eitaa logo
جرعه ناب
645 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
199 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم در صدد نشر معارف اهل بیت علیهم السلام است تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران است افتتاح شد @jorenab
با توجه به آیات قران کریم جادو و سحر وجود دارد در قران سه نوع جادو ذکر شده ۱-جدایی بین زن و شوهر ۖ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ (بقره:۱۰۲) ۲- چشم هارو جادو کنند طوری که امور را غیر واقعی ببینند سَحَرُوا أَعْیُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِیمٍ ( اعراف۱۱۶) ۳-دمیدن در گره ها وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ (فلق۴) برای رهایی از سحر و جادو امور ذیل بسیار مهم و مفید است ان شالله ۱-دادن صدقه ۲-دعای بطلان سحر بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ بِسْمِ اللَّهِ وَ ماشآءَ اللَّهُ بِسْمِ اللَّهِ وَ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ قالَ مُوسی ما جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ اِنَّ اللَّهَ سَیُبْطِلُهُ اِنَّ اللَّهَ لایُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدینَ فَوَقَعَ الْحَقُّ وَ بَطَلَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ فَغُلِبُوا هُنالِکَ وَانْقَلَبُوا صاغِرینَ (مفاتیح الجنان رساله باقیات صالحات باب سوم) ۳-خواندن چهار قل سوره الناس بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (۱) مَلِكِ النَّاسِ (۲) إِلهِ النَّاسِ (۳) مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ (۴) الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (۵) مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ (۶) سوره الفلق بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (۱) مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (۲) وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (۳) وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ (۴) وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (۵) سوره الإخلاص بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (۱) اللَّهُ الصَّمَدُ (۲) لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ (۳) وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ (۴) سوره الكافرون بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ (۱) لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ (۲) وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (۳) وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ (۴) وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ (۵) لَكُمْ دِينُكُمْ وَ لِيَ دِينِ (۶) https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اول – مراحل خلقت انسان در قرآن کریم مراحل خلقت انسان را اینگونه ترسیم می کند الف-اصل آدم از خاک است؛ لذا می فرماید خداوند انسان را از خاک آفرید « خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ » آل عمران / 59 ب- سپس خاک را تبدیل به گل کرد؛ (اورا از گِل آفریدی) « خَلَقْتَهُ مِنْ طِين‏ » اعراف / 12 ج-سپس این گل را گذاشت تا متغیر شده و مدتی ماند؛ (گِلى سياه متغير و بو گرفته، –انسان آفریده شده است : « مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون‏ » حجر / 28 د-سپس آن را گذاشت تا خشک شود؛ (انسان را از گل خشكیده‏اى همچون سفال آفرید)« خَلَقَ الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ » الرحمن /14 ه- آنگاه روح در او دمید(از روح خویش در او دمیدم) « نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي »ص/38 دوم – ضعف وشکست جسمی در طول زندگی در طول زندگی انسان دچار ضعف وفرتوتی می شود « وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ »یس/36 سوم-گرفتن روح آدمی در پایان عمر زمانی که عمر انسان به پایان می رسد خداوند جان آدمی را که جلوه اوست ونفخه الهی در کالبد انسان است بطور کامل می گیرد قرآن کریم نیز به وجود روح و تجرد آن و این که هنگام مرگ، روح به طور کامل، اخذ می شود اشاره دارد: «اللّهُ یَتَوَفَّی الأَْنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ الَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضی عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الأُْخْری إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی إِنَّ فِی ذلِکَ لآَیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»( زمر / 42.) یعنی: خداست که وقت مرگ، ارواح خلق را می گیرد و آن را که هنوز مرگش فرا نرسیده نیز در حال خواب روحش را قبض می کند. سپس آن را که حکم به مرگش کرده، جانش را نگاه می دارد و روح آن را که محکوم به مرگ نکرده به بدنش می فرستد تا وقت معین مرگ؛ در این کار، ادله قدرت الهی برای متفکران، پدیدار است مرحوم علامه طباطبایی رحمه الله می نویسد: «در مجمع آمده است قبض شی اخذ به تمام و کمال است و وقتی گفته می شود: «توفیت حقی» یعنی: تمام حقم را گرفتم... مراد از انفس، ارواح متعلق به بدن است نه مجموع روح و بدن؛ چون مجموع روح و بدن قبض نمی شود بلکه روح قبض می شود؛ یعنی تعلقش به بدن قطع می شود... از این آیه استفاده می شود که نفس، موجود است و مغایر با بدن است؛ به گونه ای که از بدن جدا شده و مستقل شده و به حیات خویش ادامه می دهد.»( سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج 17، ص 284 و ج 1، ص 355.) چهارم- سرانجام روح خداوند متعال به مؤمنین، وعده داده است که به ثواب اعمال خود خواهند رسید و به مجرمان وعید داده است که سزای اعمالشان را خواهند دید: «إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ اللّهِ حَقًّا إِنَّهُ یَبْدَوءُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِیَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ بِالْقِسْطِ وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ»( یونس / 4) یعنی: بازگشت شما همه به سوی او خواهد بود؛ این به حقیقت وعده خداست که او در اول خلق را بیافریده و آنگاه به سوی خود بر می گرداند تا آنان که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند به عدل و احسان، ثواب و جزای خیر دهد و آنان که کافر شدند، به کیفر کفرشان به شرابی از حمیم دوزخ و عذابی دردناک معذب گرداند. خداوند متعال خلف وعده نمی کند؛ زیرا انجام ندادن وعده و وعید یا ناشی از عدم قدرت است که ذات اقدس الهی بر همه چیز قادر است: «أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتی وَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»( حج / 6.) یعنی: اوست که مرده ها را زنده می کند و به درستی که او بر همه چیز قادر است. یا برای آن است که چیزی او را مجبور کند تا از وعده و وعید دست بردارد؛ در حالی که چیزی نمی تواند حضرتش را مجبور کند: «کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ»( بقره / 116) یعنی: همه در برابر او خاضع و خاشع هستند. از آن جا که خداوند حکیم است و بیهوده وعده و وعید نمی دهد و قادر علی الاطلاق است و هستی همه در برابر او خاضع هستند. و چیزی او را مجبور نمی کند، پس باید قیامتی باشد تا وعده و وعید جامعه عمل بپوشد: «رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ»( آل عمران / 9) یعنی: پروردگارا! به درستی که تو مردم را در روزی که شکی در آن نیست، جمع خواهی کرد. به درستی که خداوند خلف وعده نخواهد کرد. بنابراین خداوند همه انسانهارا برای قیامت جمع می کند تا نسبت به عملکرد خویش پاسخگو باشند ودر مقابل کار نیک پاداش یابند ودر برابر کار بد مکافات شوند https://eitaa.com/jorenab
پنجم – چگونگی ارتباط روح با دنیا پس از مرگ یکی از سوالات رایج ومهم این است اساسا اگر روحی از کالبد خویش جدا شده ودیگر تعلقی به جسم ندارد آیا ارتباطی با این عالم خاکی دارد یا خیر یعنی آیا هنوز ممکن است با راه دیگری غیر از جسم درین عالم خاکی رفت وآمد داشته باشد وبه نوعی زندگی جدیدی درین عالم را تجربه کند؟ در برخی از روایات به این نکته اشاره شده است که خداوند به برخی از ارواح اذن میدهد تا خانواده و بستگان خویش را ببینند عَنِ الصّادِقِ عليه السَّلام: اِنَّ الْمُؤْمِن لَيَزُورُ اَهْلَهُ فَيَرَى ما يُحِبُّ وَ يُسْتَرُ عَنهُ ما يَكْرَهُ وَ اِنَّ الْكافِرَ لَيَزُورُ اَهْلَهُ فَيَرى مايَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ ما يُحِبُّ»(بحارالانوار ج6ص256) به درستى که مؤمن خانواده خویش را زیارت می‌‌‏کند؛ آنچه را دوست دارد، می‌‏بیند و آنچه را ناخوشایند دارد، از او پوشیده می‌‏شود و به درستى که کافر خانواده‌ی خویش را دیدار می‌‏کند؛ آنچه ناخوشایند او است می‌بیند، و آنچه را دوست دارد از او پوشیده می‌‏شود. بنابراین امکان آگاهی ارواح از آنچه در عالم خاکی می گذرد ممکن است ششم- احضار ارواح پس از مرگ بحث احضار ارواح بحث بسیار مفصل ودامنه داری است وامکان نفی یا اثبات آن وجود ندارد زیرا کسی که ادعا می کند توانسته است روحی را حاضر کند هیچ گونه دلیلی نمی تواند اقامه کند واگر از چیزی خبر دهد ویا کاری شگفت انگیز انجام دهد بدین معنا نیست حتما با روحی در ارتباط است زیرا ممکن است با جن مرتبط باشد ویا براساس رمل واسطرلاب سخنی بگوید ویا از راه های دیگری به چنین خبرهائی دست یافته باشد استاد جوادی آملی در تفسیر موضوعی قران می نویسد: اگر کسی بگوید ما با ارواح موکّل سماوات یا با فرشتگان یا جنیان یا با ارواح مؤمنان یا زندگان ارتباط برقرار کردیم، راه اثبات ندارد، حتی برای خودشان، هر چند ثبوتاً ممکن است که آدمی با فرشته‏ای موکّل آسمان یا زمین یا شیاطین انس و جن یا با ارواح مردگان و زنده ارتباط برقرار کند. زیرا آن‏ها مجردند و انسان هم دارای روح مجردات و مجرد می‏تواند با مجرد دیگر ارتباط برقرار کند. اما راه اثبات این مسئله آسان نیست. به هر روی اگر کسی مدّعی ارتباط بود، دلیلی برای اثبات ندارد. (تفسیر موضوعی قرآن، آیت الله جوادی آملی، ج 1، ص 119 – 12 ) https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ @jorenab
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 @jorenab
آیا خداوند برای (نجات و دفاع از) بنده اش کافی نیست؟! در حالی که آنها تو را از غیر او می ترسانند ألَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِن دُونِهِ ۚ (زمر:۳۶) میگویم: خداوندی که قبل از تولد انسان دو نفر (پدرومادر)محافظش قرار داد که با جان ومال در خدمت او باشند و غذای متناسب با شرایط او(شیرمادر)برای تغذیه اش قرارداد آیا انسان را فراموش میکند تا انسان بخواهد به سراغ غیر خداوند برود؟ @jorenab
فضائل اخلاقی(مانند صداقت در گفتار و کردار . تحصیل تقوا با انجام واجبات و ترک محرمات .عدم خیانت و..) زمانی ارزشمند خواهد بود که درجان انسان بنشیند ووقتی فضائل اخلاقی در جان انسان نشست نفس را کریم می کند وبه نفس عزت می بخشد آنگاه چنین انسانی 1-دارای آرامش درونی میشود و شرایط ناگوار اورا متزلزل نمی کند 2-نسبت به امور دنیوی بی تفاوت است وخود را وابسته به امور دنیوی نمی کند 3-خودش را برای بدست آوردن امور حقیر دنیوی ذلیل نمی کند 4- دارای عفت در کلام وعمل می گردد 5- دارای حیاء می شود نکته فرق بین حیاءوعفت : حیاء یعنی عمل نکردن به خواهش های نفسانی عفت یعنی کنترل نفس تا پا از قوانین عرفی وشرعی بیرون نگذارد چند راهکار برای تحصیل کرامت نفس 1-یقظه در لغت به معنای بیداری است ودر اصطلاح یعنی بیداری انسان از خواب غفلت واینکه الف-نسبت به خداوند متعال فقیر است ب- انسان مسافر است که به سوی خداوند در حرکت است ج- بدون لطف الهی کاری از پیش نخواهد برد د- الطاف ونعمت الهی را مورد توجه قرار دهد چه ظاهری مانند پوشاک ،مسکن و... چه باطنی مانند عقل دین ایمان و...... 2- خوف ورجاء یعنی انسان نسبت به رفتاری که انجام می دهد نگران باشد تا مبادا نتواند وظیفه خود را در برابر مالک وصاحب اختیار خویش بدرستی انجام دهد و از طرف دیگر به لطف الهی امید داشته باشد واینکه خداوند متعال بنده خویش را رها نمی کند 3-توکل در لغت واگذار کردن کار به شخص دیگر که وکیل نامیده می شود در اصطلاح یعنی تمام اسباب مادی تحت اراده وسیطره خداوند متعال است واگر خداوند نخواهد کاری تحقق نخواهد یافت اثرات توکل الف-زنده شدن امید ب-صبر دربرابر مصیبت ها ج-آرامش 4- رضا وتسلیم اینکه انسان کارهارا به خدابسپارد وآنچه به او داده می شود راضی باشد فرق رضا وتسلیم در رضا انسان اراده خویش را با اراده خداوند همسو می کند اما در تسلیم اراده ای جز اراده الهی ندارد مراحل رضا وتسلیم الف-ابتداء کراهت قلبی نداشته باشد ب- میل واراده خودش را با اراده الهی همسو کند ج- دیگر میل واراده ای فرد در برابر اراده الهی مطرح نباشد 5-مدیریت نفس اینکه انسان برای رسیدن به مقاصد عالیه بدون آنکه خودش را مدیریت کند ممکن نیست واین امر ممکن نمی شود مگر با برنامه ریزی و داشتن همت بلند 6- قناعت اکتفا نمودن به آنچه خداوند در اختیار وی قرار داده است وانسان قانع دیگر دارای اندوه نیست ودر برابر دیگران سر فرود نخواهد آورد https://eitaa.com/jorenab
تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک برگ توتست که گشتست به تدریج اطلس می گویم: همانگونه که برگ توت ابتدا توسط کرم ابریشم خورده میشود سپس بصورت تار ابریشم در میاد بعداین تارها بهم بافته میشودو پارچه اطلسی (حریر)درست میشودکه گرانترین پارچه است انسان نیز می تواند با پیروی از قرآن و اهل بیت علیهم السلام جنبه حیوانی رها کند و فرشته خو گردد @jorenab
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: بر من بسیار صلوات فرستید؛ زیرا صلوات بر من نوری است در قبر، و نوری است بر صراط، و نوری است در بهشت. أکْثِرُوا الصَّلاۀَ عَلَیَّ فَإنَّ الصَّلاۀَ عَلَیَّ نُورٌ فِی القَبرِ، وَنورٌ عَلَی الصِّراطِ، وَنورٌ فِی الجَنَّۀِ (بحارالانوار ج79ص63) @jorenab
، وهابیان پس از محاصره مدینه در سال ۱۳۴۴ق، قبرستان بقیع و بقعه‌های آن را تخریب کردند؛ از جمله بارگاه امام حسن(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع)، امام صادق(ع). وهابیان دو بار، ابتدا در ۱۲۲۰ق و سرانجام در ۱۳۴۴ق با اتکا به فتوای ۱۵ تن از مفتیان مدینه، مبنی بر ممنوعیت اجماعیِ ساختن بنا بر روی قبور و لزوم تخریب قبور، به ویران کردن اماکن و بقعه‌های بقیع پرداختند (البلاغی، الردَ علی الوهابیة، ۱۴۱۹ق، ص۳۹-۴۱) @jorenab
اعرابیی را دیدم که پسر را همی‌گفت یا بُنَّی اِنَّک مسئولٌ یومَ القیامةِ ماذا اکتَسَبتَ و لا یُقالُ بمن انتسبتَ یعنی ترا خواهند پرسید که عملت چیست نگویند پدرت کیست. جامه کعبه را که می‌بوسند او نه از کرم پیله نامی شد با عزیزی نشست روزی چند لاجرم همچو او گرامی شد (گلستان سعدی باب هفتم در تاثیر تربیت حکایت هشتم) @jorenab
امام رضا علیه‌السلام: تعَطَّرُوا بِالاسْتِغْفَارِ لاَ تَفْضَحْکُمْ‏ رَوَائِحُ الذُّنُوبِ با آمرزش‌خواهی و استغفار خود را معطر کنید تا بوی گناهان شما را رسوا نکند. امالی الطوسی، ص ۳۷۲ https://eitaa.com/jorenab
ها علیٌّ بشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّه فیه تَجَلّى و ظَهَر
علی آمد بشر اما چه بشر! 
بشری کوست خدا را مظهر
هو و المَبدأُ شمسٌ و ضِیاء هُوَ و الواجبُ نورٌ و قَمَر
علی و حق چو ضیاء و خورشید 
علی و حقّ به‌مثل نور و قمر
اُذُنُ اللهِ و عینُ الباري یا له صاحبُ سمعٍ و بَصَر
خود، علی گوش و علی چشم خداست 
 ای عجب حقّ بوَدش سمع و بصر
ما هو اللهُ و لکنْ مَثَلا مَعَهُ اللهُ کَنارٍ و حَجَر
مَثَل حقّ بُوَد او نیست خدا 
 لیک با اوست چو سنگ آذر
عِلّةُ الکَونِ و لولاهُ لما کانَ للعالَمِ عَینٌ و أثر
باشد او علت ایجاد دو کون 
 گر نبودی نَبُد از خلق اثر
و له اُبدِعَ ما تَعقِلُهُ مِن عُقولٍ و نُفُوسٍ و صُوَر
خلقتِ آنچه به عقلت گُنجد 
 بهر او شد ز عقول و ز صور
مَظهرُ الواجبِ! یا لَلْمُمکِن صُورةُ الجاعلِ یا لَلمَظهَر
خود چه ممکن بود او کز عظمت 
 آمده صورت حقّ را مظهر
جِنسُ الاجناس علیٌّ وَ بَنُوه نوعُ الانواعِ إلَی الحادي عشر
جنس الاجناس علی وَ ابْنائش 
 نوع الانواع یک و ده بشمر
فلکٌ في فلکٍ فیه نُجُوم صدفٌ في صدفٍ فیه دُرَر
فلکی در فلکی پُر اَنجُم 
 صدفی در صدفی پر گوهر
کلُّ مَن مات و لم یَعرِفْه مَوتُهُ موتُ حِمارٍ و بَقَر
هرکه او مُرد و علی را نشناخت 
 مردنش مردن گاو آمد و خر
هو في الکلّ امام في الکلّ مَن ابوبکر و مَن کان عُمَر
در همه دور، امامِ همه اوست 
[پس که باشند ابوبکر و عمر]
لیسَ مَن أذنبَ یوماً بإمام کیفَ مَن أشرکَ دهراً و کَفَر
هرکه روزی گنه آرد نه سزاست 
 به امامت، چه رسد کفر سِیَر
قَوسُه قوسُ نُزولٍ و عُروج سَهمُه سهمُ قضاءٍ و قَدَر
زو کمان، قوس نزول است و صعود 
 تیر او، تیر قضا هست و قدر
ما رَمىٰ رمیةً الا و کفى ما غزا غزوةً الا و ظفر
تیر نگشود مگر خصم افکند 
 جنگ ناورد مگر یافت ظفر
أغمَدَ السیفَ متى قابله کلّ مَن جَرَّدَ سَیفاً و شَهَر
کرد شمشیر به پیشش به نیام 
هر کجا بود شجاعی اشهر
حُبُّه مَبدأُ خُلدٍ و نِعَم بُغضُه مَنشأُ نارٍ و سَقَر
مهر او باعث جنّات نعیم 
 کینِ او مورث نار است و سقر
خَصمُه بَغَّضَه اللهُ و لو حَمِدَ اللهَ و أثنى و شکر
دشمن او بَرِ حقّ مبغوض است 
 گرچه حمد آرد و شکرِ داور
@jorenab
عنوان بصری ازامام صادق(علیه السلام )پرسید: حقیقت عبودیت چیست؟ حضرت فرمود: حقیقت عبودیت و بندگى سه چیز است: ۱- بنده در آنچه خدا بر او منّت گذاشته و بخشیده است براى خود مالکیت نبیند، بدان جهت که بندگان را ملکى نیست، مال را مال خدا می‌دانند، و آن‌را در جایى که خدا فرموده است قرار می‌دهند. ۲-این‌که بنده خدا براى خودش مصلحت اندیشى و تدبیر نکند. ۳- این‌که تمام مشغولیاتش منحصر شود به آنچه که خداوند او را بدان امر نموده، یا از آن نهى فرموده است. بنابراین، الف . اگر بنده خدا براى خودش ملکیتى را در آنچه که خدا به او سپرده است نبیند، انفاق نمودن بر او آسان می‌شود. ب .