eitaa logo
جرعه ناب
654 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
208 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام #کانال_جرعه_ناب توسط ادمین اداره می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
چهاردهم-« صَبَرُوا أَيَّاماً قَصِيرَةً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَةً طَوِيلَةً تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ »متقین کسانی هستند که بر ایام کوتاه دنیا صبر کردند وخود را به گناه نیالودند واز مطامع نفس دوری کردند ونتیجه این صبر اند ک الف- راحتی طولانی است که در آخرت دارند زیرا زمان دنیا هم از نظر زمان محدود است وبه چند سال ختم می شود وهم از نظر امکانات محدود است وهم از نظر استفاده فرد از دنیا اما آخرت هیچ یک ازین محدودیتها را ندارد ب- کلمه « تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ » دوجور خوانده شده است 1- اگر به رفع خوانده شود خبر برای مبتدای محذوف است وچنین می شود «تِجَارُتُهم تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ » یعنی تجارت آنها تجارت سود آوری است زیرا وقتی در زمان اندک بتوانند توشه زمان طولانی بدست بیاورند ودر زمان کم صبر مکنند اما راحتی طولانی بدست بیاورند سود کردند گویا دراینجا خرید وفروشی صورت گرفته است که صبر کردن در ایام کوتاه دنیا دربرابر خواهش نفس ثمن راحت طولانی قیامت است. 2- به نصب « تِجَارَةً مُرْبِحَةً » دراین صورت فعلش محذوف است «اِتّجَروُا تِجَارَةٌ مُرْبِحَةٌ »  یعنی تجارت کردند تجارتی سود آور در هردو صورت مراد این است کسی ایام کوتاه دنیا را شکیبائی کند وجلوی امیال نفسانی وشیطانی بایستد خداوند پاداش بزرگتر که راحتی دائمی وطولانی است به او ارزانی میکند ج-اگر کسی وارد معامله با خداوند شود وجلوی نفس خویش را بگیرد ودراین ایام کوتاه بر مصائب وسختی ها وخواهش های نفسانی صبر کند خداوند اورا تنها نمی گذارد بلکه راه را بروی آسان می کند لذا می فرماید « يَسَّرَهَا لَهُمْ رَبُّهُمْ » این تجارت را خداوند برای آنها آسان نمود. قرآن کریم خداوند به مسلمانان واهل ایمان می فرماید آیا شمارا به تجارتی راهنمائی کنم که با آن از عذاب الهی نجات یابید ؟به خدا ورسولش ایمان بیاورید ودر راه خدا با جان ومال جهاد کنید واین برای شما بهتر است اگر بدانید خداوند گناهان شمارا می بخشد وشمارا وارد بهشتی می کند که در آن نهرها جاری است وخانه های خوب در بهشت عدن واین رستگاری و پیروزی بزرگی است «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‏ تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ. تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ. يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيم‏»([1]) -صف:10-12[1] @jorenab
مناظرات حضرت علی علیه السلام با خلفاء بعداز آنکه حق امیرالمومنین علیه السلام بناحق غصب شد وحضرت سعی کرد برای حفظ جامعه اسلامی از قیام خود داری کند اما در مواردی سعی می کرد تا حق را آشکار سازد ومناظرات متعددی با خلفاء انجام داد که در اینجا به عنوان نمونه به یک مورد اشاره می‌کنیم اول مناظره حضرت علی علیه السلام با ابوبکر در باره خلافت مرحوم طبرسی در کتاب «الاحتجاج» مناظره مفصل وطولانی از حضرت علی علیه السلام با ابوبکر نقل می کند که در اینجا به بخشی ازآن اشاره میشود توجه به این نکته مهم است که ابابکر به مهمترین دلیل برای بر مشروعیت خلافت خویش اشاره دارد وحضرت همان را بسیار متقن ومستدل دفع می کند مناظر ه با ابابکر ای ابالحسن! به خدا سوگند! مسئله ی خلافت با طرح و برنامه ی قبلی از جا نب من نبوده، میل و رغبتی هم به این امر نداشته و به آن حریص نیستم. در آنچه امّت به آن نیاز دارد، به نفس خود اعتمادی ندارم. برای این امر مهم، از جهت مالی هم توانمند نیستم، چه شده فکرهایی در دلت نسبت به من داری و حال آن که من مستحق آن نیستم و به جهت آنچه در آن واقع شده ام، از من ناخرسندی و با چشم بدبینی به من نگاه می کنی حضرت علی علیه السلام در جواب فرمودند چه امری باعث شد، خلافتی را بپذیری که نه به آن رغبت داری، نه بر آن حرص می ورزی و نه اعتمادی به خودت در به عهده گرفتن این امر داری؟ استدلال به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله ابابکر پاسخ داد: قبول خلافت به جهت حدیثی بود که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیده بودم، ایشان فرمودند: خداوند اجتماع امّت من را بر [راه] ضلالت و گمراهی قرار نخواهد داد.، چون اجماع امّت را در این امر دیدم، تبعیّت از قول پیامر صلی الله علیه و آله کردم و محال می دانستم که این اجماع در مسیر گمراهی و دور از هدایت باشد. لذا قبول خلافت کردم. اگر می دانستم یک نفر مخالفت می کند، این خلافت را قبول نمی کردم. جواب به موارد نقض علی علیه السلام در جواب فرمودند: امّا راجع به حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که «خداوند اجتماع امّت من را بر گمراهی قرار نخواهد داد» [که تو به این حدیث استدلال می کنی] آیا من هم از امّت هستم یا نه؟ ابابکر پاسخ داد: بله. امام علیه السلام فرمودند: همچنین گروهی که در امر خلافت با تو بیعت نکردند، همچون سلمان، عمار، ابوذر، مقداد، ابن عباده و یاران او، آیا آن ها از امّت نبودند؟ ابابکر پاسخ داد: بله همه از امّت بودند. حضرت در جواب فرمودند ابابکر! چگونه برای تصدّی امر خلافت به حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله استدلال می کنی و حال آن که افرادی با تو بیعت نکردند که از امّت محمد صلی الله علیه و آله و جزء صحابی رسول الله صلی الله علیه و آله بودند و بر آن ها طعن و تقصیری هم وارد نشده بود ابابکر در پاسخ گفت بعد از تثبیت خلافت، مطلع شدم جمعی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله با من بیعت نکرده اند. ترسیدم اگر خلافت را رها کنم، مردم از دین خارج شده و مرتد گردند. استمرار حضور مردم نزد من این تصوّر را به وجود آورد که برای حفظ دین آن ها بهتر آن است که پاسخ مثبت بدهم تا این که نفی کنم و نزاع و درگیری پیش بیاید و باعث انحراف مردم شود و آنان کافر گردند. می دانستم که شما در حفظ آنان و دینشان کمتر از من نیستی @jorenab