eitaa logo
جرعه ناب
650 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
205 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام #کانال_جرعه_ناب توسط ادمین اداره می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ @jorenab
عالم با جلالت و داناى با ذكاوت، مجمع فضيلت‏ها و فرد با صفاى با وفا، ملّا على رشتى – كه خاك مزارش پاكيزه باد – (اين داستان را) برايم نقل كرد؛ و او دانشمندى نيكوكار و پرواپيشه ‏اى گوشه‏ گير و واجد دانش‏هاى گوناگون و فردى با بصيرت و نقّاد و از شاگردان استاد گران‏قدر (ميرزا محمّد حسن شيرازى) بود كه سايه ‏اش پايدار باد. چون درخواست اهالى “لار” از نواحى فارس از نداشتن عالم جامع نافذ الحكم بالا گرفت، (استاد معظّم ميرزا محمّد حسن شيرازى) آن مرحوم را بدان جا فرستاد. وى (در آن جا) با سعادت زيست و با ستايش مُرد. من مدّت‏ها در سفر و حضر مصاحبش بودم و در اخلاق و فضايل چون وى كم ديده‏ام. او گفت: يك وقتى از زيارت حضرت ابا عبد اللَّه الحسين عليه السلام باز میگشتم. از راه فرات به نجف اشرف می ‏رفتم. چون به يكى از كشتىیهاى كوچك سوار شدم كه ميان كربلا و طويرج كار میكرد؛ ديدم افرادى كه سوار كشتى ‏اند همگى از اهالى حلّه‏ اند؛ و راه حلّه و نجف از طويرج جدا مى‏شود. آن جماعت همگى به لهو و لعب و شوخى مشغول شدند، جز يك تن كه او در كارهاى آنان وارد نمى‏شد. از چهره‏اش آثار افتادگى و وقار ظاهر بود؛ نه شوخى میكرد و نه مى‏ خنديد. آن گروه روش او را ردّ مى‏ كردند، و بر او عيب مى ‏گرفتند؛ با اين حال در خورد و خوراك و آشاميدنى‏ها با ايشان شريك بود. از او بسيار تعجّب كردم؛ ولى مجال سؤال نبود؛ تا اين كه به جايى رسيديم كه به خاطر (عمق) كم آب، كشتى قادر به پيشروى نبود؛ لذا صاحب كشتى ما را از كشتى پياده كرد؛ در نتيجه در كنار رود راه را پيش گرفتيم. اتفاقاً با آن شخص همراه شدم. از علّت كناره ‏گيرى وى از دوستانش و بدگويى آنان بدو، پرسيدم. گفت: ايشان از خويشان من و از اهل سنّت ‏اند؛ پدرم نيز از ايشان است؛ ولى مادرم اهل ايمان مى ‏باشد؛ من نيز در سلك آنان بودم؛ امّا خدا به بركت حضرت حجّت صاحب الزّمان‏ عليه السلام به خاطر تشيّع بر من منّت نهاد. از چگونگى ايمانش پرسيدم. گفت: نام من ياقوت است. در كنار پل حلّه روغن مى‏ فروشم. يك سالى به خاطر خريدن روغن از حلّه به اطراف و نواحى، نزد باديه ‏نشين‏هاى از اعراب بيرون رفتم؛ چند منزلى دور شدم تا آن چه خواستم، خريدم؛ و با گروهى از اهل حلّه برگشتم. در يكى از منازل فرود آمديم و خوابيديم؛ چون بيدار شدم كسى را نديدم. همه رفته بودند. راه ما از صحراى بى‏ آب و علفى مى‏ گذشت كه درندگان بسيار داشت و نزديك‏ترين آبادى (با آنجا) فرسنگ‏ها راه فاصله داشت. پس برخاستم و بار را بر مركب خويش نهادم؛ و در پى آنان روان شدم؛ ولى راه را گم كردم و حيران و سرگردان گشتم و از درندگان و تشنگى در طول روز ترسيدم. پس از خلفا و مشايخ (خود) پناه خواستم، و از ايشان يارى جستم، و آنان را در نزد خدا شفيع قرار دادم، و بسيار گريستم؛ امّا از ايشان چيزى آشكار نشد. پيش خود گفتم: من از مادرم مى‏شنيدم كه مى‏ گفت: ما امام زنده‏ اى داريم كه كنيه‏اش “ابا صالح” است؛ او گم شدگان را به راه مى‏رساند؛ و به فرياد درماندگان مى‏ رسد؛ و ناتوانان را يارى مى‏كند. پس با خداى متعال پيمان بستم كه اگر بدو پناه جستم، و او مرا يارى كرد، به آيين مادرم درآيم. لذا او را صدا زدم و بدو پناه جستم؛ ناگاه كسى را ديدم كه همراه من راه مى ‏رود. بر سرش عمامه‏ ى سبزى داشت كه رنگش مانند اين بود، و به علف‏هاى سبزى كه در كنار رود روييده بود، اشاره كرد؛ آن گاه راه را به من نشان داد، و به من امر كرد كه به آيين مادرم در آيم و كلماتى فرمود كه من فراموش كرده ‏ام. و فرمود: بزودى به قريه‏ اى مى ‏رسى كه اهل آن جا همگى شيعه‏ اند. گفت: پس گفتم: اى آقاى من! شما همراه من تا آن قريه مى ‏آييد؟ سخنى فرمود كه معنايش اين بود: – خير، زيرا هزار نفر در جاهاى گوناگون از من پناه خواسته ‏اند. بايد ايشان را نجات دهم. اين حاصل كلام آن جناب بود. سپس از من پنهان شد. من راه زيادى نرفتم كه به آن قريه رسيدم، در حالى كه آن قريه در مسافت دورى بود؛ همراهان (من) يك روز بعد از من بدان جا رسيدند. چون وارد حلّه شدم، به خدمت آقاى فقيهان سيّد مهدى قزوينى – كه خاك مزارش پاكيزه باد – رسيدم و داستان را براى او نقل كردم. او دانستنى‏ هاى دينم را به من آموخت. از او پرسيدم چه كنم تا دگر بار به ديدار حضرتش عليه السلام شرفياب شوم؟ فرمود: حضرت ابا عبد اللَّه حسين عليه السلام را چهل شب جمعه زيارت كن. (محدث نوری؛ نجم ثاقب؛ فصل هفتم؛ حکایت۴۵) @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از پنجره🇮🇷
پرچم هدایت به دست عجل الله تعالی فرجه میلها را بر هدایت معطوف می کند ، در وقتی که هدایت را پای میل و هوی می برند ، دیدگاه ها را بر قرآن معطوف می کند در زمانی که قرآن را بر رای و نظر خود معطوف می کنند یعنی حضرت علی عليه‌السلام فرمود که امام عصر هدایت و قرآن را اساس کار خود قرار می دهد ، پس می دانیم برنامه آینده چیست ، برای پیشبرد آن تلاش کنیم. يعطف الهوى على الهدى إذا عطفوا الهدى على الهوى، و يعطف الرّأى على القرآن إذا عطفوا القرآن على الرّأى مصباح السالکین، شرح نهج البلاغه مختصر ابن میثم ، خطبه ۱۳۷ https://eitaa.com/MohammadGelayeri
خدایا من بنده ضعیف و گناه کار توام خدایا من بنده توام که توبه کرده است پس از من روی مگردان و اشتباه من موجب نشود که مرا نبخشی إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ فَلاَ تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ (مناجات شعبانیه) @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. امام صادق علیه السلام به صَباح بن سیّابِه فرمودند: آیا میخواهی به تو دعایی بیاموزم كه خدای متعال به بركت آن، چهره تو را از حرارتِ آتش جهنم نگه دارد؟ عرض کردم: آری. حضرت فرمودند: بعد از سپیده د م صد مرتبه بگو: أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ خداوند به بركت این ذکر، تو را از آتش جهنم حفظ خواهد کرد عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: ألا أعَلِّمُكَ شَیئاً یقِی اللهُ بهِ وَجْهَكَ مِن حَرِّ جَهَنَّمَ؟ قالَ، قلتُ: بَلی، قالَ: قُلْ بَعدَ الفَجْرِ: أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ مائةَ مَرَّةٍ یقَی اللهُ به وَجْهَكَ مِنْ حَرِّ جَهَنَّمَ (بحارالانوارج۸۳ص۱۳۵) @jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقوُمُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَقْرَءُ و َتُبَیِّنُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تُصَلّى وَتَقْنُتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ سلام بر تو هنگامى که بپا مى‌ایستى سلام بر تو هنگامى که مى‌نشینى ، سلام بر تو هنگامى که (فرامین حق را) مى‌خوانى و تفسیر مى‌کنى سلام بر تو هنگامى که نماز مى‌خوانى و قنوت می‌گوئی، سلام بر تو هنگامى که رکوع و سجده بجاى آورى https://eitaa.com/jorenab