و قتی تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب و مشکلات دنیا بر وى آسان می‌گردد. ج. و زمانى که به آنچه خداوند به وى امر کرده و نهى نموده است اشتغال ورزد، دیگر فراغتى نمی‌یابد تا مجال و فرصت خودنمایى و فخر نمودن بر مردم پیدا نماید. مَا حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ أَنْ لَا یَرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکاً لِأَنَّ الْعَبِیدَ لَا یَکُونُ لَهُمْ مِلْکٌ یَرَوْنَ الْمَالَ مَالَ اللَّهِ یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً وَ جُمْلَةُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَی بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ فَإِذَا لَمْ یَرَ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ تَعَالَی مِلْکاً هَانَ عَلَیْهِ الْإِنْفَاقُ فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی أَنْ یُنْفِقَ فِیهِ وَ إِذَا فَوَّضَ الْعَبْدُ تَدْبِیرَ نَفْسِهِ عَلَی مُدَبِّرِهِ هَانَ عَلَیْهِ مَصَائِبُ الدُّنْیَا وَ إِذَا اشْتَغَلَ الْعَبْدُ بِمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی وَ نَهَاهُ لَا یَتَفَرَّغُ مِنْهُمَا إِلَی الْمِرَاءِ وَ الْمُبَاهَاةِ مَعَ النَّاسِ (بحارالانوار ج۱ص۲۲۵) @jorenab
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا بَقِيَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مِيثَاقَ اللَّهِ الَّذِي أَخَذَهُ وَ وَكَّدَهُ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَ اللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ‏ السَّلاَمُ عَلَيْكَ فِي آنَاءِ لَيْلِكَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِكَ‏ سلام بر تو اى حضرت بقية الله در زمين ، ‏ سلام بر تو اى عهد و پيمان كه خدا آن عهد را از خلق گرفت و محكم و مؤكد بر امت گردانيد سلام بر تو اى وعده خدا كه آن وعده را ضمانت كرده  سلام بر تو در تمام ساعات شب و روز @jorenab
مگو آن سخن کاندرو سود نیست کزان آتشت بهره جز دود نیست https://eitaa.com/jorenab
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِاللّٰه، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صِفْوَةَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ رَسُولُ اللّٰهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللّٰهِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِكَ، وَجَاهَدْتَ فِى سَبِيلِ رَبِّكَ، وَعَبَدْتَهُ حَتَّىٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ https://eitaa.com/jorenab
هرچندکه سرزطاعتت پیچیدم دربادیه جهل وهوس گردیدم چون آیه ی رحمت توبرمن خواندند گریان به گناه خویشتن خندیدم @jorenab
اي خاک درت سرمه ارباب بصارت در تأديت مدح تو خم، پشت عبارت گردِ قدمِ زائرت، از غايت رفعت بر فرق فريدون ننشيند ز حقارت در روضه تو خيل ملايک، ز مهابت گويند به هم مطلب خود را به اشارت هر صبح که روح القدس آيد به طوافت در چشمه خورشيد کند غسل زيارت در حشر، به فرياد بهائي برس از لطف کز عمر، نشد حاصل او غير خسارت @jorenab
🍀۱_انسان هر چند هر فعالیتی را برای آرزویی و رسیدن به یک لذتی و ارضای یک تمایلی انجام می‌دهد ولی در بعضی از افعال مستقیماً خود فعل را نمی‌خواهد یعنی خود فعل لذت بخش نیست بلکه بسا هست مقرون به رنج است ولکن آن فعل، انسان را به یک مقصود نهایی نزدیک می‌کند از قبیل شخم زدن زمین و دانه پاشیدن و درو کردن و خرمن کردن و... که یک نفر کشاورز برای یک مقصود اصلی و نهایی انجام می‌دهد. در این گونه افعال چون خودشان مطلوب و مقصود نیستند و تمایلات انسان را به سوی خود جذب نمی‌کنند لازم است که انسان فایده طبیعی اینها را بداند و قوانین و قواعد صحیح این کارها را بداند تا آنها را طوری انجام دهد که به نتیجه مطلوب یعنی به چیزی که مستقیماً آسایش و آرامش خاطر انسان را فراهم می‌کند و یک تمایلی را خشنود می‌سازد برسد. در این گونه کارها راهنمای انسان فقط فکر و اندیشه است و لهذا باید از طریق تجربه و تعقل و تعلیم و تعلم به دست آید. این گونه فعالیتها را می‌توان «فعالیت تدبیری» اصطلاح کرد. 🍀۲_یک قسم فعالیتهای دیگر است که انسان خود فعل را می‌خواهد یعنی خود فعل مستقیماً لذت بخش و ارضاء کننده یکی از تمایلات است از قبیل تغذی و اعمال جنسی حیوانات. این گونه افعال خودشان مطلوب و مقصود حیوان‏اند و تمایلات حیوان را به سوی خود جذب می‌کنند یعنی احساس هر یک از این افعال به واسطه ملایمتی که با طبع حیوان دارد هیجانی در وی ایجاد و او را به عمل وادار می‌کند نظیر هیجانی که خود به خود از دیدن یک منظره زیبا یا شنیدن یک آواز خوش و یا استشمام یک بوی مطبوع در انسان پیدا می‌شود که به صرف روبرو شدن و انعکاس ذهنی این امور، جذب و انجذاب پیدا می‌شود. این گونه افعال غایات طبیعی مهمی دارد و طبیعت عینی خارجی انسان است که برای بقا و کمال فرد یا نوع، این تمایلات را به وجود آورده است ولی در شعور انسان این نتایج طبیعی منعکس نمی‌شود و اگر فرضاً منعکس بشود (مانند انسان عالم) باز داعی و محرک نفسانی همان ارضای تمایل است. این گونه فعالیتها را می‌توان «فعالیت التذاذی» اصطلاح کرد ( استاد مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 2، ص۱۹۸_۱۹۹) 💧نکته : اینکه درقران کریم آمده است اولئک کالانعام بل هم اضل برای این است که انسان وقتی خوی حیوانی وجنبه سِفلی او غلبه کند در نابودی انسان دیگر تدبیر میکند مثلاً حیوان وقتی گرسنه است شکار میکند اما انسانی که خوی حیوانی گرفت دیگران را نابود می کند تا نکند روزی کسی اورا نابود کند مانند پادشاهانی که حتی فرزندان خود را کشتند تا مبادا چشم طمع به تاج و تخت آنها داشته باشند پس انسانی که جنبه سفلی و‌خوی حیوانی بر او غلبه کند حتی از حیوان پست تر می شود چون بدنبال نابودی انسانهای دیگر است @jorenab
سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا