🌹دختران مشکات 🌹
#مسابقه کوثرخانوم ۱۵ ساله از خمینی شهر اصفهان ✅ #من_مشکاتی_ام
#مسابقه
#پاتوق_دخترانه
#من_و_بابام
سوتی منو بابام:
خونوادگی تابستون داشتیم میرفتیم شمال ک منو بابام عینک آفتابی زده بودیم و رسیدیم ب تونل رفتیم توی تونل و منو بابام گفتیم هیچی نمیبینیم چرا انقد تاریکه ک مامانم گفت خب عینک آفتابی رو از چشاتون بردارید تا برداشتیمو دیدیم داریم الان واضح میبینیم. کلی اونروز خندیدیم
😂😂😂😂
#من_مشکاتی_ام
از اصفهان
@ka_meshkat
#مسابقه
#سوتی_دخترانه
#من_و_بابام
🌸با سلام🌸
#سوتی من در مورد پدرم😊
خیلی بچه بودم شاید تقریبا 5-6 ساله
تو فیلما دیده بودم ک وقتی یکی میخواد جایی بره، پشت سرش آب میریزن😁
بابام صبح خیلی خیلی زود بعد از اذان صبح میخواستن برن یکی از شهرای مجاور
منم سریع از خواب بیدار شدم و بابام رو از زیر قرآن رد کردم، و چون همش تو فیلما میگفتن آب روشنیه و اگر آب بریزید پشت سر مسافر، زودتر برمیگرده
منم بچه بودم دیگه😉 ب جای یه کاسه آب، یه قابلمه آب برداشتم که بریزم پشت سرشون😁
خلاصه بابام رو از زیر قرآن رد کردم، و همینکه ایشون حرکت کردن و هنوز یک متر هم از من دور نشده بودن، قابلمه ی پر از آب رو چنان بردم عقب، که قشنگ آب قابلمه تا 10 متر پرتاب میشد ولی خب بابام فقط یک متر از من فاصله داشت😂😂😂😂😁😁😁😁😁
و...
از سر تا پاشون از پشت سر خیس شد😂😂😂😂😂😂😂😂😂
من جیغ زدم، آخه اصلا فکرشم نمیکردم اینجوری شه😬😬😬
و بابام برگشتن و یه لبخند ب من زدن😊
و گفتن اشکالی نداره و چون عجله داشتن، فرصت نشد لباساشونو عوض کنن و رفتن🙈😁🙈😁
🌸 از طرف تارتارا🌸
#من_مشکاتی_ام
از فارس
@ka_meshkat
#مسابقه
#سوتی_دخترانه
#من_و_بابام
اولین سوتی منو بابام😁.
یه باربا بابام داشتم میرفتم جایی سوار ماشین بودیم نزدیک پلیس راه که رسیدیم چون گواهینامه عکسش عینکی بود باید عینک میزد عینکش یه سمتش شیشه داشت پایه نداشت یه سمتش پایه داشت شیشه نداشت منم که از همه جابیخبر میخواستم ببینم عینکش شیشه داره یانه انگشتم فروکردم تو چشم بابام که بپرسم شیشه داره یانه خلاصه زدیم تو چشم بابامون پرسیدم شیشه نداره؟گفت بابا تو که منو کور کردی اگه پلیس جریمم نکرد در عوضش تو کورم کردی اینم سوتی من😂😂😂
#من_مشکاتی_ام
از بوشهر
@ka_meshkat