eitaa logo
جرعه ناب
653 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
207 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام #کانال_جرعه_ناب توسط ادمین اداره می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْؤُومُ عَبْدُاللَّهِ. حکمت ۴۵۳ زیبر از ما بود تا فرزندشومش عبدالله بزرگ شد بنابر قول (شيخين) و (كفعمى)، در اين روز، ۱۵ جمادی الاخر سنه ۷۳، (عبدالله بن زبير) بقتل رسيد و (كفعمى) گفته كه در اين روز نيز (عبدالله بن زبير)، (كعبه) را منهدم كرد و از براى آن، دو در قرار داد كه يكى از داخل شوند و از در ديگر بيرون شوند و اين بود تا (عبدالملك) خانه را بحال اول برگردانيد. (عبدالله بن زبير) مردى بخيل و لئيم و بد خلق و حسود بوده و با اميرالمومنين (ع) نهايت عدوات داشت و چهل روز خطبه خواند و صلوات بر سولخدا را كه در خطبه بايد ذكر شود، ترك كرد و گاه گاهى در خطبه هاى خود سب اميرالمومنين عليه السلام مينمود و (عائشه) او را بسيار دوست ميداشت بحديكه گفته اند بعد از (ابوبكر) هيچكس را مثل او دوست نميداشت (مسعودى) در (مروج الذهب) نقل كرده كه جماعت بنى هشام را كه در (مكه) بودند كه از جمله ايشان (محمد حنفيه) بود در شعب محصور كرد و هيزم بسيارى جمع كرد و خواست ايشان را بسوازند كه ناگاه از جانب (كوفه) جماعتى كه (مختار) ايشان را فرستاد بود، بيامندند و هاشميين را خلاص كردند و خواستند (عبدالله) را بكشند كه او خود را بمسجدالحرام رسانيد و استار كعبه را گرفت و گفت: اناعائذالله. (عبدالملك)، (حجاج ثقفى) را براى قتل (عبدالله زبير) به (مكه) فرستاد و خود با بقيه لشكر به جانب (شام) مراجعت كرد و (حجاج) با جنود و عساكر خويش به جانب (حجاز) شد و چند ماهى در (طائف) بماند، آنگاه وارد (مكه) شد و او نيز مثل (حصين نمير)، (ابن زبير) را محاصره كرد و منجنيق بر كوه (ابوقبيس) نصب كرد و پنجاه روز مدت محاصره او و بقولى مدت چهار ماه طول كشيد، تا بر (عبدالله زبير) ظفر يافتند و بضرب سنگ او را از پا در آوردند و سرش را ببريدند. (حجاج) سرش را براى (عبدالملك) فرستاد و بدنش را باژگونه بدار كشيد (فیض العلام فی عمل الشهور و وقایع الایام/ نویسنده عباس قمی ؛ به کوشش صادق برزگر.ص۲۹۱) https://eitaa.com/jorenab
اللَّهُمَّ اجعَل خَيرَ عُمرِي آخِرَهُ وَ خَيرَ عَمَلِي خَوَاتِمَهُ، وَ خَيرَ أيَّامِي يَومَ أَلقاكَ فِيهِ  خداوندا، بهترين زمان زندگاني ام را لحظه هاي پاياني اش و بهتربن عملم را پایان کار و بهترين روزهايم را، روزي که به لقاي تو رسم. قرارده @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چگونه از تعریف دیگران سرمست نشویم چگونه با آفت خوددوستی مبارزه کنیم و از تعریف دیگران خیلی خوشحال نشویم؟ تعریف‌هایی که مردم می کنند چند دسته است؛ یک دسته تعریف‌هایی است که در واقع هیچ ربطی به ما ندارد و اگر کسی از این تعریف‌ها خوشحال شود نوعی خوشحالی کاذب است. مثلا می گویند: «آقا اهل فلان شهر هستند که علمای زیادی دارد!»؛ یا می گویند: «پدر بزرگ ایشان از علمای بزرگ بودند.»؛ این‌گونه تعریف‌ها چه ربطی به این آقا دارد؟! این تعریف چه مدحی برای او محسوب می شود؟! مبارزه با این وسوسه خیلی مشکل نیست و با اندکی تأمل برای انسان روشن می‏شود که این تعریف‌ها ربطی به او ندارد. دسته دیگر، تعریف از انسان به سبب مزایای خدادادی است؛ مثلا از کسی به سبب داشتن اندام خوب یا استعداد خوب تعریف می کنند. این‌جا کمی جا دارد که انسان خوشحال شود. اما در برابر این تحسین‌ها، اولا انسان باید به این نکته بیاندیشد که این اندام یا استعداد را من به خودم نداده‌ام، بلکه نعمتی است که خدای متعال