eitaa logo
جرعه ناب
654 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
208 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام #کانال_جرعه_ناب توسط ادمین اداره می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
هیجدهم- «فَحُلَمَاءُ» انسان متقی حلیم است  «حلیم» ملکه اخلاقی است بین دو رذیله اخلاقی «مهانه -سستی»و«افراط» در غضب ویژگی انسان حلیم را میتوان اینگونه بر شمرد الف- نه خودرا خوار وذلیل می کند که هرکس هرگونه بخواهد براو بتازد  ونه آنقدر عصبانی هست که مردم ازاو واهمه داشته باشند ب-  با وقار وطمأنینه به کار خویش می پردازد ج- اگر کسی با او برخوردی کرد نه اینکه نداند چگونه با طرف مقابلش برخورد نماید (یعنی انسان جاهل نیست )بلکه برای مقابله باآن عجله نمی کند د- بگونه ای  عمل می کندکه دیگران با بردباری و حلمشان آرامش می یابند نوزدهم-« عُلَمَاءُ » متقین هم از نظر عمل دارای حلم هستند وهم از نظر علم دانش حلال وحرام را دارند وبه احکام الهی به خوبی واقفند وآگاهانه اقدام به انجام کاری می کنند تا مبادا دچار غضب الهی شوند  وکاری را انجام میدهند که نسبت به آن شناخت داشته ومیدانند چگونه آنرا به سرانجام برسانند یعنی از یک طرف حق الهی را می شناسند وسعی میکنند تا آنجا که می توانند آنرااداء کنند هم حق مردم می شناسند وسعی می کنند حق دیگران را ضایع نکنند وبحقوق دیگران تجاوز نمی کنند وهم حق خویش را می شناسند  وآنجا که مربوط به خودشان باشد سعی می کنند خودرا بزحمت بیافکنند تا دیگران دچار سختی نشوند بیستم-« أَبْرَارٌ » کلمه «ابرار» جمع «بَر» است ([1])که صفت مشبهه از «بِر» می باشد و به گفته مفسرین  به فردی اطلاق می شود  که مطیع فرمان الهی باشد و کارها ی نیکو انجام دهد ([2]) ومرحوم علامه در المیزان می نویسد یعنی کسی که نیکی می کند اما انتظار تشکر وقدردانی ندارد وکار خیر را از آن جهت که خیر است انجام میدهد نه آنکه برای او نفعی داشته باشد([3]) ویژگی کسانی که به این مقام می رسند این است که آنچه خود دوست دارند به دیگران انفاق می کنند یعنی اینگونه نیست که فقط اهل انفاق باشند بلکه آنچه خود بدان رغبت ومیل دارند در راه خداوند می دهند لذا قرآن کریم می فرماید هرگز به مقام بر نمی رسید مگر آنچه دوست دارید را انفاق نمائید« لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون‏ »([4]) پس متقین کسانی هستند که  بدنبال نیکی کردن به دیگران هستند واز خویش وعلائق خویش می گذرند تا دیگران را به راحتی برسانند ورنج را بر خویش هموار می کنند تا دیگران در آسایش باشند بدون آنکه چشم داشتی از کسی داشته باشند -البته بعضی معتقدند جمع بار است مرحوم سید علی خان در ریاض السالکین می نویسد ابرار جمع بار یا بر ج4 ص 102[1] -مجمع البیان ج 10 ص 616[2] -المیزان ج20 ص 124[3] -آل عمران :92[4] @jorenab
امام حسن مجتبی علیه السلام حضرت در شب ۱۵ رمضان دوم یا سوم هجری در مدینه به دنیا آمدو در۷ بنابر قول مشهور ویا 28 صفر سال 50 هجری به شهادت رسید و هنگام شهادت حدود 47سال از عمر شریفش می گذشت. مهمترین نکته در زندگی حضرت مسئله پیمان صلح است که با معاویه منعقد نمود. شرایط سختی که بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام برای شیعیان پیش آمد باعث شد تا حضرت معاهده صلح را بپذیرد و توجه به مفاد صلح نامه به خوبی گویای این نکته است. 1-اولین ماده این صلح نامه این است که معاویه طبق کتاب خدا و سنت گرامی رسول اکرم صلی الله عمل کند. 2-یکی دیگر از مفاد این صلح نامه این است که سب امیرالمومنین علیه السلام در منابع و قنوت نماز ها ممنوع شود ( سب یعنی ناسزا گفتن لعن یعنی اینکه خداوند شخص را از رحمتش دور سازد.) 3-ماده دیگر این صلح نامه این است که شیعیان امیرالمومنین علیه السلام در امنیت کامل باشند. 4-ماده دیگر این پیمان صلح این است که معاویه حق ندارد بعد از خودش خلیفه تعیین کند. نکته:مهمترین مسئله در پذیرش صلح، حفظ جان شیعیان و زمینه‌سازی برای تغییر وضعیت موجود بود هرچند نزدیکترین افراد به حضرت نتوانستند این حقیقت را درک کنند مانند حجربن عدی که می گوید: سوگند به خدا دوست داشتم کاش مرده بودی ما هم با تو مرده بودیم تا این روز را نمی‌دیدیم ما با آنچه از آن دوری کردیم باز گشتیم در جایی که دشمنان شادمان بازگشتند. اما حضرت با کمال خضوع به آنان جواب می‌داد و می‌فرمود هدف من حفظ جان و خون شماست. با توجه به مفاد پیمان نامه صلح به خوبی روشن می‌شود که اعلام خلافت یزید توسط معاویه بر خلاف صلح نامه بود لذا قیام حضرت امام حسین علیه السلام خروج بر خلیفه محسوب نمی‌شود. افرادی که اطراف حضرت بودند 1. دین به دنیا فروشان لذا وقتی حضرت مردم را به جنگ دعوت کرد عده اندکی سخنان حضرت را پذیرفتند. 2. عدم همکاری افراد موثر مانند عبیدالله بن عباس که دو فرزندش توسط معاویه کشته شده بود و فرمانده لشکر امام بود شبانه به خاطر چهار هزار درهم از لشکر بیرون رفت و لشکریان وقتی دیدند فرمانده آنها تسلیم شده بی انگیزه شدند و از هم پاشیدند. 3. دشمنان در دشمنی خود متحد و دوستان دارای اختلاف فراوان بودند. @jorenab