#سفارش_به_خوبی
«وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ تَکنْ مِنْ أَهْلِهِ» کلمه¬ی«تَکنْ» فعل امر مجزوم است؛ زیرا جواب کلمه¬ی«أْمُرْ» قرار گرفته است؛ یعنی، اگر میخواهی از اهل معروف باشی پس به افعالی که معروف هستند امر کن؛ زیرا انسانی که دیگران را به خوبی سفارش میکند از یک طرف موجب میشود معروف را بشناسدواز طرف دیگر وادار میشود تا آنرا انجام دهد؛ البتّه این در صورتی است که کسی که امر به معروف میکند قصدش اصلاح فرد باشد.
تذکّر: معروف یعنی، شناخته شده.یعنی، پیش چه کسی شناخته شده باشد؟ ومنکر یعنی، ناشناخته. یعنی، پیش چه کسی ناشناخته باشد؟
در جواب باید گفت: آنچه برای هدایت انسان لازم است در نفس انسان به امانت گذاشته شده است بخشی از امور در پرتو عقل که شرع درون است برای انسان شناخته شده است وبعضی را نیز به کمک عقل به سراغ شرع بیرون میرود تاآنها را بیاموزد وآنچه برای نفس شناخته شده نیست اموریست که اورا به تباهی وهلاکت میکشاند.
بنابراین،میفرماید: به اموری که شناخته شده است که عقل وشرع آنرا تأیید میکند به دیگران سفارش کن، تا بدین وسیله خود نیز در زمره¬ی اهل معروف قرار بگیری.
«وَ أَنْکرِ الْمُنْکرَ بِیدِک وَ لِسَانِک وَ بَاینْ مَنْ فَعَلَهُ بِجُهْدِک»
نسبت به منکرات هم تمام سعی را انجام بده تا خود ومحیط را از آن پاک کنی؛لذا میفرماید:
دست و زبانت را از منکر دور کن وتمام سعی خویش را انجام بده تا از کسانی که منکرات را انجام میدهند دور باشی؛ زیرا اعمالزشت نه¬تنها بر فرد و اطرافیان تأثیر منفی میگذارد؛ بلکه بر هستی نیز تأثیر منفی خواهد داشت.
جالب آن است که میفرماید: ماجلوی ضرر گناه را میگیریم، فقط بخشی از مضرّات را به شما میچشانیم«ظَهَرَالْفَسادُفِی الْبَرِّوَالْبَحْرِبِماکسَبَتْ أَیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوالَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ.»
پس شرط اصلاح انسان آن است که معروف ومنکر را بشناسد وبه آن عمل نمایدتا از دشمن درونی رهایی یابد.
@jorenab
#شک_دروضو
۱ـقبل از نماز: باید وضو بگیرد.
۲ـدر بین نماز: نماز او باطل است و باید دوباره وضو بگیرد و نماز را دوباره بخواند
(مستحب است نماز را ادامه دهد ولی به آن اکتفا نکند )
۳ـ پس از نماز (شک دارد نماز خوانده شده با وضو بوده یا نه): نمازی که خوانده صحیح است، ولی باید برای نمازهای دیگر وضو بگیرد.
۴ـشک در بطلان وضو (شک دارد وضویی که گرفته باطل شده یا نه): بنا میگذارد که وضوی او باطل نشده است.
