#یکشنبه_ها
#یک_لقمه_کتاب
امیرِ من گریزیست از کربلای دیروز به کربلای امروز
نویسنده در هر بخش از کتابش ابتدا به بیان داستانی کوتاه در مورد کسانی که امام حسین را یاری نمودند و یا آن ها که سد راهش شدند پرداخته سپس به دنبال آن با قلم هنرمندانه اش وظایف ما به عنوان امت آخرالزمانی را در قبال امام عصرمان برایمان روشن می کند.
📒 #کتاب_امیر_من
📝 #نویسنده_نرجس_شکوریان_فرد
🌀 #انتشارات_عهد_مانا
🌺🍃🌺◾️◾️◾️🌺🍃🌺
#دختران_مشکات
.•°°•.🏴.•°°•.
🏴 🏴
`•. ༄༅ @ka_meshkat
°•¸.•°
💌 قسمتی از کتاب امیرِ من
حسین علیه السلام را که دید، صبر نکرد و با صدای بلند گفت:
آقا شما را به خدا کمکم کنید. دستم تنگ است و آبرویم در خطر😔
ایستادند و نگاهی به چهره اش انداختند. مرد از خجالت سرش را پایین انداخت.
درخواست مال شایسته نیست، مگر در سه حالت
1⃣ پرداخت هزینه ای بسیار ضروری
2⃣فقری به خاک نشاننده
3⃣انجام تعهدی ناگزیر
مرد نگاهش را به زمین دوخته بود. زیر لب گفت: به یکی از،این دلایل!
امام تامل نکردند و کمک کردند ...
💠🔹💠🔹💠🔹💠🔹💠
گناهت زیاد است و کارهای نیکت کم ...
دوری از امام دل و جان را به خاک مذلت نشانده ...
عهد کرده بودی و عهد شکستی ...
خرابتر از حال و قال تو ...
می دانی چه چیزی مهم است؟؟؟؟؟
💎 یک پشتیبان مهربان 👌
اگر عزم بر آبادی روح و جانت داشته باشی، اگر آرامش دنیا را بخواهی و رضایت خدا را ...
کربلا خوب وعده گاهی و حسین علیه السلام خوب میزبانی است😭😭😭
تو را دارم چه غم دارم؟؟؟؟
حســـ♥️ــین جانم
حســ♥️ــین جانم
حســـ♥️ــــین جانم
📒 #کتاب_امیر_من
📝 #نویسنده_نرجس_شکوریان_فرد
🌀 #انتشارات_عهد_مانا
🌺🍃🌺◾️◾️◾️🌺🍃🌺
#دختران_مشکات
.•°°•.🏴.•°°•.
🏴 🏴
`•. ༄༅ @ka_meshkat
°•¸.•°
صدایش می زند بی بی 😊
پیرزن مهربان و مومنی بود
اسمش شطیطه بود و مردم نیشابور دوستش داشتند 💙
وضع مالی اش خوب نبود.
چند درهمی داشت که فرستاد خدمت امام کاظم علیه السلام با پارچه ای 🌸
امام را دوست داشت آنقدری که همین همه ی دارایی اش را هدیه بدهد.
امام پارچه را و سکه ها را از او به رسم هدیه پذیرفتند و جوابش را دادند:
سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه ی پول، چهل درهم است که به او بده 💰
قطعه ای از کفنم را هم به او هدیه کردم. پنبه ی این کفن از روستای ما صیدا است که خواهرم حلیمه آن را بافته است.
به شطیطه بگو تو از وقتی که این پول و کفن را می گیری تا نوزده روز بیشتر زنده نیستی
پس شانزده درهم را برای خودت خرج کن و بیست و چهار درهم را صدقه بده و وسایل دفن و کفن را آماده کن ☘
من می آیم و خودم بر جنازه ی تو نماز می خوانم.
همه چیز همان شد ...
بی بی رفت ....
نوزده روز بعد از رسیدن پیغام ...
بی بی را که کفن کردند و آماده شدند برای نماز خواندن، امام آمد ...
🔻 الثاقب فی المناقب، ص ۴۴۳
____________________
این داستان فقط داستان بی بی شطیطه و امام کاظم علیه السلام نیست.
خوشا به سعادتت بی بی♡
کاش این داستان، داستان ما هم بشود😔
چه سخت است تو را نبینم و بمیرم ...
چه سخت است که از تو نه صدایی بشنوم ... نه پیامی ... نه دست نوشته ای ...
🌿 قبل مرگم نفسی وعده ی دیدار بده
📒 #کتاب_امامِ_من
✍ #نویسنده_نرجس_شکوریان_فرد
🌀 #انتشارات_عهد_مانا
•••🍁🍁🍁🍁🍁•••
#دختران_مشکات
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
@ka_meshkat
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
🌸 یکشنبههایمشکاتی 🌸
#معرفیکتاب 😍
"تو را خانه ای هست"
یه کتاب جذاب و
پرمحتوا درباره ی یه
شخصیت بزرگ و
با استعداد ایرانی
یعنی شیخ بهایی هست ☺️
که علاوه بر اینکه یک
عالم و مرجع بزرگی بودند،
در ایران بناهای خارق العاده
و بزرگی رو مهندسی کردند 💭
یکی از این بناهای زیبا،
حمام شیخ بهایی هست
که سالها با یک شمع گرم میشد 🕯
📒 #تو_را_خانه_ای_هست
✍ #نویسنده_کامران_پارسی_نژاد
🌀 #انتشارات_عهد_مانا
•••🌨☃☃☃🌨•••
#دختران_مشکات
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
🌹دختران مشکات 🌹
🌸 یکشنبههایمشکاتی 🌸 #معرفیکتاب 😍 "تو را خانه ای هست" یه کتاب جذاب و پرمحتوا درباره ی یه شخصیت ب
#یکلقمهکتاب
عزالدین حسین بلند شد.
بچه ها سراسیمه به سمت در دویدند. محمد خود را به پدر رساند ☘
حالا صدای سم اسبان عثمانی ها بود
که هر لحظه نزدیک تر می شدند 😱
ترسیده بودند و به پشت سرشان
نگاه نمی کردند. باد در تاریکی شب
زوزه می کشید.
صدای فریاد مردان و زنان وحشت زده
ای می آمد که بی هدف در گل و لای
می دویدند تا شاید بتوانند به دامنه
کوه بلند پناه ببرند، تا شاید خود را نجات بدهند.
📒 #تو_را_خانه_ای_هست
✍ #نویسنده_کامران_پارسی_نژاد
🌀 #انتشارات_عهد_مانا
•••🌨☃☃☃🌨•••
#دختران_مشکات
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