روزی مسجد نشسته بودم بایک پیرمرد خوش مشرب و خوش صحبت مشغول گپ و گفتگو شدم در لابلای حرفاش خاطره ای رو نقل کرد برای من جالب بود گفت مرحوم پدرم در بازارمغازه خیاطی داشت و معمولا روزهای پنجشنبه چندتا یک قرانی و ده شاهی داخل کاسه کوچکی می گذاشت که فقیری یا درویشی می آمد بهش بدیم روزی درویشی آمد خیلی زیبا مدح مولا علی علیه السلام را می خواندو ما مشغول گوش کردن بودیم من خوشم آمد پاشدم یکقرانی رو از کاسه گرفتم به درویش دادم وقتی درویش پولش را گرفت رفت بابام مرا دعوا کرد چرا زود پولش را دادی ما داشتیم گوش می کردیم در روایات هم داریم گاهی خداوند اجابت دعایی را به تاخیر می اندازد تا صدای بنده اش را بشنود همانا خداوند اجابت دعای مؤمن را به تأخیر می‌اندازد؛ زیرا دوست دارد بیشتر صدای بنده­‌اش را بشنود، فِقْهُ الرِّضَا، ع: إِنَّ اللَّهَ يُؤَخِّرُ إِجَابَةَ الْمُؤْمِنِ شَوْقاً إِلَى دُعَائِهِ وَ يَقُولُ صَوْتٌ أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ (مستدرک الوسائل ج۵ص۱۹۴) @jorenab
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: در روز قيامت من در كنار ترازوى اعمال هستم . كسى كه گناهانش سنگينتر از كارهاى نيكش باشد، صلواتهايى را كه بر من فرستاده است مى آورم تا كارهايى نيكش را سنگينتر نمايم ثواب الأعمال عَنِ النَّبِیِّ صلی اللّٰه علیه و آله قَالَ: أَنَا عِنْدَ الْمِیزَانِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَمَنْ ثَقُلَتْ سَیِّئَاتُهُ عَلَی حَسَنَاتِهِ جِئْتُ بِالصَّلَاةِ عَلَیَّ حَتَّی أُثَقِّلَ بِهَا حَسَنَاتِهِ (بحارالانوار ج۷ص۳۰۴) @jorenab
هدایت شده از پنجره🇮🇷
سؤال : چرا عدد امامان ١٢ تاست ، نه كمتر و نه بيشتر ؟ پاسخ : از آنجا كه مسأله امامت در منطق شيعه به امّت واگذار نشده است ، همه مسائل آن مربوط‍‌ به خدا و ابلاغ از طرف پيامبر است . طبعاً علت حصر امامان به دوازده تن از جمله مسائلى است كه فلسفه آن براى ما روشن نيست و نظائر آن در شرايع آسمانى كم نيست... اصولاً علت اين كه شماره امامان در ١٢محصور مى باشد ، روايات پيامبراكرم ( صلَّى اللّه عليه و آله و سلَّم ) است كه آنان را به همين عدد معرفى كرده است . مسلم در صحيح خود از جابر بن سمره نقل مى كند كه : « سمعت رسول اللّه يقول : لا يَزالُ‌ الإسلامُ‌ عَزيزاً إلى اثنى عَشَرَ خَليفَة » . و نيز نقل مى كند كه آن حضرت فرمود : «لا زالَ‌ هذَا الدِّينُ‌ عَزيزاً مَنيعاً إِلى اثنى عَشَرَ خَليفَةً‌ كُلّهِمْ‌ مِنْ‌ قُرَيْش » . حاصل اين دو حديث اين است كه اين دين - اسلام - تا زمان رهبرى دوازده تن از خلفاى پيامبر ، نيرومند و آسيب ناپذير خواهد ماند . روايات با اين مضمون در ديگر صحاح و مسانيد نيز وجود دارد . وابو داود و ترمذى در سنن و احمد در مسند خود ، و حاكم در مستدرك آنها را نقل كرده اند استاد سبحانی تبریزی ، راهنمای حقیقت صص ۳۰۸ و ۳۰۹ https://eitaa.com/MohammadGelayeri
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداوند متعال مى فرمايد: من تعهّدى نسبت به بنده ام دارم كه اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نكنم و بى حساب او را به بهشت ببرم قالَ رَسُولُ اللّهِ صلي الله عليه و آله: قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: اِنَّ لِعَبْدى عَلَىَّ عَهْدا اِنْ اَقامَ الصَّلاةَ لِوَقْتِها اَنْ لااُعَذِّبَهُ، وَ اَنْ اُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ بَغَيْرِ حِسابٍ. [ كنز العمّال، ج 7، حديث 19036 .] @jorenab