eitaa logo
🌹دختران مشکات 🌹
2.2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
دختران مشکات مدیر کانال👇 @yas1386 پویشی از جنس #دخترانه اینجا دختران میدان دار عرصه فرهنگی اند #جوان_نوجوان_بانوان_نشاط_امید_آینده_زندگی_طراوت #جهت_کپی باادمین هماهنگ وصحبت کنید 👆 #تبادل_تبلیغ 👇👇 @Tabligh_meshkat
مشاهده در ایتا
دانلود
☺️ اطراف ضریح کاملا خلوت بود. مرد تعمیرکاری، که مغازه‌ی مکانیکی‌اش همان‌جا بود، با تعجب بیرون آمد و مات مات کمی نگاه کرد 😳 وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان. صورتش را شش تیغه کرده بود و تمام لباس‌هایش روغنی بود 🤪 خواست دست‌هایش را بگذارد روی شیشه‌های جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دست‌هایش شد، دست‌هایش را پشت کمرش برد و صورت خیسش را گذاشت روی شیشه 😌😭 آن‌طرف‌تر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند، با لباس‌های سفید کار و یکی‌شان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد 👨‍🍳👨‍🍳 کم‌کم مردم جمع می‌شوند. تعمیرکار برای این‌که مردم به لباس‌هایش برخورد نکنند و روغنی نشوند، عقب‌تر ایستاده بود 😩 حال خوبی پیدا کرده بود 💔 روزیِ تعمیرکار از خیلی‌ها مثل من، بیشتر بود آن روز 📒 کتاب پنجره های تشنه ✍ نویسنده مهدی قزلی 🌀 انتشارات سوره مهر •••🌨☃☃☃🌨••• .•°°•.🏴.•°°•. 🏴 🏴 `•. ༄༅ °•¸.•° http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
🌹دختران مشکات 🌹
🌸 یکشنبه‌های‌مشکاتی 🌸 #معرفی‌کتاب 😍 "تو را خانه ای هست" یه کتاب جذاب و پرمحتوا درباره ی یه شخصیت ب
عزالدین حسین بلند شد. بچه ها سراسیمه به سمت در دویدند. محمد خود را به پدر رساند ☘ حالا صدای سم اسبان عثمانی ها بود که هر لحظه نزدیک تر می شدند 😱 ترسیده بودند و به پشت سرشان نگاه نمی کردند. باد در تاریکی شب زوزه می کشید. صدای فریاد مردان و زنان وحشت زده ای می آمد که بی هدف در گل و لای می دویدند تا شاید بتوانند به دامنه کوه بلند پناه ببرند، تا شاید خود را نجات بدهند. 📒 🌀 •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