به من تفضل کرده است و من در برابر آن وظیفه‌ای دارم و آن این‌که باید از این نعمت درست استفاده کنم . ثانیا به این نکته توجه کند که مگر هر کسی این استعداد یا این جمال را داشت حتما پیش خدا خیلی عزیز می شود؟! چه بسا کسانی که خیلی کم استعدادتر بودند و عاقبت به خیر شدند و چه بسا انسان‌های پراستعدادی بودند که وسیله گمراهی گروهی شدند. به سبب این فضیلت‌ها هم خیلی جا ندارد که انسان به خود ببالد. آن موردی که مبارزه با آن مشکل‌تر است تمجیدهای دیگران ازکارهای اختیاری خوبی است که انسان انجام داده و کمالاتی که به سبب آن‏ها به دست آورده است؛ مثلا تحصیل علم کرده، عبادت کرده، خدمتی به خلق کرده، یا باعث نجات امتی شده، یا صفات اخلاقی خوبی دارد که باعث انجام کارهای خوب می شود، مثلا سخاوت‌مند است یا انسانِ با گذشتی است. انسان درک می کند که این کمالات از آنِ خود اوست. در چنین مواردی است که انسان از تعریف‌های دیگران خیلی شاد می شود و شیطان انسان را وسوسه می کند. در قسمت‌های قبل، شیطان فعالیت زیادی نمی کند. این‌جا مبارزه با شیطان کمی مشکل‌تر است؛ چون هم واقعا با اختیار خودمان این کارها را انجام داده‌ایم و هم نتایج آن را واقعا کسب کرده‌ایم. در این‌جا انسان برای نجات از شرّ وسوسه‌های شیطان، باید به چهار نکته بیاندیشد؛ اولا باید بدانیم که همه کارهای خوبی که انجام داده‌ایم به برکت توفیقات الهی بوده و مقدماتش را خدا فراهم کرده است. اگر انسان دقت کند می فهمد که در بسیاری از کارها شاید نقش اراده ما از یک درصد هم کمتر باشد. چه قدر خداوند اسباب و وسایل از جاهای دیگر فراهم کرده است تا من بتوانم این اراده را داشته باشم! ثانیا باید به این نکته توجه داشته باشم که این نعمتی که خدا به من داده، تا این لحظه به من داده است و معلوم نیست یک ساعت دیگر وجود داشته باشد. علمی که انسان دارد معلوم نیست یک لحظه دیگر باقی باشد. قرآن می فرماید: «وَ مِنكُم مَّن یُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَیْلَا یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئًا بعضى آن‏قدر عمر مى‏كنند كه به بدترین مرحله زندگى و پیرى مى‏رسند؛ آن‏چنان كه بعد از علم و آگاهى، چیزى نمى‏دانند.»؛ آن‌هایی که در سن پیری مبتلا به آلزایمر می شوند حتی بچه‌های خود را هم دیگر نمی شناسند. اگر نعمتی داریم به اراده خداوند باقی مانده است و اگر از اکنون اراده نکند باقی نمی‏ماند. نکته سوم این‏که باید نگران باشیم که عاقبت ما چه خواهد شد؟ افراد بسیاری بودند که سال‏های زیادی با خوشنامی زندگی کردند و خدمات مهمی انجام دادند، اما سرانجام با کفر از دنیا رفتند! از این رو انسان نمی تواند به هیچ کمالی ببالد و اطمینان پیدا کند. و نکته چهارم این‏که باید توجه داشته باشیم که خوشحالی از چاپلوسی‌های دیگران انسان را در دام ریاکاری می اندازد و زمینه را برای سقوط او فراهم می کند. لذا امام باقر صلوات‏الله‌علیه به جابر فرمودند: «جابر! اگر مورد ستایش قرار گرفتی خیلی شاد و سرمست نشو!»  وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ تحف العقول (حضرت آیت ‌الله مصباح ‌یزدی ( رحمه الله) در دفتر مقام معظم رهبری در تاریخ 15/05/90) https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚فهماندن مطلبی به دیگران هنگام نماز ✅ اگر كلمه‌ای را با قصد ذكر بگويد، مانند اینکه بگويد: «الله اكبر» و موقع گفتن آن، صدا را بلند كند تا مطلبی را به ديگری بفهماند، اشكال ندارد ولی چنانچه به قصد اینکه مطلبی را به كسی بفهماند ذکری بگويد؛ اگرچه قصد ذكر هم داشته باشد، نماز باطل می‌شود. 🔷 رساله نماز و روزه مسأله ٣٢٨ 🆔 @leader_ahkam
