#راه_نجات_در_فتنه_ها_یک
« قَالَ ع كُنْ فِي الْفِتْنَةِ كَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَيُرْكَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَيُحْلَب»
توضیح : حضرت می فرماید به هنگام فتنه مانند شتر دوساله باش نه پشتی دارد تاسوار شوند ونه پستانی دارد تا اورا بدوشند.
کلمه «فِتْنَةِ» از «فتَنْتُ الفضة و الذهب» است یعنی طلا ونقره را با آتش ذوب کردم تا طلا ونقره خوب از طلا ونقره پست جدا شود .وبه معنای امتحان واختبار است ( لسان العرب ج 13 ص 317 ماده ف ت ن )
کلمه « ابْنِ اللَّبُونِ »به شتر بچه ای گفته می شود که دوسالش تمام شده داخل سه سالگی شده باشد( لسان العرب ج 13 ص 375 ماده ل ب ن )
کلمه « ضَرْعٌ » به محل آمدن شیر – پستان – گفته می شود (همان ج8 ص 223 ماده ض ر ع )
مرحوم علامه طباطبائی ( رضوان الله تعالی علیه) درتفسیر گرانسنگ« المیزان »در توضیح واژه فتنه می نویسد:«كلمه فتنه به معناى هر عملى است كه به منظور آزمايش حال چيزى انجام گيرد، و بدين جهت است كه هم بر آزمايش فتنه گفته می شود و هم ملازمات غالبى آن كه عبارت است از شدت و عذابى كه بعداز آزمايش می آید مثل گمراهی وشرک، در قرآن كريم نيز در همه اين معانى استعمال شد»(المیزان ج 2 ص 61 )
مرحوم خویی در منهاج البراعه می نویسد:« اکثر شارحان فتنه را در مورد امور سیاسی وبرای کسب قدرت که دو گروه گمراه باهم به خصومت می پردازند می دانند که دراین صورت باید به گوشه ای پناه برد ولی به نظر من مراد این است که در چنین شرایطی باید از کمک به فتنه انگیزان اجتناب نمود» ( منهاج البراعه ج 21 ص 8)
می گویم:
مراد از فتنه؛ غبار آلود بودن فضاست بگونه ای که راه حق از ناحق شناخته نمی شود وهر گروه خود را برحق می داند وحتی شایدبرای اثبات نظرات خویش به ظواهر دینی استناد کنند ،و زمان زیادی از وقوع فتنه نگذشته است تا مشخص شود پشت پرده ،ماجراچیست ؛ بنابراین برهرنوع دو دستگی واختلافی که در آن راه حق از باطل شناخته نشود، فتنه اطلاق می گردد.
راه برون رفت از « فِتْنَةِ »:
با توجه به متون دینی و بیانات اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام )برای برون رفت ازفتنه راه هایی وجود دارد که به برخی از این راه ها اشاره می شود؛
1-تمسک به قرآن
الف-مبدأ قرآن کریم -یعنی الله تبارک وتعالی- نور است « َّ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض »(نور :35 ) ودریافت قرآن کریم از منبع و مبدائی که حکیم وعلیم علی الاطلاق است- یعنی ذات حق تبارک وتعالی- صورت پذیرفته است« وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيم »(نمل :6 )
ب- از واسطه بین الله تبارک وتعالی ومردم- یعنی نبی مکرم اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم)-به نور یاد شده است « وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيرا »( احزاب :46)
ج- قرآن کریم به عنوان نورمعرفی شده است « قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ »(مائده :15 )
ویژگی نور این است که هم خودش روشن است، هم اطراف خویش را روشن می کند ازاینرو دستور داده شده است هرگاه پیشامدی سخت پیش آمد باید به قرآ ن کریم به عنوان پناهگاه محکم رجوع نمود.لذا نبی مکرم اسلام ( صلی الله علیه وآله وسلم )فرمودند :هرگاه امور برشما مشتبه شد مانند شب تاریک ،بر شما باد قرآن زیرا شفاعت کننده ایست که شفاعتش پذیرفته شد وراستگوئی است که تصدیق شده است کسی اورا رهبر خویش قرار دهد اورا به بهشت رهنمون می شود وکسی که اورا پشت سر اندازد قرآن وی را به دوزخ سوق می دهد وقرآن روشن ترین دلیل به بهترین راه خیر است « فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْأُمُورُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ صَادِقٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ أَوْضَحُ دَلِيلٍ إِلَى خَيْرِ سَبِيل»(بحارالانوار ج 74 ص 177 )
بنابراین انس با قرآن کریم می تواند نقش تعیین کننده ای در برون رفت از فتنه ایفاء کند.
برای برون رفت از فتنه ها با توجه به کلمات اهل بیت عصمت علیهم السلام می توان به قرآن کریم روی آورد زیر قرآن کریم برای هدایت بشر آمده است ازین رو هرآنچه را بشر برای هدایت نیاز دارد درآن ذکر شده است و اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر هر چيزى و هدايت و رحمت ومژدهاى براى تسليمشدگان است «وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمينَ»(نحل 89)
https://eitaa.com/jorenab
#تلنگر
غیراز خداوند متعال هرکسی را دوست بگیری یا منفعت سنجی می کند یا منفعت سازی تا کنارت باشد
یا شرایط سنجی می کند یا شرایط سازی تا کنارت نباشد
اما خداوند همیشه کنارتوست
وَاللَّهُ مَعَکُمْ (محمد:۳۵)
https://eitaa.com/jorenab
مسئلهی نهم دی، پاسداشت آزمونهای بزرگ یک ملّت، یک مسئلهی اساسی است. آزمونهایی سر راهِ کشورها و ملّتها قرار میگیرد که در آن آزمونها گاهی خوب میدرخشند؛ مخصوص ملّت ما هم نیست، منتها برای ملّتِ ما در دوران انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب تا امروز از این آزمونها زیاد بوده است و از این درخششها هم زیاد بوده است و ملّت درخشیده که یکیاش روز نهم دی سال ۸۸ بود. یعنی حضور ملّت در عرصهی فضای عمومی و در کف خیابانها توانست یک توطئهی ریشهدار و مهم را از بین ببرد.
پریروز مردم در سرتاسر کشور، آن روز را، آن حرکت را، آن قیام مردمی را گرامی داشتند؛ پاسداشت آن حرکت بزرگ و آزمون بزرگ بود که بسیار چیز لازمی است.۱۳۹۸/۱۰/۱۱
@jorenab
#راه_نجات_از_فتنه_ها_دو
۲-تمسک به اهل بیت عصمت وطهارت
از آنجا که در آخر الزمان فتنه فراوان اتفاق افتاده وبعدها نیز اتفاق می افتد سفارش جدی شده است که برای نجات از این وضعیت به خدا پناه ببرید واز خدا وند متعال بخواهید تا در پرتونور اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام)قرار گیرید زیرا آنان کشتی نجات هدایت هستند وانسان را به ساحل نجات می رسانند .ازینرو آمده است در عصر غیبت این دعا را بخوانید :خداوندا خودت را بمن بشناسان زیرا اگر نشناسانی پیامبرت را نمی شناسم خدایا پیامبرت را بمن بشناسان زیرا اگر نشناسانی حجت تو را نمی شناسم خدایا حجت خویش را بمن بشناسان زیرا اگر نشناسانی از دین خود گمراه می شوم «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمعَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»(بحارالانوار ج 52 ص 14 )
این حدیث شریف بیانگرآن است که شناخت خداوند متعال ورسول گرامی( صلی الله علیه وآله وسلم )شرط لازم برای عدم گمراهی است اما شرط کافی نیست، زمانی انسان توان رهائی از گمراهی را داراست که از اهل بیت عصمت وطهارت ( علیهم السلام) پیروی کرده باشد
3-ولایت فقیه
در عصر غیبت به دستور ائمه ( علیهم السلام) می بایست از کسی که ضمن شناخت احکام الهی داری ویژگی های خاصی است پیروی کرد تا گرفتار ضلالت وگمراهی نشد در روایات این ویژگی ها اینگونه ذکر شده است ؛
1- کسی که دربرابر کشش های نفسانی خویشتن دار باشد
2-کسی که دین برای وی دردرجه اول اهمیت باشد تا توان فدا نمودن همه چیز ،برای دین را داشته باشد .
3-توان امارت بر نفس خویش را داشته باشد،بگونه ای که نفس خویش را به سوئی که دین از وی انتظار دارد سوق دهد.
4-خویش را در برابر دستورات الهی بطور کامل منقاد دانسته بگونه ای که حتی در درون خویش تسلیم محض ذات حق تبارک وتعالی باشد ، آنگونه که قرآن کریم خطاب به مؤمنان می فرماید ؛ تنها پذیرش کلام رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم ) کافی نیست بلکه می بایست در دلتان نیز تسلیم کامل فرمان رسول گرامی (صلی الله علیه وآله وسلم ) باشید«فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيما»( -نسا: 63)
هرگاه فقیهی با چنین ویژگی وجود داشت به مردم دستور داده شد تا از آنان پیروی کنند لذا فرمودند هر فقیهی که خویشتن دار ، حافظ دین ، مخالف هوا وهوس ومطیع دستورات مولی بود مردم باید از وی تقلید نمایند«ْ فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوه»( بحارالانوارج 2 ص 458 )
سرش آن است اگر کسی به عنوان رهبر وجود نداشته باشد راهبران به گرداب فتنه دچار می شوند وگاهی چنان گرداب مهیبی است که نه تنها فرد بلکه جامعه را نیز به کام خویش می کشد ازینرو می بایست فقیهی جامع الشرائط بی رغبت به دنیا عابدی وارسته وزاهدی از دنیا دست شسته چشم بر دهان مولا دوخته ناخدای کشتی مؤمنین در دریای متلاطم فتنه ها وتاریکی ها شود.
تذکر:
توجه به این نکته ضروری است که هرگز کسی معتقد نیست فقیهی که حکومت را در عصر غیبت بر عهده گرفته معصوم بوده وآنگونه که می خواهد می تواند عمل کند بلکه حرف آن است که حرف ایشان برای دیگران حجت است واگر گفته می شود ولایت مطلقه فقیه ؛مراد فقط در حیطه اجراست نه آنکه می تواند قانونگذاری نماید ودر اجرای احکام نیز در آن مقدار که شرع بوی اجازه داده واز اختیار امام معصوم نیست بلکه در حوزه اختیار حاکم اسلامی است می تواند عمل نماید( ر ک استاد جوادی آملی ولایت فقیه ولایت فقاهت نشر اسراء چاپ اول 1378 ص 251 ) وکلمه مطلقه در مقابل امور حسبیه ایست که در کتب فقهی است
https://eitaa.com/jorenab
عن الصادق علیه السلام :عَشِیَّةُ الخَمیِسِ وَلیَلةُ الجُمُعَةِ نَزَلَتْ مَلائِکَةٌ مِن السَّماءِ مَعها أقلامُ الذَّهَبِ وَصُحُفُ الفِضِّةِ، لایَکتُبونَ (عَشِیَّةَ الخَمیِسِ وََلیَلَةَ الجُمعَةِ إلی أنْ تَغیِبَ الشَّمسُ) إلاّ الصَّلاةََ عَلی النَّبِیِّ وَآلِهِ.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند:
از شامگاه پنجشنبه و شب جمعه، فرشتگانی با قلمهایی از طلا و لوحهایی از نقره، از آسمان به سوی زمین میآیند و تا غروبِ روز جمعهِ ثواب هیچ عملی را نمینویسند به جز صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام
(صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۱۶)
https://eitaa.com/jorenab
#قرآن_ناطق_یا_صامت
امام على عليه السلام از سويى در مورد اوصاف قرآن در نهج البلاغه مى فرمايند: اين كتاب كتاب ناطق است ؛ خودش سخن مى گويد ؛ از سخن گفتن خسته نمى شود. سخن و مطلب خويش را به روشنى بيان مى كند
( نَاطِقٌ لَايَعْيَا لِسَانُهُ، خطبه ۱۳۳)
و از ديگر سوى، مى فرمايند اين قرآن، ناطق نيست ؛ بايد آن را به سخن درآورد و من هستم كه اين قرآن را براى شما تبيين مى كنم.
(صَامِتٌ نَاطِقٌ. خطبه ۱۸۳)
به نظر مى رسد اين تعبير بيانگر دو نگاه متفاوت به اين كتاب آسمانى است كه در يك نگرش قرآن كتابى مقدس، ولى خاموش در گوشه اى نشسته است و با كسى سخن نمى گويد و كسى با او ارتباطى ندارد و از نگاهى ديگر كتابى است گويا كه همه انسانها را مخاطب خويش قرار داده است و آنها را به پيروى از خود فرامى خواند و به پيروان خود نويد بهروزى و سعادت مى دهد.
بديهى است قرآنى كه تنها وصف آن تقدس باشد و بس،بدون توجه به حقيقت و معانيش آن را تلاوت مى كنند. اگر با اين ديد به قرآن بنگريم، قرآن كتاب صامتى است
اما اگرقرآن را كتاب زندگى بدانيم و با ايجاد روحيه تسليم در برابر خداى متعال، خود را براى شنيدن سخنان قرآن كريم كه تمامى آنها دستورات زندگى است آماده كنيم. در اين صورت است كه قرآن ناطق و گوياست
توضيح صامت بودن و ناطق بودن قرآن به معناى دوم
از آن جا كه هدف از نزول آن هدايت انسان هاست، اين كلام الهى آن قدر تنزل پيدا كرده است كه به صورت كلمات و جملات و آيات قابل خواندن و شنيدن براى بشر درآمده، ولى در عين حال چنين نيست كه مضامين همه آيات آن براى انسان هاى عادى قابل فهم و دسترسى باشد و خود مردم بدون تفسير و تبيين پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام و راسخين در علم بتوانند به مقاصد آيات نايل شوند.
به عنوان مثال، تفصيل و تبيين جزئيات احكام در قرآن نيامده است، همچنين آياتى از قرآن كريم مجمل است و نياز به تبيين و توضيح دارد. بنابراين قرآن از بسيارى از جهات ( (صامت) ) است يعنى براى انسانهاى عادى، بدون تفسير و تبيين كسى كه با غيب ارتباط دارد و به علوم الهى آگاه است قابل استفاده نيست.
هان، اين قرآن است. پس از او بخواهيد تا براى شما سخن بگويد در حالى كه هرگز قرآن (بدون تبيين و تفسير پيامبر و امام معصوم عليه السلام) سخن نخواهد گفت. شما بايد از زبان پيامبر و امام معصوم عليهماالسلام با معارف قرآن آشنا شويد و علوم قرآن را از آنها دريافت كنيد
(.ذلِكَ الْقُرْآنُ، فَاسْتَنْطِقُوهُ، وَ لَنْ يَنْطِقَ، وَ لَكِنْ أُخْبِرُكُمْ عَنْهُ خطبه ۱۵۸)
(قرآن در آینه نهج البلاغه استاد مصباح ص ۷تا۸ با تلخیص)
https://eitaa.com/jorenab