#با_امیر_مومنان_بیست_و_پنج
از خلیل عالم نحو و فقه اللغه عرب و واضع علم عروض عرب سوال شد که
به چه دلیل علی علیه السلام امام همگان است؟
خلیل پاسخ داد:به علت احتیاج همه مردم به آن حضرت و بی نیازی آن حضرت از دیگران
:( احتیاج الکل الیه و غناه عن الکل؛ )
(سفینه البحار،شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۷۲۱.)
https://eitaa.com/jorenab
#تلنگر_یازده
فرق مرداب و رود با آنکه هردو دارای آب هستند این است مرداب راکد است لذا لجن می گیرد آبش متعفن می شود اما رود عبور میکند همیشه زلال است
انسان خودش تصمیم می گیرد مانند روددر گذشته در غم واندوه در درد و رنج بماند و متعفن شود یا بگذرد و زلال بماند
انسانهای بزرگ چون گذشت می کنند صفت الهی می گیرند و به دریای رحمت حق می پیوندند
قطره چون واصل به دریا می شود دریا شود
https://eitaa.com/jorenab
#نماز_دهه_اول_ذی_الحجه
امام صادق علیه السلام میفرماید: پدرم حضرت امام باقر علیه السلام به من فرمود: پسرم! در دهه نخست از ماه ذی الحجّه، هر شب میان نماز مغرب و عشا این دو رکعت نماز را ترک مکن:
در هر رکعت سوره حمد و سوره قل هو اللَّه را میخوانی، پس از آن این آیه (آیه ۱۴۲ سوره اعراف) را میخوانی:
وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثینَ لَیْلَةً، وَ أَتْمَمْناها بَعَشْرٍ، فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً، وَ قالَ مُوسی لِأَخیهِ هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَلا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ.
(مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی )
https://eitaa.com/jorenab
#دعا
کلمه «دُعَاءِ» درلغت به معنای درخواست کردن ورغبت آنچه از خیر نزد الله است میباشد[1]و معنای در خواست کردن از خداوند سه وجه است:
1. به معنای توحید و ثنای خداوند مانند «ربَّنا لَکَ الحَمد»
2. درخواست عفو و بخشش از خداوند مانند «اللهُمَّ اغفرلَنا»
3. در خواست مسائل مادی مانند «اللهُمَ ارزُقنی مَالاً»[2]
دعا یعنی؛ کسی که در مرتبه پایین است از کسی که در مرتبه بالاتری است در خواستی کند. به عبارت دیگر انسان که مخلوق خداوند است از خداوند قادر متعال درخواست کند.
قرآن کریم کسانی را که دعا نمیکنند مستکبر میداند و میفرماید: کسی که از عبادت من- باتوجه به اینکه جمله قبلش در مورد دعاست- سرپیچی کند و استکبار بورزد با خواری وارد جهنم خواهد شد «إِنَّ الَّذِینَ یسْتَکبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِین»[3] امام سجاد (علیه السلام) میفرماید: دعایت را عبادت نامیدی و ترکش را استکبار خواندی و بر ترکش وعده دخول در آتش با خواری دادی «فَسَمَّیتَ دُعَاءَک عِبَادَةً، وَ تَرْکهُ اسْتِکبَاراً، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَی تَرْکهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِین».[4]
و مرحوم سید علی خان کبیر در ریاض السالکین میفرماید: علت آنکه دعا عبادت نامیده شد برای آن است که عبادت نهایت تذلل در برابر حق است و دعا بالاترین نوع تذلل است و علت آنکه ترکش استکبار نامیده شد آن است که استکبار از دعا به معنای عدم نیاز به خداوند و اظهار چیزی است که در وی وجود ندارد؛ یعنی بینیازی از حق و این استکباری است که مذموم است.[5]
. المصباح المنیر، ص 194.[1]
. لسان العرب، ج 14، ص 257.[2]
. غافر: 60[3]
. صحیفه سجادیه، دعای 45 (دعای وداع ماه رمضان)[4]
. ریاض السالکین فی شرح ز صحیفةسید الساجدین، ج 6، ص 147.[5]
https://eitaa.com/jorenab
#با_امیر_مومنان_بیست_و_شش
سلام حضرت حیدر من اینجام دمِ در,گرفتاری فراوان منم بی کس وتنها ،به غیرتو نباشد مرا هیچ پناهی تو ای شاه غریبان نگاهی براین ماتح مسکین دگر نیست توانی مگر حیدروصفدرتو بگیری دو دستم که فتادم بخدا از غم ورنجوری ودرد و عطش وآه امیدِمنِ تنها توئی آیت عُظمی تو ای ساقی کوثر نظر بر دل«ماتح» ندارد بخدا غیر تو یاور
https://eitaa.com/jorenab
#تلنگر_دوازده
کدبانویی خواست مربای البالو درست کند یکساعتی نشست دانه های البالو را در اورد و انرا در ون شکر ریخت تا کمی بماند و روی گاز بگذارد
بعداز مدتی سراغش رفت گاز را روشن کرد وقتی دیگ را روی گاز گذاشت یک قاشق گرفت تا بچشد ببیند شکرش اندازه است یا نه با کمال ناباوری دید شور است تعجب کرد بعداز مدتی فکر کردن و این طرف واون طرف یادش امد یک بسته تبرکی به او داده بودند خیال کرد شکر است اما نمک بود
دیگر نمیشد کاری کرد چون شکر و نمک قاطی شده بود
خندیدم گفتم تمام زحماتت هدر رفت
بعداز کلی فکر کردن گاز روشن کرد گفتم چکار می کنید
گفت میخوام لواشک درست کنم اتفاقا لواشک خوشمزه ای هم شد
یاد این آیه شریفه افتادم
خَلَطُوا عَمَلًا صَالِحًا وَآخَرَ سَیِّئًا عَسَی اللَّهُ أَن یَتُوبَ عَلَیْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ( توبه۱۰۲)
می فرماید عده ای هستند کار خوب و بد را به هم آمیخته اند. بعد توبه میکنند به خدا امیدوار هستند و خداوند هم توبه آنها را می پذیرد. برای اینکه خداوند آمرزنده و مهربان است.
پس وقتی گناه کرد نباید از رحمت الهی ناامید شود چون رحمت الهی خیلی گسترده است خداوند می فرماید من با دست خودم تورا ساختم
خَلَقْتُ بِیَدَیَّ (ص:۷۵)
خداوند هیچ وقت دست ساز خود را به راحتی دور نمی اندازد
https://eitaa.com/jorenab
#تلنگر_سیزده
غروب بود برای قدم زدن رفتم بیرون تو راه اذان شد رفتم مسجدی که نزدیک بود نماز مغرب خواندم اومدم بیرون تو کوچه داشتم قدم می زدم دیدم دم درِ یک خانه ای بچه ای هفت هشت ساله نشسته داره گریه می کند
گفتم گم شدی
با گریه گفت نه اینجا خونه مونه
گفتم خوب برو تو دیگه
گفت اخه یه کاری کردم مادرم خواست منو بزنه فرار کردم
گفتم آهان
همینطور داشتم با بچه حرف می زدم خانمی در حالی که گوشه چادر به دندان گرفته بود در را باز کرد گفت علی رضا چرا اینجا نشستی بیا تو
بچه هم رفت
گریه ام گرفت
گفتم خدایا فکر کنم مادر دم در بود وقتی دید یک غریبه باهاش حرف می زنه فوری در رو باز کرد انگار اتفاقی نیفتاد بردش داخل خونه
خدایا تو که از مادر مهربانتری
مگر میشه من و رها کنی بذاری تو گناه و گرفتاری گم بشم
هر اتفاقی که افتاد بین من و خودته رابطه ما یک رابطه بنده و مولاست بنده توام کجا برم
شروع کردم این جمله دعای کمیل را با خود زمزمه کردن
وَسَكَنْتُ إِلَى قَدِيمِ ذِكْرِكَ لِي وَ مَنِّكَ عَلَيَ
خدایا دلم به لطف ها و محبتهایی که از گذشته تا به حال داشتی خوشه نا امیدم نکن
https://eitaa.com/jorenab
#خطبه_غرا_سه
« وَ أَسْتَهْدِيهِ قَرِيباً هَادِياً » واز او هدایت می طلبم که هادی وراهنماست
ازآنجا که خداوند متعال به همه هستی نزدیک است پس بر همه امور آگاه است وراههائی که باعث صلاح ورستگاری بنده می شود را به خوبی میداند لذا به خوبی هدایت می کند زیرا تا راهبر نباشد نمیتواند راهرو را هدایت نماید وتا به راهرو نزدیک نباشد نمیداند او چه می خواهد
هدایت به دوصورت محقق می شود الف- به معنای ارائه طریق که همان آدرس دهی است ب- ایصال به مطلوب یعنی رساندن به مقصد وذات اقدس الهی هم در ارائه طریق هادی است وهم در رساندن به مطلوب وکسی که از هدایت الهی بهره ببرد نه دچار ترس می شود ونه دچار اندوه « فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون »([1])
« وَ أَسْتَعِينُهُ قَاهِراً قَادِراً » واز او یاری می جویئم که غالب(بر همه) وتواناست معیین به کسی گفته می شود که توان برآورده کردن حاجت معان ونیازمند را داشته باشد ووقتی خداوند متعال قادر علی الاطلاق است پس بهترین معیین ویاری کننده است هر كجا باشيد همه شما را خداوند (به عرصه محشر) خواهد آورد همانا خدا بر همه چيز تواناست « أَيْنَ ما تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعاً إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير »([2])
از طرف دیگر هرگاه مانعی بهنگام کمک کردن پیش آید خداوند متعال توان رفع آن مانع را دارد ازینرو تنها ملجأ وپناهگاه برای کمک گرفتن است.
« وَ أَتَوَكَّلُ عَلَيْهِ كَافِياً نَاصِراً »به او توکل می کنیم که کافی ویاور است توکل نمودن یعنی به خداوند متعال اعتماد نمودن ودر کارها اورا وکیل قراردادن اگر خداوند وکیل باشد کافی است یعنی نیازی به دیگری نیست برای آنکه هرچه درآسمان وزمین است ازآنِ خداوند متعال است پس همه امور تحت سیطره الهی است « وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ كَفى بِاللَّهِ وَكِيلا » ([3])
واگر خداوند یاور انسان باشد کافی است واحتیاجی به دیگران نیست زیرا همه هستی به یاری او سرپا هستند « وَ كَفى بِاللَّهِ نَصِيرا »([4])ازینرو هرکسی که خداوند متعال یاور او باشد غالب بر همه خواهد بود« وَ نَصَرْناهُمْ فَكانُوا هُمُ الْغالِبِين »([5])
-بقره:38[1]
-بقره:128[2]
-نساء:132[3]
-نساء:45[4]
-صافات:116[5]
#نهج_البلاغه
https://eitaa.com/jorenab
#عرب_بیابانی_و_خدا_شناسی
گویند از عربی بیابان نشین پرسیدند
چگونه خدارا شناختی؟
گفت:
"«البعرة تدل علی البعیر و اثر الاقدام یدل علی المسیر اَفَسماءٌ ذات ابراج و ارض ذات فجاج، لاتدلّان علی اللطیف الخبیر»
این بیابان که می روم و مدفوع شتر را می بینم به این نتیجه می رسم که یک شتری از اینجا رد شده است
وقتی اثر پا را بر روی زمین می بینم به این نتیجه میرسم که پس کسی از اینجا عبور کرده است
(در بیابان انسان گستردگی آسمان و وسعت زمین را بیشتر می بیند چون چیزی که جلوی افق دید را بگیرد وجود ندارد، ساختمان چندطبقه، درختان و.... وجود ندارد)
می گوید
« أَفسماءٌ ذات ابراج»
این آسمان باستارهای فراوان
«والارض ذات فجاج»
و زمین با این گستردگی
لا تدلان علی اللطیف الخبیر
آیا اینها دلالت نمی کنند بر اینکه خداوند هست که آنهارا ایجاد کرده است؟
قرآن کریم می فرماید:
« أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»
آیا در مورد خدا شک دارید؟ خدای که آسمان و زمین را آفرید
( آیه ۱۰، سوره مبارکه ابراهیم)
https://eitaa.com/jorenab