هدایت شده از جرعه ناب
روز پنجشنبه به نام امام حسن عسکری(علیه‌السلام) است. در زیارت آن حضرت می گوییم: السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ، وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ. https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْجُمُعَةِ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ کَانَتْ کَفَّارَةً لِمَا بَیْنَ الْجُمُعَةِ إِلَی الْجُمُعَةِ بحار الانوار ج۸۶ص۳۶۲ امام صادق علیه السلام : هر کس سوره را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود. https://eitaa.com/jorenab
شیعه با این ذهنیت - که مقام امامت به سن و سال خاصی مربوط نیست - درباره امام هادی علیه السلام چندان تردیدی به خود راه نداد؛ به ویژه آنکه حاکمان جور زمان، هر چه تلاش کردند تا مسأله امامت را با مناظرات ساختگی دانشمندان بزرگ با این امامان خردسال خدشه دار کنند، شکست خوردند. اما این وضع درباره آخرین پیشوای شیعیان به کلی متفاوت شد؛ چرا که او هم در سن و سال کمتر از دیگر امامان به امامت رسید و هم به خاطر مصالحی ولادت آن حضرت مخفیانه صورت پذیرفت. این مسأله برخی از شیعیان را دچار تردیدهایی نمود و کار امام حسن عسکری علیه السلام را مشکل ساخت؛ اگرچه امامان پیشین تا حدودی زمینه را مساعد کرده و شیعه را برای درک چنان روزی آماده ساخته بودند. امام باقر علیه السلام فرموده است: «صَاحِبُ هَذا الاَمْرِ اَصْغَرُنا سِنّاً وَ اَخْمَلُنا شَخْصاً. » «صاحب این امر کم سن و سال ترین و گمنام ترین ما است. » (الغیبة، ص ۱۸۴؛ دلائل الامامة، ص ۲۵۸. ) اسماعیل بن بزیع گوید: از حضرت ابی جعفر علیه السلام راجع به امامت پرسیدم و گفتم: آیا ممکن است امام از هفت سال کمتر داشته باشد؟ فرمود: «نَعَمْ وَ اَقَلَّ مِنْ خَمْسِ سِنین. » «آری، کمتر از پنج سال هم می‌شود. » (الکافی، ج ۱، ص ۳۸۴، ح ۵. ) البته معرفی حضرت مهدی علیه السلام با دیگر امامان، این تفاوت را داشت که خواست الهی بر پنهان زیستن آن حضرت تعلق گرفته بود؛ بنابراین تنها افرادی خاصّ از ولادت او با خبر بودند. ضوء بن علی از مردی از اهل فارس نقل می‌کند: به سامرا آمدم و ملازم در خانه امام حسن عسکری علیه السلام شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم، فرمود: برای چه آمده ای؟ عرض کردم: برای اشتیاقی که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراهِ خادمان در خانه آن حضرت بودم. گاهی می‌رفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار می‌خریدم و زمانی که مردان در خانه بودند، بدون اجازه وارد می‌شدم. روزی بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردان بود. ناگهان در اتاق حرکت و صدایی شنیدم، سپس با فریاد به من فرمود: بایست، حرکت مکن! من جرأت در آمدن و بیرون رفتن را نداشتم. سپس کنیزکی - که چیز سر پوشیده ای همراه داشت - از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که: در آی! من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد آن حضرت بازگشت، او به کنیز فرمود: روپوش از آنچه همراه داری بردار؛ کنیز از روی کودکی سفید و نیکو روی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد. دیدم موی سبزی که به سیاهی آمیخته بود، از زیر گلویش تا نافش روییده است، سپس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد. سپس من آن کودک را ندیدم تا امام حسن علیه السلام وفات کرد. » (الکافی، ج ۱، ص ۳۲۹ و ۱۲۰، ح ۶. ) (الفبای مهدویت مجتبی تونه ص۳۵) https://eitaa.com/jorenabچ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا