#یکلقمهکتاب ☺️
اطراف ضریح کاملا خلوت بود.
مرد تعمیرکاری، که مغازهی مکانیکیاش همانجا بود، با تعجب بیرون آمد و مات مات کمی نگاه کرد 😳
وقتی فهمید ماجرا چیست، دوید توی خیابان. صورتش را شش تیغه کرده بود و تمام لباسهایش روغنی بود 🤪
خواست دستهایش را بگذارد روی شیشههای جلوی ضریح که خودش هم متوجه سیاهی و روغن روی دستهایش شد، دستهایش را پشت کمرش برد و صورت خیسش را گذاشت روی شیشه 😌😭
آنطرفتر، دو آشپز از رستوران کنار خیابان بیرون آمده بودند، با لباسهای سفید کار و یکیشان فرصت نکرده بود کلاهش را هم بردارد 👨🍳👨🍳
کمکم مردم جمع میشوند. تعمیرکار برای اینکه مردم به لباسهایش برخورد نکنند و روغنی نشوند، عقبتر ایستاده بود 😩
حال خوبی پیدا کرده بود 💔
روزیِ تعمیرکار از خیلیها مثل من،
بیشتر بود آن روز
📒 کتاب پنجره های تشنه
✍ نویسنده مهدی قزلی
🌀 انتشارات سوره مهر
•••🌨☃☃☃🌨•••
.•°°•.🏴.•°°•.
🏴 🏴
`•. ༄༅ #دختران_مشکات
°•¸.•°
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
🌹دختران مشکات 🌹
🌸 یکشنبههایمشکاتی 🌸 #معرفیکتاب 😍 "تو را خانه ای هست" یه کتاب جذاب و پرمحتوا درباره ی یه شخصیت ب
#یکلقمهکتاب
عزالدین حسین بلند شد.
بچه ها سراسیمه به سمت در دویدند. محمد خود را به پدر رساند ☘
حالا صدای سم اسبان عثمانی ها بود
که هر لحظه نزدیک تر می شدند 😱
ترسیده بودند و به پشت سرشان
نگاه نمی کردند. باد در تاریکی شب
زوزه می کشید.
صدای فریاد مردان و زنان وحشت زده
ای می آمد که بی هدف در گل و لای
می دویدند تا شاید بتوانند به دامنه
کوه بلند پناه ببرند، تا شاید خود را نجات بدهند.
📒 #تو_را_خانه_ای_هست
✍ #نویسنده_کامران_پارسی_نژاد
🌀 #انتشارات_عهد_مانا
•••🌨☃☃☃🌨•••
#دختران_مشکات
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