eitaa logo
🌹دختران مشکات 🌹
2.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3هزار ویدیو
48 فایل
دختران مشکات مدیر کانال👇 @yas1386 پویشی از جنس #دخترانه اینجا دختران میدان دار عرصه فرهنگی اند #جوان_نوجوان_بانوان_نشاط_امید_آینده_زندگی_طراوت #جهت_کپی باادمین هماهنگ وصحبت کنید 👆 #تبادل_تبلیغ 👇👇 @Tabligh_meshkat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 یکشنبه‌های‌مشکاتی 🌸 😍 "تو را خانه ای هست" یه کتاب جذاب و پرمحتوا درباره ی یه شخصیت بزرگ و با استعداد ایرانی یعنی شیخ بهایی هست ☺️ که علاوه بر اینکه یک عالم و مرجع بزرگی بودند، در ایران بناهای خارق العاده و بزرگی رو مهندسی کردند 💭 یکی از این بناهای زیبا، حمام شیخ بهایی هست که سالها با یک شمع گرم میشد 🕯 📒 🌀 •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
کتاب سلام بر ابراهیم جلد ۱ و ۲ زندگینامه ی جذاب شهید ابراهیم هادی هست ☺️ پر از خاطرات قشنگ و دلنشین💜 بخونش و این کتاب رو به دوستت هم امانت بده که بخونه 🌸 •••🌨🌹🌹🌹🌹🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
💌 📒 یه رمان جذاب روایتی عاشقانه💗 از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است. 🍀داستان روایت عشقی آتشین که در اثر باد های سهمگین روزگار خاموش نشد ... 🗣 معرفی: اگر دلت می خواهد جان تازه بگیری و محبت امام به دلت مزه کند این رمان رو از دست نده 👌 با امام که باشی پادشاه عالمی، دور که شدی خوار و زبون دیگرانی. ✂یک لقمه از کتاب زلفا با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند، چرخید و دعبل را کنار جعبه های انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بیندش ... 📒 کتاب دعبل و زلفانویسنده مظفر سالاری 🌀 انتشارات به نشر •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
😍 📚 کتابخونا باعث رشد جامعه‌شون میشن! 📺 تلویزیون با طعم کتاب 📗 بیست دقیقه طلایی فرصت مناسبیه برا چشیدن مزه کتاب 😋 یه راهکار خیلی قشنگ و کاربردی 😍 امتحانش کن 😉👆 •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
🌼 😊 کمتر کسی پیدا میشه که با این کتاب آشنا نباشه 😊 کتاب بینوایان شاهکار ویکتور هوگو در سال ۱۸۶۲ منتشر شد 📕 و بدون تردید از جمله ماندگاااااارترین رمانی هایی هست که به عمرتون می‌تونید بخونید 👌 کتاب به صورت سوم شخص روایت میشه و در اون نویسنده ماجراهای مختلفی رو روایت می‌کنه. این اثر هر آنچه رو که لازمه، درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب میشه. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است. 📕 •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
🌼 😊 🌸 یک لقمه از کتاب کوزت بالا می‌رفت ... پایین می‌آمد ... می‌شست ... پاک می‌کرد ... چنگ می‌زد ... می‌روفت ... می‌دوید ... جان می‌کند ... نفس‌نفس می‌زد ... چیزهای سنگین را جابه‌جا می‌کرد ... و با آنکه بسیار ضعیف بود، کارهای بزرگ و دشوار انجام می‌داد. نسبت به او هیچ رحمی در کار نبود 😔 خانمی بیدادگر و آقایی زهرآگین داشت. خانه تناردیه به منزله دامی بود که کوزت در آن افتاده بود و می‌لرزید. حد اعلای فشار به وسیله این خدمتگزاری مخوف صورت حقیقت به خود گرفته بود. طفلک چیزی بود مثل مگس در خدمت عنکبوت‌ها. یک دختر بچه که عروسک نداشته باشد تقریبا به همان اندازه بدبخت و به طور کلی همچنان ممتنع است که یک زن بچه نداشته باشد. پس کوزت هم از شمشیر عروسکی ساخته بود 😊😍 📕 •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
💌 😍 📒 📚ما برای خیلی از کارها ارزش قائلیم، در حالیکه ممکنه هیچ قیمتی نداشته باشه، کاش یکی بود به ما میگفت با ارزش ترین و بی ارزش ترین کارها چیه 🤔 تا اینکه این چند روز کوتاه زندگی مون هدر نره ... 📚 یک لقمه از کتاب جوان که قد بلندی داشت و آستین لباسش را بالا کشیده بود؛ طناب بلندی به دست گرفته و آن را از در خانه ای تا مسجد پیامبر «ص» می کشید. عابران با تعجب به او نگاه می کردند اما جوان، مشغول کار خودش بود 👌 یکی از رهگذران پرسید: مشغول چه کاری هستی؟؟؟؟ جوان بدون اینکه دست از کار بکشد، گفت: پیر مرد نابینایی که همسایه ی ماست از من درخواست کرده طنابی را از در خانه اش تا مسجد بکشم تا بتواند با گرفتن طناب به مسجد و نماز جماعت برسد ... •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
💌 📚 🏃درباره کتاب: مجبور بود صبح زود هنوز هوا روشن نشده بزند به جاده ،غروب هم به خاطر بازیگوشی‌اش در دل تاریکی از بیابان راهی خانه می‌شد و این دل شیر میخواست ... این رمان داستان نوجوان شجاعی است که دل نترسش یک منطقه را نجات می‌دهد و ... ماجرایش خواندنی و پرهیجان است 😊 یک لقمه از کتاب: بابا بلند شد و رفت کنار پنجره🌅 از پشت توری بیرون را نگاه کرد و برگشت. 🐶 سگ دیگری به صدا درآمد. یک بند زوزه می‌کشید 😬 انگار کسی افتاده بود دنبالش و کتکش می زد. بابا گفت: " یکی‌تان بلند شود ببیند چه شده" حکیمه فانوس را که از میخ دیوار آویزان بود، برداشت. فتیله اش را کشید بالا و رفت طرف در . پرده را کنار زد جیغ کشید و خودش را پرت کرد عقب. چیزی خورده بود ". ...مَمَ ... مــ توی صورتش. مادرم گفت: " چه شد؟ چه بود؟" . نفسش بند آمده بود. بسختی گفت:"مـ... مـ.. •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
💌 حکایات همواره شنیدنی‌اند، مخصوصاً اگر بدانی از دل حقیقتند ☺️ 📚 ✍🏻 📖 🔖 کتابی که حکایت‌های زیبا و حقیقی رو مقابل چشمات می‌ذاره. برگــــــ🍀ـــے از ڪتاب: نمیدانست یک زن انگلیسی برفرض مسلمان هم شود، همسر مناسبی برای او هست یا نه! واقعا نمی‌دانست! زن در دبی شغل خوبی داشت، نیازی به ثروت او هم نداشت، حتی خودش به تنهایی می‌توانست تا آخر عمر گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. پس اینهمه اصرار برای چه؟ - تو که ۶ماه صبر کرده‌ای، ۶ماه دیگر هم صبرکن، در این مدت آداب مسلمانی را بیاموز، کتاب‌های ما را مطالعه کن، اگر به دین و مذهب ما علاقه‌مند شدی، مسلمان شو! تا ببینیم چه می‌شود ... •••🌸🌸🌸🌸🌸••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