💠 حضرت سید الشهدا امام حسین علیه السلام هنگام رسیدن بر بالین ابالفضل العباس سلام الله علیه:
✅ لما قتل العباس بان الانكسار فى وجه الحسين.
[و قال]
الآن انكسر ظهري و قلت حيلتي.
⬅️ عباس كه كشته شد، ديدند چهره حسين شكسته شد.
[و گفت:]
⬅️ الآن کمرم شکست و راه چاره بر من تنگ شد.
📚 بحارالانوار: ج۴۲، ص ۴۵
🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان الله تعالی علیه:
⬅️ بىمناسبت نيست در اينجا خوابى را نقل كنم كه يكى از اهالى قائن به نام آقاى مصطفوى كه به همراه عدهاى براى زيارت حضرت ابا عبد الله عليه السلام به كربلا مشرف شده بود برايم تعريف كرد.
بنده براى ديدن آنها به محل اقامتشان رفته بودم. وى كه در آن وقت خواب بود توسط برخى همراهانش از خواب بيدار شد و در حالى كه چشمانش قرمز شده و اشك در آن حلقه زده بود گفت:
چرا مرا از خواب بيدار كرديد؟
الآن در عالم رؤيا مولايم امام حسين عليه السلام را با بدنى پر از زخم و جراحت مىديدم.
سپس گفت:
وقتى چشمم به آن حضرت افتاد گريهام گرفت و
هر مقدار گريه مىكردم زخمهاى بدن آن بزرگوار ملتئم مىگشت و بهبود مییافت؛ از اين رو گريه را ادامه دادم،
ولى با تعجب متوجه شدم دو زخم همچنان به حال خود باقى است و گريه من در بهبود آن تأثير نمىكند.
در اين وقت به من گفته شد:
هر اندازه هم گريه كنى #اين_دو_زخم التيام پيدا نمىکند.
عرض كردم: آقا جان! مگر اين دو زخم چه خصوصيتى دارد؟
فرمودند: يكى از اين زخمها
👈 داغ برادرم #عباس
👈 و ديگرى در اثر شهادت فرزندم #علىاكبر مىباشد.
📚 سقینة الصادقین: فصل مدتی در قائن، ص۴۶۸
@justhadis110