۵ـ شک در صحت وضو اگرپس از انجام وضو شک دارد که وضویی که گرفته صحیح بوده یا نه در صورتی که احتمال میدهد وضو را صحیح انجام داده و در وقت وضو متوجه انجام آنچه در صحت وضو معتبر است بوده، به شک خود اعتنا نکند و بنا بر صحت بگذارد
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
زن بیابانی نبی مکرم صلی الله علیه وآله وسلم را می بیند که مانند برده ها روی زمین نشسته است ومانند آنها غذائی را بدست گرفته می خورد گفت :
« فَقَالَتْ يَا مُحَمَّدُ وَ اللَّهِ إِنَّكَ لَتَأْكُلُ أَكْلَ الْعَبْدِ وَ تَجْلِسُ جُلُوسَهُ »
ای محمد مانند بنده ها غذا می خوری ومانند بنده ها نشستی
«فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَيْحَكِ أَيُّ عَبْدٍ أَعْبَدُ مِنِّي »
حضرت پیامبر فرمود وای برتو بنده تر از من کیست
(بحارالانوار ج۱۶ص۲۲۵)
می گویم:
یعنی اساس همه چیز بندگی خداوند است لذا در تشهد اول به عبد خدا بودن حضرت نبی مکرم صلی الله علیه واله وسلم شهادت می دهیم بعد به رسالتش
وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ
@jorenab
#ویژگی_نبی_اعظم
لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ (توبه۱۲۸)
۱-من انفسکم یعنی از شماست پس خوب شمارا می شناسد و به خصوصیات و گرفتاری شما آگاه است
۲-مشکلات و گرفتاری شما اورا به رنج می افکند پس نسبت به شما بی تفاوت نیست و دلسوزانه زندگی تان را رصد می کند تا به رنج ها و مشکلات شمارا رفع یا کم کند
۳-نسبت به مومنین رئوف و رحیم است و این واژه (رحیم) را خداوند فقط به خودش و رسول اکرم صلی الله علیه واله و سلم نسبت داد
کلمه (رحیم )صفت مشبهه است که دلالت بر استمرار داردیعنی لطف و رحمت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه وآله وسلم دائمی است همانطور که لطف و رحمت الهی بربندگان همیشگی است
@jorenab
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
حضرت در شب ۱۸ رمضان سوم هجری در مدینه به دنیا آمدو در 28 صفر سال 50 هجری به شهادت رسید و هنگام شهادت حدود 47سال از عمر شریفش می گذشت.
مهمترین نکته در زندگی حضرت مسئله پیمان صلح است که با معاویه منعقد نمود.
شرایط سختی که بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام برای شیعیان پیش آمد باعث شد تا حضرت معاهده صلح را بپذیرد و توجه به مفاد صلح نامه به خوبی گویای این نکته است.
1-اولین ماده این صلح نامه این است که معاویه طبق کتاب خدا و سنت گرامی رسول اکرم صلی الله عمل کند.
2-یکی دیگر از مفاد این صلح نامه این است که سب امیرالمومنین علیه السلام در منابع و قنوت نماز ها ممنوع شود
( سب یعنی ناسزا گفتن لعن یعنی اینکه خداوند شخص را از رحمتش دور سازد.)
3-ماده دیگر این صلح نامه این است که شیعیان امیرالمومنین علیه السلام در امنیت کامل باشند.
4-ماده دیگر این پیمان صلح این است که معاویه حق ندارد بعد از خودش خلیفه تعیین کند.
نکته:
مهمترین مسئله در پذیرش صلح، حفظ جان شیعیان و زمینهسازی برای تغییر وضعیت موجود بود هرچند نزدیکترین افراد به حضرت نتوانستند این حقیقت را درک کنند مانند حجربن عدی که می گوید:
سوگند به خدا دوست داشتم کاش مرده بودی ما هم با تو مرده بودیم تا این روز را نمیدیدیم ما با آنچه از آن دوری کردیم باز گشتیم در جایی که دشمنان شادمان بازگشتند.
اما حضرت با کمال خضوع به آنان جواب میداد و میفرمود هدف من حفظ جان و خون شماست
با توجه به مفاد پیمان نامه صلح به خوبی روشن میشود که اعلام خلافت یزید توسط معاویه بر خلاف صلح نامه بود لذا قیام حضرت امام حسین علیه السلام خروج بر خلیفه محسوب نمیشود.
افرادی که اطراف حضرت بودند
دین به دنیا فروشان لذا وقتی حضرت مردم را به جنگ دعوت کرد عده اندکی سخنان حضرت را پذیرفتند.
عدم همکاری افراد موثر مانند عبیدالله بن عباس که دو فرزندش توسط معاویه کشته شده بود و فرمانده لشکر امام بود شبانه به خاطر چهار هزار درهم از لشکر بیرون رفت و لشکریان وقتی دیدند فرمانده آنها تسلیم شده بی انگیزه شدند و از هم پاشیدند.
دشمنان در دشمنی خود متحد و دوستان دارای اختلاف فراوان بودند.
اللَّهِ لَأَظُنُّ أَنَّ هَؤُلاَءِ الْقَوْمَ سَیُدَالُونَ مِنْکُمْ بِاجْتِمَاعِهِمْ عَلَی بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ وَ بِمَعْصِیَتِکُمْ إِمَامَکُمْ فِی الْحَقِّ وَ طَاعَتِهِمْ إِمَامَهُمْ فِی الْبَاطِلِ
(نهجالبلاغه خطبه ۲۵)
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
#چگونگی_پذیرش_امام_رضا_علیه_اسلام_ولایت_عهدی
امام علیه السلام باتوجه به شرایطی که مأمون داشت واینکه او هرگز قصد خیری ندارد از پذیرش ولایتعهدی امتناع می کرد لذا حضرت فرمود من هرگز این مسولیت را با میل ورغبت قبول نکردم
مأمون به حضرت عرض کرد ای فرزندرسول خدا این مسؤلیت را باید بپذیری امام فرمود من هرگز اینکار را با میل ورغبت انجام نمیدهم
« فَقَالَ لَهُ الْمَأْمُونُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَا بُدَّ لَكَ مِنْ قَبُولِ هَذَا الْأَمْرِ فَقَالَ لَسْتُ أَفْعَلُ ذَلِكَ طَائِعاً أَبَدا»([1])
از هروی نقل شده که گفت بخدا قسم امام رضا علیه اسلام مسؤلیت ولایت عهدی را با میل ورغبت قبول نکرد حضرت با اکراه به سوی کوفه برده شد سپس تحت الحفظ به سوی بصره وفارس ومرو حرکت داده شد
« الْوَرَّاقُ عَنْ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْهَرَوِيِّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا دَخَلَ الرِّضَا ع فِي هَذَا الْأَمْرِ طَائِعاً وَ قَدْ حُمِلَ إِلَى الْكُوفَةِ مُكْرَهاً ثُمَّ أُشْخِصَ مِنْهَا عَلَى طَرِيقِ الْبَصْرَةِ وَ فَارِسَ إِلَى مَرْو»([2])
3-شرط پذیرش امام رضا علیه اسلام برای پذیرش ولایت عهدی
وقتی حضرت ناچار به پذیرش ولایت عهدی شد فرمود به شرطی می پذیرم که هیج کار دولتی را انجام ندهم لذا فرمود بشرطی قبول میکنم که
الف کسی را به سرپرستی جائی نگمارم
ب- کسی را عزل نکنم
ج- قانونی را نقض ننمایم
د-و من از دور به شما مشاوره میدهم
«َ وَ أَنَا أَقْبَلُ ذَلِكَ عَلَى أَنِّي لَا أُوَلِّي أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً »([3])
4-عملکرد مأمون بعداز پذیرش ولایت عهدی توسط امام علیه السلام
مأمون به مناسبت انتخاب امام رضا عليه السلام به عنوان وليعهد دستورهاى مهمى صادر كرد كه عبارتنداز:
الف- ترک لباس سیاه که لباس عباسیان بود وپوشیدن لباس سبز
ب-اعطای کامل حقوق سربازان
ج-ضرب درهم و دینار به نام امام رضا علیه السلام
5-عملکرد امام علیه السلام درمدت ولایت عهدی
الف- پیشنهاد ولایت عهدی به امام نشانه اعتراف عملی به حق امام علیه اسلام بود لذا مأمون خطاب به امام گفت من می بینم که شما از من به خلافت سزاوار تری لذا می خواهم خودرا عزل وخلافت را به شما بدهم
امام فرمود اگر این خلافت حق توست پس نباید چیزی که خداوند به تو عطا کرد را نپذیری واگر حق تو نیست نمی توانی حق دیگری رابه کس دیگری بدهی ([4])
ب- پذیرش ولایت عهدی این امکان را به امام علیه السلام داد تا بدون تقیه مباحث اعتقادی شیعه را بیان کند لذا جلسات ومناظراتی که حتی با حضور مأمون وسرشناسان علمی مذاهب دیگر صورت می گرفت وحضرت بادقت علمی جواب آنهارا میداد باعث شد که تفکر شیعی در سرتاسر ممالک اسلامی رونق یابد ومردم با تفکرات شیعی آشنا شوند لذا مأمون ناخواسته تربیون را در اختیار امام علیه السلام قرار داد وحضرت نیز به خوبی ازآن بهر ه برد
ج- حضرت در بحث ها ومناظره ها به خوبی بر حقانیت شیعه تأکید می کرد اینکه تنها امامان معصوم شایسته این مقام هستند لذا مباحث غدیر را به خوبی بیان می کردند واینکه حضرت ابراهیم وقتی از خداوند خواست خداوند امامت را در ذزیعه اش قرار دهد فرمود این عهد به ظالمین نمی رسد که این سخنان به خوبی بیان دیدگاه شیعه در عصمت امام هست
-عیون اخبار الرضا ج1 ص 140(بحارالانوار ج49 ص129)[1]
-عیون اخبار الرضا ج1 ص 141(بحار الانوار ج49ص140)[2]
-همان [3]
-بحار الانوار ج49 ص 130[4]
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ
وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
https://eitaa.com/jorenab