهو و بیهوده ؛ غل و کینه نیست و دلها صاف و بیغش هست « وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ»(حجر :47 ) پس سلام نشانه صداقت , راستی, صافی و بی کینه بودن دل هست که امری بزرگ و مطلب مهمی است ازینرو یکی از دعاهای مؤمنان دردنیا این است که خدا یا دل ما را از کینه و حقد خالی فرما «وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا، رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ » ( حشر : 10) یعنی بوسیله سلام نمودن نسبت به همدیگر راه را برای ورود به بهشت آماده می کنیم و بدین وسیله نشانه های بهشت را درخودمان زنده می نماییم .
و چون سلام نشانه درون بی حقد و کینه است و تمرین برای زندگی عزت مندانه است که در بهشت نصیب انسان می شود قران کریم می فرماید هرگاه بهم سلام می کنید به بهترین وجه سلام بکنید « وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوه» (نساء : 86 )
شروع به سلام در کلام حضرت
الف- بیانگر حیات اهل بیت عصمت وطهارت بعداز رحلت وشنیدن سخنان ما ست زیرا انسان به کسی که زنده است وحرفش را می شنود سلام می کند
ب- نشانه تربیت مومنین به ذکر سلام در ابتدای هر ملاقات است واینکه نسبت به هم کیشان خویش دلی بی کینه داشته باشند تا بتوانند اهل بهشت شوند
« وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ » وباشتاب به تو پیوست
به اتفاق فریقین بعداز رسول خدا صلی لله علیه وآله وسلم اولین کسی که به حضرت ملحق شد ودر کنار پدر گرامیش آرام گرفت حضرت زهرا سلام الله علیه واله وسلم بود
درباره شریف آن حضرت اختلاف فروانی است که امکان ضبط آن نیست ولی مشهور آن است که حضرت هیجده ساله یا بیست وسه ساله بودند که به شهادت رسیدند (ک منهاج البراعه خوئی ج13ص11-15)
درباره علت شهادت آن حضرت نیز اختلاف فروانی است وعده ای از اهل سنت معتقد هستند که به مرگ طبیعی رحلت کرده است ودر برخی منابع اهل سنت مانند تاریخ طبری طبقات ابن سعد وکتب شیعی مثل بحار الانوار
نحوه شهادت حضرت آمده است اینکه چگونه غلامی به نام قُنفُذ با غلاف شمیر به دست یا پهلوی مبارک حضرت زده است که بعداز آن جریان حضرت همیشه در ناراحتی واندوه بود تا به جوار حق شتافت وحتی آمده است عمر گفته بود اگر از خانه خارج نشوید خانه را به آتش می کشم گفته شد هرچند حضرت زهرا داخل خانه باشد گفت حتی اگر زهرا باشد (تاریخ الطبری ج۳ ص۱۹۸ )
می گویم : با توجه به گستردگی منابع اهل سنت وشیعه هیچ انسان منصفی نمی تواند کتمان کند بعداز رحلت حضرت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای اخذ بیعت به خانه حضرت امیرالمومنین علیه السلام یورش بردند واتفاقات ناگواری درآنجا به وقوع پیوست که خشم حضرت زهرا سلام الله علیها ودر نتیجه خشم خداوند متعال ورسول گرامی اسلام را بر انگیخت هرچند نتوان به طور دقیق بخاطر گذشتن زمان وقوع حادثه واینکه حاکمان وقت خود چنین اقدامی را مرتکب شدند وسعی نمودند آنرا کتمان کنند جزئیات آن ماجرا را مشخص کرد
https://eitaa.com/jorenab
یزید بن عبد الملک از پدرش و از جدّش نقل کرده است که:بر فاطمه سلام الله علیها وارد شدم، پس او ابتدا بر من سلام کرد، و فرمود حالت چگونه است؟ عرض کردم:به دنبال خیر و برکت هستم.
آن گاه حضرت فاطمه (س) فرمود:
پدرم خبر داد، در حالی که زنده بود، هر کسی سه روز بر او و بر من سلام کند، خدا بهشت را بر او واجب می کند.
عرض کردم:در حیات او و شما؟
فرمود:بلی، و بعد از مرگمان
أَخْبَرَنِی أَبِی وَ هُوَ ذَا هُوَ أَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَیهِ وَ عَلَی ثَلَاثَةَ أَیامٍ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ قُلْتُ لَهَا فِی حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ قَالَتْ نَعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنَا؛ ( تهذیب الاحکام، ج۶، ص۹، ح۱۱
@jorenab
#سخنان_امیرالمومنین_کنار_قبر_حضرت_زهرا_دو
قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَعَنْهَا تَجَلُّدِي إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ فِي مَلْحُودَةِ قَبْرِكَ وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ
ای رسول خدا در فراق (دختر) برگزیده ات صبر وتحملم کم شده است وطاقت وتوان از کفم رفت ولی برای من که سختی مفارقت وجدایی ترا دیدم صبر وشکیبائی ممکن است در حالی که من سرت را در لحد قبرت نهادم وبین سینه وگردن من جان گرامی ات پرواز کرد ما ازآنِ خداوند هستیم وبسوی او باز می گردیم
شهادت جانگداز حضرت زهرا سلام الله علیها برای حضرت بسیار سخت وطاقت فرسا بود زیرا از یکطرف همسری عزیز وارزشمندرا از دست داد واز سوی دیگر مدافع بزرگی که بطور قطعی نقش تعیین کنند ه در رسوا ساختن دشمنان وغاصبین داشت را در کنار خویش نمی یافت گرچه وجود نازنین حضرت زهرای مرضیه نعمتی از خداوند متعال بر بندگان خصوصا محبین آن حضرت است اما کار مهم وویژه آن حضرت این است که یک تنه دربرابر دشمنان ایستاد واز حق مسلم ولایت دفاع نمود این نکته زمانی دارای اهمیت می شود که همانطور در بالا گذشت دشمنان آنقدر جسور وخشن بودند که تا سوزاندن خانه وحی پیش رفتند اما حضرت زهرا سلام الله علیها با آنکه عزادار پدر بزرگوارش بود شجاعانه در مقابلشان ایستاد وبا خطبه غرای خویش تمام نقشه های آنان را برملا کرد وحتی بعداز شهادت خویش با وصیت به راضی نبودن حضور سران نفاق بر مزارش عملا آنهارا رسوا ساخت
سپس درتحمل مصیبت حضرت به دو نکته اشاره می کند
الف- ابتدا به چگونگی رحلت نبی اکرم صلی الله علیه واله وسلم اشاره می کند ومی فرماید چون در بغل من بودی جان به جان افرین تسلیم کردی وومسولیت کفن ودفن بامن بود همین باعث شد که تحمل مصیبت از دست دادن دختر گرامی ات بر من راحت تر شود
ب-وچون همه از آنِ خداوند هستیم وباید به سوی او بر گردیم لذا به این فُرقت وجدائی راضی ام
أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ يَخْتَارَ اللَّهُ لِي دَارَكَ الَّتِي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ
اما اندوه من همیشگی است وشبهایم به بیداری خواهد گذشت تا زمانی که خداوند جایگاهی که تودرآن اقامت داری برای من برگزیند
بدون شک شهادت زهرای مرضیه امری بسیار دردناک وجانکاه خواهد بود وممکن است ناراحتی دائمی حضرت ازآن جهت باشد نتوانست (بخاطر مصالحی که اهل بیت علیهم السلام بهتر به آن آگاه هستند )از حضرت زهرا دفاع کند
ممکن است برای از دست دادن همسری فداکار که پشتوانه محکمی برایی حضرت بود باشد
به نظر می رسد دلیل اندوه حضرت امری بسیار مهمتر وعمیق تر ازآن باشد
توضیح آنکه:
الف- در قرآن کریم سخن کوثر وتکاثر است کوثر به معنای کثرت فراوان ودائمی است ازینرو چشمه ای در بهشت را کوثر می گویند وتکاثر خیال کثرت است در مورد چیزی که کثرت ندارد
ب- اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها کوثر نامیده شد گفته شده است بر کثرت ذریعه آن حضرت است که در تمام اقطار عالم هستند با آنکه دشمنان گمان می کردند نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرزند ذکور ندارد
ج- نکته ای که به نظر می رسد (هرچند تا الان جایی ندیدم )آنکه دفاع حضرت از ولایت وروشنگری حضرت در برابرآنانکه می خواستند اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله وسلم را خاموش کنند موجب شد تا اسلام حقیقی آشکار شود و بر عالم تا قیامت نور افشانی نماید ودر حقیقت زهرای مرضیه چشمه جوشانی است که همه حق خواهان وعدالت خواهان و طالبان اسلام ناب محمدی مرهون ومدیون رشادت ها وروشنگری های آن حضرت هستند واین جوشش همچنان تا قیامت ادامه دارد وچه چیزی بالاتر وبا ارزشتر ازین که دین مبین اسلام ودین حقیقی با تلاش آن حضرت به همه شناسانده شود
به دیگر سخن حضرت زهرا سلام الله علیها توانست با افشاگری وتبیین حقائق دین حقیقی، راه روشن در برابر مردم قرار دهد واین راه همچنان روشن است وتاقیامت روشن خواهد ماند واین معنای کوثر است
روشن است از دست دادن چنین انسانی که نه تنها طالبان حقیقت بلکه همه عالم مدیون الطاف وروشنگری اوست اندوه جانکاه دائمی را به همراه خواهد داشت
https://eitaa.com/jorenab
وفات حضرت #زهرا به روایت محدث قمی:
در كشف الغمّه و غيره روايت كردهاند كه:
چون وفات حضرت فاطمه عليها السلام نزديك شد، اسماء بنت عُمَيْس را فرمود كه آبى بياور كه من وضو بسازم، پس وضو ساخت و به روايتى غسل كرد، نيكوترين غسلها و بوى خوش طلبيد و خود را خوشبو گردانيد و جامههاى نو طلبيد و پوشيد و فرمود:
اى اسماء! جبرئيل در وقت وفات پدرم، چهل درهم كافور آورد از بهشت، پدرم آن را سه قسمت كرد؟ يك حصّه را براى خود گذاشت و يكى از براى من و يكى از براى على، آن كافور را بياور كه مرا به آن حُنوط كنند، چون كافور را آورد، فرمود:
نزديكِ سرِ من بگذار، پس پاى خود را رو به قبله كرد و خوابيد و جامه بر روى خود كشيد و فرمود: اى اسماء! ساعتى صبر كن، بعد از آن مرا بخوان، اگر جواب نگويم على را طلب كن و بدان كه من به پدر خود ملحق گرديدهام.
...اسماء ساعتى انتظار كشيد، بعد از آن، آن حضرت را ندا كرد ... چون جواب نشنيد جامه را از روى مباركش برداشت، ديد كه مرغِ روحش به رياضِ جنّت پرواز كرده است، پس بر روى افتاد و آن حضرت را مىبوسيد و مىگفت: چون به خدمت حضرت رسول برسى، سلام اسماء بنت عُمَيس را به آن حضرت برسان.
در اين حال حسنين از در، درآمدند و گفتند: اى اسماء! مادر ما در اين وقت چرا به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته وليكن به رحمت ربّ الأرباب واصل گرديده است. پس حضرت امام حسن خود را بر روى مادر افكند و روى انورش را مىبوسيد و مىگفت: اى مادر، با من سخن بگو، پيش از آنكه روحم از جسد مفارقت كند. و حضرت امام حسين بر پايش افتاد و مىبوسيد آن را و مىگفت: اى مادر بزرگوار، منم فرزند تو حسين، با من سخن بگو پيش از آنكه دلم شكافته شود و از دنيا مفارقت كنم.
پس اسماء گفت: اى دو جگر گوشه رسول خدا! برويد و پدر بزرگوار خود را خبر كنيد و وفات مادر خود را به او برسانيد، پس ايشان بيرون رفتند، چون نزديك به مسجد رسيدند، صدا به گريه بلند كردند، پس صحابه به استقبال ايشان دويدند، گفتند: سبب گريه شما چيست اى فرزندان رسول خدا؟ حق تعالى هرگز ديده شما را گريان نگرداند، مگر جاى جدّ خود را خالى ديدهايد و گريان شدهايد از شوق ملاقات او؟
گفتند: مادر ما از دنيا مفارقت كرد. چون حضرت امير، اين خبر وحشت اثر را شنيد بر رو در آمد و فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلّى دهم؟ پس اين دو شعر را در مصيبت آن حضرت ادا فرمود:
لِكُلِّ اجتِماعٍ مِن خَليلَينِ فِرقَةٌ * وَكُلُّ الَّذي دونَ الفَراقِ قَليلٌ * وَإنّ افتقادي واحِداً بَعد واحِدٍ * دَليلٌ عَلى أن لايَدومَ خَليلٌ
«اجتماع هردو دوستی به فراق منتهی می شود ، جز اندکی ، از دست دادن دوستانم یکی بعد از دیگری دلیلی است برای من بر عدم دوام هیچ دوستی »
چون خبر وفات حضرت فاطمه در مدينه منتشر گرديد، مردان و زنان همه گريان شدند در مصيبت آن حضرت و صداى شيون از خانههاى مدينه بلند شد. زنان و مردان به سوى خانه آن حضرت دويدند و زنان بنىهاشم در خانه آن حضرت جمع شدند و نزديك شد كه از صداى شيون ايشان مدينه به لرزه درآيد. و ايشان مىگفتند:
اى سيّده و خاتون زنان! اى دختر پيغمبر آخر زمان! مردم فوج فوج به تعزيه به سوى حضرت امير المؤمنين عليه السلام مىآمدند آن حضرت نشسته بود و حسنين عليه السلام در پيش آن حضرت نشسته بودند و مىگريستند و مردم از گريه ايشان مىگريستند. امّ كلثوم به نزد قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله آمد و گفت: يا ابَتاه، يارسول الله! امروز مصيبت تو بر ما تازه شد و امروز تو از دنيا رفتى. دختر خود را به سوى خود بردى.
مردم جمع شده بودند و گريه مىكردند و انتظار بيرون آمدن جنازه را مىكشيدند، پس ابوذر بيرون آمد و گفت: اى مردم! بيرون آوردن جنازه تأخير افتاد. پس مردم متفرّق شدند و برگشتند.
چون پاسى از شب گذشت و ديدهها به خواب رفت، جنازه را بيرون آوردند و حضرت امير المؤمنين و حسنين و عمّار و مقداد و عقيل و زبير و ابوذر و سلمان و بريده و گروهى از بنىهاشم و خواصّ آن حضرت بر حضرت فاطمه نماز كردند و در همان شب او را دفن كردند
قمی وقائع الایام صص 391 -394
#فاطمیه https://eitaa.com/MohammadGelayeri
طبق وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها حضرت امیرالمومنین علیه السلام شبانه بدن آن حضرت را غسل داد. وقتی می خواست صورت حضرت را با کفن بپوشاند، صدا زدند: «هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّکمْ بیایید با مادر تان وداع کنید.»
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «إِنِّی أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یدَیهَا وَ ضمَّتْهُمَا إِلَی صدْرِهَا ملِیاً
خدا را شاهد می گیرم که حضرت زهراعلیه السلام دست هارا بلند کرد و بچه ها را در آغوش گرفت
بحارالانوار ج۴۳ص۱۷۹
يا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، يَا قُرَّةَ عَيْنِ الرَّسُولِ، يَا سَيِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكِ إِلَى اللَّهِ وَقَدَّمْناكِ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهَةً عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعِي لَنا عِنْدَ اللَّهِ.
@jorenab
#سخنان_امیرالمومنین_کنار_قبر_حضرت_زهرا_سه
وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا السُّؤَالَ وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ هَذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْر
به زودی دختر ترا خبر خواهد داد که چگونه این امت برای ستمکاری براو همدیگر را کمک کردند بنابراین با اصرار از او بپرس وجریان را (وچگونگی رفتارشان را) از اوسوال کن ( اینهمه ستمگری از آنها بر ماوارد شد در حالی که) هنوز اندکی زمانی نگذشته ویادتو فراموش نشده است .
طبق نقل روایات هنوز حضرت علی علیه السلام از تکفین و تدفین رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فارغ نشده بود که عده ای در سقیفه بنی ساعده جمع شدند و اولین سنگ بنای تفرقه را در اسلام پای گزاری کردند
مگر کسی در عظمت امیرالمومنین علیه السلام شک داشت چرا حداقل منتظر نماندند تا حضرت هم حضور داشته باشد آیا همین نشانه آن نیست که توطئه ای در کار بوده است
عبدالله بن عباس می گویددر اوائل خلافت عمر نزد او رفتم بعداز صحبتی گفت خیال می کنی خلافت حق پسر عمویت (حضرت علی علیه السلام )بود
گفتم بله
گفت نظر رسول الله همین بود ودر بعضی سخنانش گفته بود حتی می خواست در بستر بیماری بود بدان تصریح کند اما من بخاطر دلسوزی و احتیاط نگذاشتم
رَوَی اِبْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ دَخَلْتُ عَلَی عُمَرَ فِی أَوَّلِ خِلاَفَتِهِ........قَالَ یَا عَبْدَ اللَّهِ عَلَیْکَ دِمَاءُ الْبُدْنِ إِنْ کَتَمْتَنِیهَا هَلْ بَقِیَ فِی نَفْسِهِ
شَیْءٌ مِنْ أَمْرِ الْخِلاَفَةِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَ یَزْعُمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَصَّ عَلَیْهِ قُلْتُ نَعَمْ
فَقَالَ عُمَرُ لَقَدْ کَانَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی أَمْرِهِ ذَرْوٌ مِنْ قَوْلٍ لاَ یُثْبِتُ حُجَّةً
وَ لَقَدْ أَرَادَ فِی مَرَضِهِ أَنْ یُصَرِّحَ بِاسْمِهِ
فَمَنَعْتُ مِنْ ذَلِکَ إِشْفَاقاً وَ حِیطَةً عَلَی اَلْإِسْلاَمِ
شرح ابن ابی الحدیدج۱۲ص۲۱)
بررسی
قران کریم می فرماید
اولا: نبی اکرم صلی الله علیه واله و سلم
هرگز از روی هوای نفس حرف نمی زند و هرچه می گوید چیزی جز وحی (الهی) که بر او القا شده نیست
وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَی إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَی (نجم ۳-۴)
ثانیا : نسبت به آنچه از طریق وحی دریافت داشته بخل ندارد و آنرا اعلام می کند
وَمَا هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنِینٍ (تکویر:۲۵)
اگر حضرت رسول اعظم صلی الله علیه وآله و سلم می خواست به اسم امیرالمومنین علیه السلام تصریح کند جز وحی چیزی دیگر نبود
حال سوال این است آیا خدا و رسول نسبت به دین دلسوزی نداشتند اما عمر داشت؟
پس در حقیقت عمر از چیزی جلوگیری کرد که امر وحیانی بود
نکته:
این خبر به خوبی نشان می دهد مراد از من کنت مولاه فهذا علی مولاه امر حکومت و سرپرستی بود نه دوستی
زیرا در صورتی که برای دوستی بود معنا ندارد عمر بگوید حضرت رسول اکرم صلی الله علیه واله و سلم می خواست برای حکومت به اسمش تصریح کند من نگذاشتم
نکته دیگر اینکه عمر می گوید حضرت رسول در برخی سخنانش تصریح داشته به مطلب ولایت حضرت علی علیه السلام
لَقَدْ کَانَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی أَمْرِهِ ذَرْوٌ مِنْ قَوْلٍ
پس اگر نگذاشتنددر بستر بیماری تصریح کند به این معنا نیست معلوم نباشد حضرت چه چیزی می خواست بگوید
وَ السَّلَامُ عَلَيْكُمَا سَلَامَ مُوَدِّعٍ لَا قَالٍ وَ لَا سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلَا عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللَّهُ الصَّابِرِين
سلام من به هردوی شما سلام وداع کننده نه سلام خشمگین وخسته که اگر از حضورت بروم از روی ملالت ورنجیدگی نیست واگر از رفتن باز ایستم به دلیل بدگمانی وسوء ظن به وعده خداوند در باره صابران نخواهد بود
https://eitaa.com/jorenab
آیت الله محمد حسین غروی اصفهانی :
فَمَا رَماهُ اِذ رَماهُ حَرمَلَه
وَ اِنَّما رَماهُ مَن مَهَّدَ لَه
سَهمُ اَتی مِن جَانبِ السَّقیِفه
وَ قُوسُهُ عَلی یَدِ الخَلیِفه
آن تیری که حرمله بر گلوی حضرت علی اصغر زد به دست او پرتاب نشد
بلکه پرتابگر تیر کسی بود که مقدمات این کار را فراهم کرد
این تیری است که از طرف سقیفه آمد و کمان آن بر دست خلیفه بود
@jorenab