مرغ شبخوان که بادلم میخواند
رفت و این آشیانه خالی ماند
آهوان گم شدنددرشب دشت
آه از آن رفتگان بیبرگشت
#هوشنگ_ابتهاج
@jorenab
#خدایا_سخنان_بیهوده_مرا_ببخش
اللّهُمَّ اغْفِرْ لِی رَمَزَاتِ الاَْلْحَاظِ، وَسَقَطَاتِ الاَْلْفَاظِ، وَ شَهَوَاتِ الْجَنَانِ، وَ هَفَوَاتِ اللِّسَانِ
بار خدایا نگاه ها و سخنان بیهوده و اشتباهات مرا ببخش
۱-«رَمَزات»: جمع رَمْزه به معناى اشاره با چشم و اَبرو و گاه با لب ها است
اَلحاظ» جمع «لَحْظ» به معناى نگاه کردن با گوشه چشم است و این کار گاهى به منظور بى اعتنایى و تحقیر نسبت به چیزى انجام مى شود و گاه براى استهزا یا سخریّه و یا عیب جویى
«سَقَطات» جمع «سقط» به معناى هر چیز پست و بى ارزش است
هَفَوات» جمع «هَفوه» به معناى لغزش است: خواه در سخن باشد یا در عمل
۲-نگاه هاىی که موجب تحقیر مؤمنان شود و اشارات آمیخته با هتک و غرور که باعث سرزنش دیگران گردد سخنان بدون فکر وتامل که گاه سرچشمه کینه ها و نفاق ها و اختلافات مى شود وهمچنین آبروى مسلمین را بر باد مى دهد و نیز تمایلات شهوت آلود دل، که انسان را به سوى گناهان و غفلت ها سوق میدهد و همینطور لغزشهایى که بر اثر بى توجّهى به هنگام سخن گفتن رخ مى دهد و سرچشمه مفاسد عظیمى مى شود
۳-با توجه اینکه حضرت درخواست می کند یعنی امکان ارتکاب چنین اشتباهی از انسان است گاهی ناخواسته با زبان و سخن زخمهایی بر روح و جان دیگران وارد می کنیم که ممکن نیست التیام پیدا کند که اگر زخم جسم بود امکان خوب شدن داشت
ازانجا که انسانها بندگان خداوند ومال خداوند هستند پس
اولا باید از خداوند درخواست بخشش نمود
ثانیا از انان که باشمشیر زبان روح وجان کسی را مجروح ساختیم طلب عفو وبخشش کنیم
ثالثا اگر کسی چنین رفتاری باما داشت همانگونه از خداوند انتظار داریم واز حضرتش میخواهیم لغزشهای مارا ببخشد ما نیز سعی کنیم ببخشیم و دل را محل کینه نسازیم
نکته :
بعضی از شارحان سقطات و هفوات زبان را به یک معنی گرفتند
اما عده ای سقطات سخنهای بی مورد و بی ارزش و هفوات سخنانی که موجب عقاب میشود مثل غیبت ودروغ میدانند
https://eitaa.com/jorenab
#امام_حسین علیه السلام
شما را به تقوای الهی سفارش می کنم چون خدا ضامن شد متقی را از حال نا خوش به حالی که دوست دارد برساند ، و از جائی که فکرش را نمی کند روزی دهد .
پس مواظب باش از آنهایی نباش که نگران مردم است تا عقوبت گناهشان دامنشان را نگیرد ولی از عقوبت گناهش نگران نیست چون خدا برای بهشت دادن گول نمی خورد ، به نعمتهای او جز به طاعت نمی توان رسيد انشا الله.
اوصيكم بتقوى اللّه فان اللّه قد ضمن لمن اتقاه ان يحوله عما يكره الى ما يحب،و يرزقه من حيث لا يحتسب،فأيّاك ان تكون ممن يخاف على العباد من ذنوبهم،و يأمن العقوبة من ذنبه،فان اللّه تبارك و تعالى لا يخدع عن جنته،و لا ينال ما عنده،الا بطاعته ان شاء اللّه.
قمی ، الأنوار البهیه ص ۸۸
#محرم
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
#دعای_یا_محسن_قد_اتاک_المسئ
مستحب است بعد از تکبیره الاحرام به قصد رجاء (به امید رسیدن به ثواب) اين دعا را بخوانند:
«يا مُحْسِنُ قَدْ اتاكَ الْمُسىءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ انْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسيئِ انتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسيىءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبِيحِ ما تَعْلَمُ مِنّى
. يعنى: «اى خداى نيكوكار! بنده گنهكارت به در خانه تو آمده است تو امر كردهاى كه نكوكار از گنهكار بگذرد، تو نيكو كارى و من گنهكارم، به حقّ محمّد و آل محمّد رحمتت را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از كارهاى زشتى كه مىدانى از من سرزده بگذر
✅لطیفه
عالم ربانی ملا محسن فیض کاشانی رحمه الله درباره یک مسألة علمی، با عالم بزرگوار مرحوم ملاّ خلیل قزوینی مناظره و مباحثه می کردند و هر یک سعی داشتند رأی خود را اثبات نمایند؛ ولی بالاخره قزوینی، فیض را تخطئه کرده، رأی خودش را صحیح دانست.
از قضا مرحوم قزوینی چند روز بعد، متوجه شد که سخن فیض صحیح بوده و خودش اشتباه می کرده است؛ از این رو برای عذرخواهی از قزوین پیاده به کاشان آمد و وقتی دم درِ منزل او رسید، از بیرون منزل فریاد برآورد: «یا محسن قد أتاک المسی (ای نیکوکار! همانا گنهکار به سوی تو آمده است)
مرحوم قزوینی پس از دیدار و سلام و تعارفات معمول، به فیض گفت: «در آن مسأله، حق با شما بوده و من اشتباه می کردم». این را گفت و به طرف قزوین به راه افتاد. هر چه فیض اصرار کرد چند لحظه ای استراحت نمایید، قبول نکرد و فرمود: «من فقط برای اعلام اشتباه خودم این راه طولانی را طی کردم و منظوری جز این نداشتم
(بنقل از فوائد الرضویه ص 173)
https://eitaa.com/jorenab
الدّهرُ ساوَمَنی عُمری فَقُلتُ لَه
ما بِعتُ عُمری بالدنیا و ما فِیها
ثُّم اشتَراه بِتَدریجٍ بِلا ثَمَنٍ
تَبَّت یَدا صَفقَة قَد خَاب شَاریها
۱- روزگار در خریدن عمرم اصرار بر معامله می کرد
۲- ولی من میگفتم عمرم را، حتّی به قیمت دنیا و آنچه در آنست نمیدهم،
۳- اما به تدریج، آن را رایگان از من خرید،
۴- نابود باد دو دست معاملهگری که فروشندهاش زیان دیده باشد.
@jorenab
#تلنگر
وقتی شیراز سیل اومد یک جوانی زودتر باخبر شد هرچه فریاد می زد از داخل رودخانه برید بیرون سیل داره میاد کسی حرفش گوش نمی کرد وقتی دید هرچه میکنه فایده نداره شروع کرد به اونا که داخل رودخانه بودند سنگ زدن بعضی ها بخاطر اینکه سنگ به اونا نخوره از رودخانه بیرون اومدند و نجات پیدا کردند بعضی بهش فحش دادند و موندند و غرق شدتد
چقدر داستان شبیه بعضی ازماست بعضی ها دارند غرق میشوند نابود می شوند هرچه داد می زنی دعواشون می کنی بد بیراه می گی از خواب بیدار بشوند متاسفانه اتفاق نمی افته فقط از تو متنفر می شوند غافل ازینکه اگر دعوایی هست حتی حرف بدی هست وقتی به خودت فقط میگن بیرون نمی گن یعنی میخوان بیدارت کنند
اما متوجه نمیشیم ازاون فرد متنفر میشبم
تمام دشمنی با پیامبران و اهل بیت همبن بود
خواستند مردم بیدار کنند عقل زیر خروار خاک فرو رفته را ببرون بکشند
يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ
( نهج البلاغه خطبه یک)
اما اونااز پیامبر و اهل بیت متنفر شدند وبا پیامبر واهل بیت جنگیدند
حواسمون باشه در زندگی کسی به ما حرف تلخ می زنه اگر فقط به ما می گه جایی اظهار نمی کنه خیرمون رو میخواد حداقل گوش کنیم
@jorenab
#نهج_البلاغه_هفت
اسلام به عنوان دینی که منطبق با فطرت انسانی است و به ندای درونی انسانها پاسخ می دهد این امر طبیعی را مورد امضا و تأکید جدی قرار داده است به گونه ای که در روابط اجتماعی اصل عدم تحقیر را مطرح می سازد؛ چرا که لازمه رسیدن به این نقطه یعنی، احترام به حقوق دیگران و داشتن آبرو در اجتماع مدیون دو امر است:
1 هیچ انسانی حق ندارد خود را تحقیر کند، تا زمینه استعمار خویش را توسط دیگران فراهم سازد و برای رسیدن به برخی از امور خود را پیش دیگران تحقیر نماید و باعث تسلط دیگران بر خویش شود.
2 هیچ کسی حق ندارد دیگران را تحقیر کند؛ در این مسأله فرقی نیست که طرف مقابل مسلمان باشد یا غیر مسلمان، بلکه مهم این است که هر کس انسان است، باید به حقوق او توجه شود.
این اصل عدم تحقیر را در هر دو وجه آن در کلمات حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می توان یافت؛ چرا که از یک طرف می فرماید کسی حق ندارد خود را تحقیر کند:
«اکرم نفسک عن کل دنیة و ان ساقتک الی الرغائب فانک لن تعتاض بماتبذل من نفسک عوضا و لا تکن عبد غیرک قد جعلک الله حرا.»(نهج البلاغه، نامه 31 )
نفس خویش را از هر پستی عزیزدار اگر چه تو را به آنچه می خواهی برساند؛ بدرستی که آنچه بدست می آوری نمی تواند عوض آن عزت نفسی که از دست می دهی باشد؛ و بنده دیگری مباش که خداوند تو را آزاد آفریده است.
از طرف دیگر می فرماید کسی حق ندارد دیگران را تحقیر کند:
«و لا تکونّن علیهم سبعا ضاریا فانهم صنفان اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق»(نهج البلاغه نامه 53)
مانند حیوان درنده بر آنان متاز بدرستی که مردم دو دسته اند یا برادران دینی تو هستند یا مانند تو از حیث خلقت، انسان هستند.
بنابراین اصل عدم تحقیر مهمترین اصل در روابط اجتماعی است و انسان زمانی می تواند به این اصل مهم دست یابد که خود را بشناسد و بداند همه در مقابل موجودی که خیر مطلق و خالق همه موجودات است ضعیف بوده و وابسته به او هستند و همان طور که انسانها را ایجاد کرد و دارای سیر نزولی بودند «انا لله»، دوباره به سوی او برخواهند گشت «الیه راجعون»( بقره:۱۵۶)؛ پس باید تنها به وی پاسخگو بود و تنها از وی دستور گرفت و خداوند بر همه چیز آگاه است؛ «وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»(بقره:۲۹) و نسبت به هر چیزی تواناست؛ «بکل شی ء قدیر»(بقره:۲۰) و همه عالم محتاج به او هستند و او از همه کس بی نیاز است؛ «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»(فاطر / 15 )؛ و با رحمت واسعه خویش به هستی نظر دارد:
«قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الأَْرْضِ قُلْ لِلّهِ کَتَبَ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ»(انعام / 12 )
بگو آنچه در آسمان و زمین است از آن کیست؟ بگو از آن خداوندی است که بر خویش رحمت و بخشایش را فرض و واجب کرد.
زمانی که انسان این رابطه ای که بین او و خداوند متعال است را باور نماید و در جهت استحکام آن بکوشد و همیشه به ذات اقدس الهی توجه داشته باشد به طور طبیعی همه چیز برای او در مقایسه با عظمت خداوند بزرگ، کم ارزش می شود و تنها به او تمسک می کند و تنها برای او خضوع می کند، و وقتی به خداوند قادر، توکل نماید، دیگر هیچ کس نمی ماند که خود را در مقابل آنها خوار نماید؛ و از طرف دیگر چون در مقابل چنین موجود با عظمتی قرار می گیرد خویش را فردی ضعیف و وابسته به او می داند؛ دیگر جایی برای گردن فرازی و برخوردهای قیم مآبانه نمی ماند؛ از این رو نسبت به دیگران احترام قائل است؛
https://eitaa.com/jorenab
#صلوات_چهار
قال الصادق(ع):
أثقَلُ ما یوضَعُ فی المیزانِ یَومَ القیامَةِ الصَّلاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اهل بَیتِهِ.
امام صادق (ع) فرمودند:
سنگین ترین عملی که روز قیامت در ترازوی اعمال قرار داده میشود، صلوات بر حضرت محمد ﷺ و اهلبیت گرامی ایشان علیهمالسلام میباشد.
بحارالأنوار، ج ۹۱، ص ۴۹
https://eitaa.com/jorenab
#امامت_هفت
مناظره هشام با مرد شامي در اثبات امامت
مرحوم كليني، در كتاب كافي، از يونس بن يعقوب روايت كرده كه گفت: خدمت حضرت امام صادق (ع) بودم كه مردي از اهل شام بر آن حضرت وارد شد و گفت: من فقيه و متكلمم و براي مناظره با اصحاب شما آمده ام. امام صادق (ع) فرمود: سخن تو از گفتار پيامبر است يا از پيش خودت؟ گفت: هم از گفته پيامبر و هم از خودم. امام فرمود: پس تو شريك پيامبري؟ گفت: نه. امام فرمود: از خداي عزوجل وحي شنيده اي كه به تو خبر دهد؟ گفت: نه. امام فرمود: چنانكه اطاعت پيامبر را واجب مي داني، اطاعت خودت را هم واجب می دانی ؟گفت :نه حضرت رو کرد به اصحابش فرمود این مرد علیه خودش حکم داده است....
.... آن گاه حضرت به مرد شامي فرمود: با اين جوان، يعني هشام بن حكم، صحبت كن.
مرد شامي عرض كرد: حاضرم، پس خطاب به هشام، گفت: اي جوان! درباره امامت اين مرد (امام صادق عليه السلام) از من بپرس.
هشام (از سوء ادب او نسبت به ساحت مقدس امام) خشمگين شد بطوري كه مي لرزيد، سپس به شامي گفت: اي مرد! آيا پروردگارت به مخلوقش خيرانديش تر است يا مخلوق به خودشان؟
شامي گفت: پروردگارم نسبت به مخلوقش خيرانديش تر است.
هشام پرسيد: در مقام خيرانديشي براي مردم چه كرده است؟
شامي گفت: براي مردم حجت و دليلي تعيين فرموده تا متفرق و مختلف نشوند، و ايشان را با هم الفت دهد و اختلافشان را رفع كند و به فرائض پروردگار آگاهشان سازد.
هشام گفت: او كيست؟
شامي گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله است.
هشام گفت: بعد از رسول خدا (ص) كيست؟
شامي گفت: قرآن و سنت است.
هشام پرسيد: آيا قرآن و سنت براي رفع اختلاف امروز ما سودمند است؟
شامي گفت: آري.
هشام گفت: پس چرا ما و شما اختلاف داريم، و براي مخالفتي كه با شما داريم از شام به اينجا آمده اي؟!
شامي خاموش ماند؛ امام به مرد شامي فرمود: چرا سخن نمي گويي؟ شامي گفت: اگر بگويم ما اختلافي نداريم خلاف واقع گفته ام،
و اگر بگويم قرآن و سنت از ما رفع اختلاف مي كند باطل گفته ام؛ زيرا كه كتاب و سنت وجوه گونه گوني دارد و معاني مختلفي را متحمل است،
و اگر بگويم اختلاف داريم، از آنجايي كه هر يك از ما مدعي حق مي باشيم، قرآن و سنت اختلاف ما را رفع نكرده است؛
بنابراين پاسخي نداريم كه بگويم، الا آنكه من حق دارم كه همين سؤال را به او برگردانم. امام فرمود: از او بپرس تا بداني كه سرشار(از علم ) است
شامي پرسيد: چه كسي به مخلوق خيرانديش تر است، پروردگارشان يا خودشان؟
هشام پاسخ داد: پروردگارشان از خودشان خيرانديش تر است.
شامي گفت: آيا پروردگار شخصي را تعيين فرموده كه ايشان را متحد كند و ناهمواريشان را هموار سازد و حق و باطل را به ايشان باز گويد؟
هشام گفت: در زمان پيامبر يا امروز؟
شامي گفت: در زمان رسول خدا (ص) كه خود آن حضرت بود، امروز كيست؟
هشام گفت: همين بزرگواري كه اينجا نشسته و مردم براي حل مشكلات خود به سويش رهسپار مي گردند و او، به ميراث علمي كه از پدرانش دست به دست گرفت
تا، اخبار آسمان و زمين را براي ما بيان مي فرمايد.
شامي پرسيد: من چگونه مي توانم اين را بفهمم؟
هشام گفت: هر چه مي خواهي از او بپرس.
شامي گفت: عذري برايم باقي نگذاشتي، بر من لازم است كه بپرسم.
امام صادق (ع) فرمود: اي شامي! مي خواهي گزارش سفر و راهت را بيان كنم كه چنين بود و چنان بود.
شامي با سرور و خوشحالي گفت: راست گفتي! هم اكنون، به خدا، اسلام آوردم. امام صادق (ع) فرمود: نه، بلكه هم اكنون به خدا ايمان آوردي. اسلام پيش از ايمان است؛ به وسيله اسلام از يكديگر ارث برند و ازدواج كنند، و به وسيله ايمان ثواب برند (و تو كه هم اكنون مرا به امامت شناختي بر عباداتت ثواب گيري). شامي عرض كرد: درست فرمودي! گواهي مي دهم كه شايسته عبادتي جز خدا نيست و محمد (ص) رسول خداست و تو جانشين اوصياء هستي
اصول كافي، ج 1، ص 132 –130 https://eitaa.com/jorenab
بار الهابه دلم عشق به حیدر دارم
ثروت ازارض وسما شُکرکه بیشتردارم
همه دلخوش به تکاثربه متاعی اندک
سرخوشم من که چنین ساقی کوثر دارم
عشق حیدر به دلم جلوه گراست همچون ماه
زین سبب تحفه حق از همه برتردارم
بازگومدعیان هرچه بخواهند بکنند
منم و عشق علی عالم دیگر دارم
نی عجب من که چنین واله حیدرشده ام
هرچه دارم همه از برکت مادر دارم
یارباماتح و مهرِازلی وابدی
دلخوشم من بخداساقی کوثردارم
۹۷/۱۲/۱۹
#علی_گلایری_ماتح
https://eitaa.com/jorenab
گر بُوَد عمر، به میخانه رَسَم بارِ دِگَر
بجز از خدمتِ رندان نکنم کارِ دِگَر
https://eitaa.com/jorenab