eitaa logo
خبرهای تازه
103 دنبال‌کننده
43.1هزار عکس
27.9هزار ویدیو
377 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ آیا حضرت خدیجه(س) قبل از پیامبر(ص) با فردی از قبیله بنی تمیم ازدواج كرده و صاحب فرزند شده بودند⁉️ سن حضرت خدیجه هنگام ازدواج چند سال بود⁉️ ✅ این سوال یكی از مسائل پیچیده صدر اسلام است. به جهت اینكه بسیاری از بزرگان اهل سنت و راویان و تاریخ نویسان پیرو مذهب خلفا در صدر اسلام خوش نداشتند شخصی را بالاتر از عایشه در بین همسران پیامبر (ص) معرفی كنند لذا دست به پاره ای روایات دروغین و استدلالات باطل زده اند، اما از آنجایی كه حق هیچگاه مخفی نمانده و نخواهد ماند دست بسیاری از آنان رو شده و خود در لابلای كلماتشان به مطالبی اعتراف كرده اند، ما برای روشن شدن مطلب به بررسی دقیق این موضوع می پردازیم: برخی گفته اند: رسول خدا همسر باكره ای غیر از عائشه نداشته است و در باره خدیجه گفته اند: وی قبل از رسول خدا با دو نفر به نامهای عتیق بن عبد الله مخزومی و ابوهاله تمیمی ازدواج كرده بود و فرزندانی از آنان نیز داشته است. این سخن به اعتقاد برخی از بزرگان شیعه قابل قبول نیست؛ زیرا بخش زیادی از این قبیل سخنان را طراحان سیاست با هدف زدودن هاله قداست و پاكی از رحم بانوئی كه ظرف وجود كوثر قرآن، فاطمه زهرا است ساخته اند و لذا دقت در این موضوع و نقد سخنان موجود در منابع تاریخی و حدیثی شك و شبهه را از بین می برد. ابو القاسم اسماعیل بن محمد اصفهانی از دانشمندان اهل سنت تصریح می كند كه حضرت خدیجه سلام الله علیها، باكره بوده است، وی در كتابش می نویسد: وكانت خدیجة امرأة باكرة ذات شرف ومال كثیر وتجارة تبعث بها إلی الشام فتكون عیرها كعامة عیر قریش. حضرت خدیجه، زنی باكره، دارای اعتبار و مال بسیاری بود، كاروان تجاری اش را به سوی شام می فرستاد و كاروان او به اندازه تمام كاروان قریش بود. (الأصبهانی، أبو القاسم اسماعیل بن محمد بن الفضل التیمی (متوفای۵۳۵ه)، دلائل النبوة، ج ۱ ص ۱۷۸، تحقیق: محمد محمد الحداد، ناشر: دار طیبة - الریاض، الطبعة: الأولی، ۱۴۰۹ه). ابوالقاسم كوفی از علمای شیعه، در این باره استدلال جالبی كرده است كه توجه خواننده عزیز را به آن جلب می كنیم. وی در كتاب الإستغاثه می نویسد: مورخان و محدثان شیعه و سنی بر این مطلب اتفاق دارند كه كسی از بزرگان، اشراف، رؤسا و جوانمردان قریش باقی نماند؛ مگر این كه از حضرت خدیجه خواستگاری كرد و ازدواج با ایشان را آرزو می كرد؛ اما خدیجه كبری دست رد بر سینه همه آن ها زد؛ ولی وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله با او ازدواج كرد، تمام زنان قریش از او فاصله گرفته و رفت و آمد با وی را ترك كردند و گفتند: تو پیشنهاد سران قریش را رد كردی و تن به همسری كسی دادی كه فقیر است و مال و ثروتی ندارد؟! با این حال چگونه اهل فهم می توانند بپذیرند كه حضرت خدیجه با یك اعرابی(شوهرهای قبلی كه برای حضرت خدیجه نام برده اند) از قبیله بنی تمیم ازدواج كرده باشد؛ اما خواستگاری بزرگان قریش را نپذیرفته باشد؟ آیا صاحبان فكر و اندیشه نمی دانند كه این مطلب از آشكارترین محالات و ناپسند ترین گفتارها است، وقتی برای اهل تحقیق این مطلب ثابت شود، ثابت می شود كه حضرت خدیجه با كسی غیر از رسول خدا صلی الله علیه وآله ازدواج نكرده است. (الكوفی، أبو القاسم علی بن أحمد بن موسی ابن الإمام الجواد محمد بن علی (متوفای۳۵۲ه)، كتاب الاستغاثة، ج۱، ص۷۰، طبق برنامه مكتبة اهل البیت علیهم السلام). و نیز می توان این سؤال را از اهل تحقیق پرسید كه اگر خدیجه قبل از ازدواج با رسول خدا با یك نفر اعرابی از قبیله تمیم ازدواج كرده بود، آیا موردی برای این سرزنش ها پس از ازدواج با رسول خدا باقی می ماند؟ و آیا ازدواج زنی بیوه و شوهر دیده به این اندازه برای تمام مردم مكه مهم بود كه بر اساس همین نقل تمام همسران اشراف قریش با وی قطع رابطه كنند؟ اگر خدیجه شایسته ملامت و سرزنش بود پس چرا (در صورت صحت) هنگام ازدواج با افرادی كه در تاریخ ثبت شده كه یكی از آنها اعرابی بوده كه شغل او گور كنی بوده و دیگری اعرابی كه شغل او خاركنی بوده است كه طبعا هیچكدام از هیچ امتیازی بر خوردار نبوده اند ملامت و سرزنش نشد؟ به هرحال به غیر از منابعی كه ذكر كردیم علمای بسیار دیگری نیز تصریح كرده اند كه حضرت خدیجه هنگام ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه و اله) باكره بوده است كه از جمله آنها این منابع هستند: سید مرتضی در شافی؛ ابو جعفر در تخلیص؛ و نیز مسائلی كه در دو كتاب الانوار و البدع آمده است مبنی بر اینكه رقیه و كلثوم دختران هاله خواهر خدیجه بودند؛ 📚 بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۸؛ مناقب ابن آشوب، ج۱، ص۱۵۹؛ الاستغاثه، ، ج۱، ص۶۸؛ تبصره العوام، ص۲۴۵؛ انوارالنعمانیه، ج۱، ص۸۱؛ در الصحیح من سیره النبی الأعظم، ج ۱، ص ۱۲۱ و... مطلب دیگری كه در این باره باید به آن دقت كرد اختلاف در اسامی شوهرانی است كه برای آن حضرت ذكر شده كه در آن چند ابهام وجود دارد 👇
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ۱۵ شوال 🏴وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ،از بهترین شیعیان ، مطیع و مدافع راستین اهل بیت علیهم السلام تسلیت باد ایشان محضر چند امام را درک کرده است محضر نوراني امام كاظم عليه السلام امام رضا عليه السلام امام جواد عليه السلام امام هادي عليه السلام و طبق نظر شیخ طوسی در کتاب رجالی خویش، ايشان را در زمره اصحاب  امام حسن عسکری(عليه السلام) نام می‌برد و اين امام همام راهم درك كرده اند 📚رجال طوسي ص ٤١٠ 📚عبدالعظيم حياته و مسنده ص ٣٧ 🌱درباره برخورد عبدالعظیم با امامان نقل شده که او هرگاه وارد مجلس امام جواد(علیه السلام) یا امام هادی(علیه السلام) می‌شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست‌های خود را از ردا بیرون آورده بود، به محضر آن امامان سلام عرض می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّی که زانوی او به زانوی امام می‌چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می‌کرد. این برخورد موجب حسرت و غبطه دیگران می‌شد. 📚زندگانی عبدالعظیم ص ۳۰ 🌴آنچه جلالت قدر این بزرگوار و امامزاده عالی مقدار را هر چه بیشتر آشکار می سازد، و عظمت مقام او را نشان می دهد، فرموده امام عصر اوست درباره اش و همین سخنان است که دانشمندان علم رجال را به تکریم او واداشته است . ابوتراب رویانی از ابوحماد رازی می آورد که بر علی بن محمد ( علیه السلام) در «سر من رای » درآمدم . و او را از مسائل حلال و حرام پرسیدم و مرا پاسخ گفت . چون او را وداع گفتم فرمود: «حماد! اگر برای تو مشکلی در دین پیش آید، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان » 📚رسالة صاحب بن عباد به نقل ری باستان، حسین کریمان، ج 1، ص 356;  🔆 در بیان امام معصوم(علیه السلام) حضرت امام هادی(علیه السلام) در سفری که حضرت عبدالعظیم به سامرا داشت، او را تصدیق می‌کنند. ایشان بر امام خویش علی بن محمد(امام هادی( علیه السلام) وارد شدند . چون حضرت او دید فرمود: «مرحبا بر تو ای ابوالقاسم! تو به حق دوست مایی » . گفت: «پسر رسول خدا! می خواهم دین خود را بر تو عرضه کنم تا اگر پسندیده است بر آن ثابت بمانم تا خدا را دیدار کنم » . فرمودند «بگو!» و چون عقیدت خویش عرضه کردم امام فرمود: «ابوالقاسم، به خدا این همان دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است بر آن پایدار باش خدایت در دنیا و آخرت بر آن پایدار بدارد» 📚، روضات، ج 4، ص 207 امام هادی(علیه السلام) وی را این‌گونه خطاب می‌کند: مَرحَباً بِكَ يا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً. یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، انتخاب کرده‌ای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.  این گفتگو میان امام و عبدالعظیم به «حدیث عرض دین» مشهور است. 📚التوحید شیخ صدوق ص ۸۱ ✨ زندگی پرفراز و نشیب ایشان دوران زندگی حضرت عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سال‌ها تحت تعقیب بود. ایشان گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا زندگی میکردند روش تقیه را در پیش گرفته و عقیده و مرام خود را پنهان می‌داشت، ولی با این حال مورد غضب متوکل و معتز بود بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(علیه السلام) از سامرا به ری - که از پایگاه‌های مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کرده‌اند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آن‌جا مخفی شد 📚جنه النعیم ج ۴ ص ۱۳۱ توجه بسیار زیاد حضرت عبدالعظیم به امازاده حمزه بن موسی الکاظم علیه السلام نجاشی ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعیان در محله «سکة الموالی» ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را به عبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که می‌گفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می‌رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند 📚رجال نجاشی ص ۲۴۸ 🥀 وفات یا شهادت ایشان درگذشت عبدالعظیم حسنی در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ق در زمان امام هادی(ع) رخ داد. آنچه درباره چگونگی رحلت عبدالعظیم حسنی آمده، دو قول مرگ طبیعی و شهادت را روایت کرده‌ است. نجاشی قائل به بیماری عبدالعظیم است که منجر به فوت او شد. شیخ طوسی نیز قائل است که عبدالعظیم در ری وفات یافت و قبر او در آن‌جاست 📚الفهرست شیخ طوسی ص ۱۹۳ 👇
👆 در مقابل، گزارشی نیز وجود دارد که قائل به زنده به‌گور کردن و شهادت عبدالعظیم شده است. طریحی معتقد است از اولاد ابوطالب، کسی که در ری زنده مدفون شد، عبدالعظیم حسنی است، 📚منتخب طریحی ص ۸  ولی واعظ کُجوری نوشته است که در کتاب رجال و انساب، از احوال حضرت عبدالعظیم تفحص نموده و از شهادت وی خبری صحیح و موثق نیافته است 📚جنه النعیم ج ۵ ص ۳۶۰ 🌺 زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام بنا بر نقل محدث نوری ، فردی از شیعیان، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را در عالم رؤیا زیارت می‌کند که به او می‌فرماید فردا یکی از اولاد من کنار درخت سیب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی تشییع و دفن خواهد شد. وی برای خرید آن مکان به صاحب باغ مراجعه می‌کند در حالی که صاحب آن باغ نیز همان خواب را دیده بود و آن باغ را وقف عبدالعظیم و دیگر شیعیان کرد که در آن دفن شوند. 📚خاتمه مستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ۴۰۵. به همین علت، حرم عبدالعظیم حسنی به «مسجد شجره» یا «مزار نزدیک درخت» نیز معروف است. شیخ صدوق در باب زیارت مرقد وی، روایتی را نقل می‌کند که فردی از اهالی ری بر امام هادی(علیه السلام) وارد شد و گفت: به زیارت حضرت سیدالشهدا مشرف شدم. امام(ع) فرمود: ثواب زیارت قبر عبدالعظیم که نزد شماست مانند کسی است که قبر حسین بن علی(علیه السلام) را زیارت کرده است. 📚ثواب العمال شیخ صدوق ص ۹۹
امام حسین علیه السلام فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود كه در پاى جنازه او خونی ریخته نشود می دیدید که چگونه شمشیرهاى الهى از نیام بیرون مى آمد و دمار از روزگار شما درمی آوردند.شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شكستید و شرائط آن را باطل ساختید. آنگاه جنازه مظلوم امام مجتبى علیه السلام را به طرف بقیع برده و در كنار قبر جده‏اش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.  📚منع عایشه از دفن کردن امام حسن علیه السلام: الطبقات 8/175، 📚 مختصر تاریخ دمشق، ابن عساکر ترجمة الامام الحسن علیه السلام، 📚انساب الاشراف، ترجمة الامام الحسن 3/61، 📚مقاتل الطالبین 74. 📚عایشه سوار قاطر شد و با بنی هاشم مبارزه کرد تا جسد امام حسن علیه السلام دفن نشود: مجمع البحرین، الطریحی1/572، 📚 شرح اصول کافی، المازندرانی 6/167، 📚الایضاح، ابن شاذان 262، تاریخ الیعقوبی 2/225 ... اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ
♨️ رد مظالم چیست⁉️به چه کسانی داده میشود ✅پاسخ اگر انسان می دانند میان اموال او مال حرامی وجود دارد،(که از کودکی یا بزرگ سالی این مال دیگری را غصب یا سهوا و به اشتباه تلف یا تخریب کرده است) چنانچه صاحبان شان زنده اند یا اگر از دنیا رفته اند ورثه شان را می شناسند اموال شان را باید به صاحبان آن ها بازگردانند ( لازم نیست به فرد توضیح بدهد که این پول برای چیست حتی میتواند این پول را به عنوان هدیه به او یا به حساب او واریز کند) ❌اما اگر صاحبان اموال را نمی شناسند و امکان شناسایی آن ها هم وجود ندارد باید با اجازه مرجع تقلید به مقداری که یقین دارند مال دیگران است را به فقرا به نیت رد مظالم صدقه بدهند در روایاتِ شیعه، ردّ مظالم از شرایط پذیرش توبه معرفی و ترک آن، از گناهانی شمرده شده که موجب نازل‌شدن بلا می‌شود 📚وسایل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۶، ص۵۲؛ نجفی 📚دعائم‌الاسلام، ۱۳۸۵ق، ص۲۷۰. برای محاسبه خسارتی که بردیگران زده شده باید قیمت آن را باتوجه به قیمت روز محاسبه کند و یا اگر قیمت را نمیداند آنچیزی که حدس میزند و به یقین نزدیک تر است را بپردازد مثلا حدس میزند بین ۱۰۰هزار تا ۱۵۰ هزارتومان خسارت وارد کرده مبتواند مبلغ کمتر را که یقین بیشتری برآن هست را به عنوان ردمظالم بپردازد طبق احکام تصرف در مال غیر در صورت نبود آنها💢 باید با کسب اجازه از مرجع تقلید باشد ، باید این اموال را به قسمت وجوهات حاکم شرع یا همان مرجع تقلید مان بدهیم و یا با اجازه از دفتر رسمی مرجع تقلید به دست فقیر شیعه بدهیم💢 ⚠️ انسان نمی‌توان رد مظالم را به اشخاص واجب‌النفقه (مانند زوجه، فرزندان و پدر و مادر) خود بپردازد؛ زیرا لازم است رد مظالم به افراد فقیر پرداخت شود و از آن‌جا که نفقه افراد ذکر شده بر انسان واجب است، آن‌ها دیگر فقیر نخواهند بود 💷💷موارد رد مظالم مالی بسیار است به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:💴💴 1- مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمی‌شناسد و از پیدا شدنش مأیوس است. 2- مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد. 3- آن‌چه انسان در بین اموال خود می‌یابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست. 4- مالی را که شخصی غصب کرده و صاحب آن را پیدا نمی‌کند. 5- شخصی در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آن‌ها را پیدا نمی‌کند. 6- زرگری که می‌داند خرده‌های طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آن‌ها راضی نیستند، ولی آن‌ها را نمی‌شناسد، و هم‌چنین است همه ارباب حرفه‌ها که مقداری از مال، نزد آنان می‌ماند و دارای ارزش می‌باشد و صاحبان آن را نمی‌شناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرار داد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست. 7- مالی‌که از مراجعه‌کنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و...، جا مانده است و مالکش معلوم نیست. و...... ⭕️البته نسبت به (یعنی خسارتهایی که به اموال دولتی زده ایم) شماره حساب وجود دارد(دقت کنید که برای مظالم شخصی به هیچ عنوان از این حساب استفاده نکنید واین شماره حساب، اختصاصی به ماه ربیع وسقف ۵۰۰ هزارتومان ندارد) شماره کارت برای واریز دیون دولتی 6367957066256285 خزانه داری کل، درآمدهای متفرقه دولت 🧠🗣️👅👥 مظالم غیر مالی، در مورد ضایع کردن هرگونه حقی است که در اعتبار عقلا، «حق الناس» به شمار می‌رود، مانند این‌که: 1- آبروی دیگری را به‌وسیله لفظی، اشاره، هجو یا به هر شکل دیگری برده است. 2- از دیگری غیبت نموده و عیب مخفی او را فاش کرده است. 3- در زندگی کسی دخالت بی‌جا نموده است. 4- مانع استراحت او شده است. 5- ایجاد آلودگی (اعم از صوتی، بهداشتی و...) نموده و سبب آزار مردم شده است. 6- کتاب یا مقاله‌ای را که از دیگری بوده، به نام خود چاپ کرده است. 7- در اماکن عمومی، جایی که در اولویت دیگری بوده اشغال کرده است. ۷_ نوبت دیگران را در مطب دکتر ، صف نانوایی و سایر مکان های اجتماعی رعایت نکردن و موارد دیگری مثل صدای بلند دادن و کسی را ترساندن کتک زدن به دانش آموزی که درس نخوانده و یا مورد ی داشته کسی از خواب پراندن پا رو کفش کسی گذاشتن آب روانه کوچه کردن صدای موسیقی و مداحی بلند کردن چشم غره رفتن و کسی ترساندن بانگ گفتن خروس منزل و ایجاد مزاحمت پارس سگ منزل و ترساندن خارج از نوبت وارد مطب دکتر شدن در گرفتن نوبت پارتی بازی کردن از صف جلو زدن برای هر امری مواظب نبودن و تنه زدن سد معبر کردن با ماشین و... حتی برای کارهایی که به ظاهر چاره ای ج ز سد معبر نیست هنگام خرید، وسایل صاحب مغازه را زیاد به هم زدن ❌ البته در مظالم غیر مالی مثل غیبت ، تهمت ،و....اگر مفسده ندارد از آن فرد باید حلالیت طلبیید و اگر باعث کینه و کدورت و دلخوری میشود هر زمان که یاد او کردید برای او استغفار کنید 👇
البته همانطور که گفتیم اگر کسب رضایت از صاحب حق، ممکن است و سبب فتنه و دعوا و کینه نمی‌گردد، اقدام به طلب حلیت کند و خود را از حق الناس برهاند و چنان‌چه ممکن نیست یا سبب فتنه می‌شود، برای «ذوی الحقوق» طلب مغفرت و آمرزش کند.و از طرف آنها با اجازه مرجع تقلید فقیر رد مظالم بدهد 🔷🔹 برخی از گرفتاریهایی که منشا آنها را نمیدانیم ممکن است بدلیل مظالمی باشد که بر دوشمان هست با اینکار خودمان را سبک کنیم ❌نمیتوانیم به جای پول رد مظالم ، جنس به فقیر بدهیم مگر اینکه فقیر خودش به ما بگوید که من به فلان جنس مثلا یخچال احتیاج دارم شما از طرف من وکالت دارید که در آن پول تصرف کنید و بخرید و به من بدهید ☎️پس باید حتما این اجازه را بگیرید بعد به خرید و تهیه جنس اقدام کنید ، ضمنا در این رابطه نباید فقیر را مجبور به دادن این وکالت بکنید ، باید خود فقیر رضایت و نیاز داشته باشد ❌ نکته بعد اینکه رد مظالم فقط به مصرف فقرای شیعه باید برسد و طبق نظر برخی مراجع مثل آیت الله صافی نباید رد مظالم را به فقیر سید بدهیم و طبق نظر امام خمینی و رهبری دادن آن به سیدفقیر اشکالی ندارد اما بهتراست به سید ندهیم با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشید
♨️ رد مظالم چیست⁉️به چه کسانی داده میشود ✅پاسخ اگر انسان می دانند میان اموال او مال حرامی وجود دارد،(که از کودکی یا بزرگ سالی این مال دیگری را غصب یا سهوا و به اشتباه تلف یا تخریب کرده است) چنانچه صاحبان شان زنده اند یا اگر از دنیا رفته اند ورثه شان را می شناسند اموال شان را باید به صاحبان آن ها بازگردانند ( لازم نیست به فرد توضیح بدهد که این پول برای چیست حتی میتواند این پول را به عنوان هدیه به او یا به حساب او واریز کند) ❌اما اگر صاحبان اموال را نمی شناسند و امکان شناسایی آن ها هم وجود ندارد باید با اجازه مرجع تقلید به مقداری که یقین دارند مال دیگران است را به فقرا به نیت رد مظالم صدقه بدهند در روایاتِ شیعه، ردّ مظالم از شرایط پذیرش توبه معرفی و ترک آن، از گناهانی شمرده شده که موجب نازل‌شدن بلا می‌شود 📚وسایل الشیعه، ۱۴۰۹ق، ج۱۶، ص۵۲؛ نجفی 📚دعائم‌الاسلام، ۱۳۸۵ق، ص۲۷۰. برای محاسبه خسارتی که بردیگران زده شده باید قیمت آن را باتوجه به قیمت روز محاسبه کند و یا اگر قیمت را نمیداند آنچیزی که حدس میزند و به یقین نزدیک تر است را بپردازد مثلا حدس میزند بین ۱۰۰هزار تا ۱۵۰ هزارتومان خسارت وارد کرده مبتواند مبلغ کمتر را که یقین بیشتری برآن هست را به عنوان ردمظالم بپردازد طبق احکام تصرف در مال غیر در صورت نبود آنها💢 باید با کسب اجازه از مرجع تقلید باشد ، باید این اموال را به قسمت وجوهات حاکم شرع یا همان مرجع تقلید مان بدهیم و یا با اجازه از دفتر رسمی مرجع تقلید به دست فقیر شیعه بدهیم💢 ⚠️ انسان نمی‌توان رد مظالم را به اشخاص واجب‌النفقه (مانند زوجه، فرزندان و پدر و مادر) خود بپردازد؛ زیرا لازم است رد مظالم به افراد فقیر پرداخت شود و از آن‌جا که نفقه افراد ذکر شده بر انسان واجب است، آن‌ها دیگر فقیر نخواهند بود 💷💷موارد رد مظالم مالی بسیار است به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:💴💴 1- مال پیدا شده (لُقَطَة) که صاحب آن را نمی‌شناسد و از پیدا شدنش مأیوس است. 2- مالی که قرض کرده و طلبکار را فراموش کرده یا به او دسترسی ندارد. 3- آن‌چه انسان در بین اموال خود می‌یابد و یقین دارد که مِلک خودش نیست. 4- مالی را که شخصی غصب کرده و صاحب آن را پیدا نمی‌کند. 5- شخصی در خدمت «ظَلَمة» بوده و به دستور او اموالی را از مردم گرفته است، ولی صاحبان آن‌ها را پیدا نمی‌کند. 6- زرگری که می‌داند خرده‌های طلا و نقره بجا مانده در محل کار، مال مردم است و صاحبان آن‌ها راضی نیستند، ولی آن‌ها را نمی‌شناسد، و هم‌چنین است همه ارباب حرفه‌ها که مقداری از مال، نزد آنان می‌ماند و دارای ارزش می‌باشد و صاحبان آن را نمی‌شناسند. در این مورد اگر در ابتدای قرار داد، شرط عفو کنند، دیگر نیاز به رد مظالم نیست. 7- مالی‌که از مراجعه‌کنندگان یا میهمانان در محل کار یا منزل و...، جا مانده است و مالکش معلوم نیست. و...... ⭕️البته نسبت به (یعنی خسارتهایی که به اموال دولتی زده ایم) شماره حساب وجود دارد(دقت کنید که برای مظالم شخصی به هیچ عنوان از این حساب استفاده نکنید واین شماره حساب، اختصاصی به ماه ربیع وسقف ۵۰۰ هزارتومان ندارد) شماره کارت برای واریز دیون دولتی 6367957066256285 خزانه داری کل، درآمدهای متفرقه دولت 🧠🗣️👅👥 مظالم غیر مالی، در مورد ضایع کردن هرگونه حقی است که در اعتبار عقلا، «حق الناس» به شمار می‌رود، مانند این‌که: 1- آبروی دیگری را به‌وسیله لفظی، اشاره، هجو یا به هر شکل دیگری برده است. 2- از دیگری غیبت نموده و عیب مخفی او را فاش کرده است. 3- در زندگی کسی دخالت بی‌جا نموده است. 4- مانع استراحت او شده است. 5- ایجاد آلودگی (اعم از صوتی، بهداشتی و...) نموده و سبب آزار مردم شده است. 6- کتاب یا مقاله‌ای را که از دیگری بوده، به نام خود چاپ کرده است. 7- در اماکن عمومی، جایی که در اولویت دیگری بوده اشغال کرده است. ۷_ نوبت دیگران را در مطب دکتر ، صف نانوایی و سایر مکان های اجتماعی رعایت نکردن و موارد دیگری مثل صدای بلند دادن و کسی را ترساندن کتک زدن به دانش آموزی که درس نخوانده و یا مورد ی داشته کسی از خواب پراندن پا رو کفش کسی گذاشتن آب روانه کوچه کردن صدای موسیقی و مداحی بلند کردن چشم غره رفتن و کسی ترساندن بانگ گفتن خروس منزل و ایجاد مزاحمت پارس سگ منزل و ترساندن خارج از نوبت وارد مطب دکتر شدن در گرفتن نوبت پارتی بازی کردن از صف جلو زدن برای هر امری مواظب نبودن و تنه زدن سد معبر کردن با ماشین و... حتی برای کارهایی که به ظاهر چاره ای ج ز سد معبر نیست هنگام خرید، وسایل صاحب مغازه را زیاد به هم زدن ❌ البته در مظالم غیر مالی مثل غیبت ، تهمت ،و....اگر مفسده ندارد از آن فرد باید حلالیت طلبیید و اگر باعث کینه و کدورت و دلخوری میشود هر زمان که یاد او کردید برای او استغفار کنید 👇
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸 💚 حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام ،از بهترین شیعیان ، مطیع و مدافع راستین اهل بیت علیهم السلام💚 ایشان محضر چند امام را درک کرده است محضر نوراني امام كاظم عليه السلام امام رضا عليه السلام امام جواد عليه السلام امام هادي عليه السلام و طبق نظر شیخ طوسی در کتاب رجالی خویش، ايشان را در زمره اصحاب  امام حسن عسکری(عليه السلام) نام می‌برد و اين امام همام راهم درك كرده اند 📚رجال طوسي ص ٤١٠ 📚عبدالعظيم حياته و مسنده ص ٣٧ 🌱درباره برخورد عبدالعظیم با امامان نقل شده که او هرگاه وارد مجلس امام جواد(علیه السلام) یا امام هادی(علیه السلام) می‌شد، با کمال ادب و خضوع و غایت حیا و تواضع، در حالی که دست‌های خود را از ردا بیرون آورده بود، به محضر آن امامان سلام عرض می‌کرد و امام پس از جواب سلام، او را نزدیک خود می‌خواند و در کنار خویش می‌نشاند؛ به حدّی که زانوی او به زانوی امام می‌چسبید و امام، کاملا از احوال او سؤال می‌کرد. این برخورد موجب حسرت و غبطه دیگران می‌شد. 📚زندگانی عبدالعظیم ص ۳۰ 🌴آنچه جلالت قدر این بزرگوار و امامزاده عالی مقدار را هر چه بیشتر آشکار می سازد، و عظمت مقام او را نشان می دهد، فرموده امام عصر اوست درباره اش و همین سخنان است که دانشمندان علم رجال را به تکریم او واداشته است . ابوتراب رویانی از ابوحماد رازی می آورد که بر علی بن محمد ( علیه السلام) در «سر من رای » درآمدم . و او را از مسائل حلال و حرام پرسیدم و مرا پاسخ گفت . چون او را وداع گفتم فرمود: «حماد! اگر برای تو مشکلی در دین پیش آید، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان » 📚رسالة صاحب بن عباد به نقل ری باستان، حسین کریمان، ج 1، ص 356;  🔆 در بیان امام معصوم(علیه السلام) حضرت امام هادی(علیه السلام) در سفری که حضرت عبدالعظیم به سامرا داشت، او را تصدیق می‌کنند. ایشان بر امام خویش علی بن محمد(امام هادی( علیه السلام) وارد شدند . چون حضرت او دید فرمود: «مرحبا بر تو ای ابوالقاسم! تو به حق دوست مایی » . گفت: «پسر رسول خدا! می خواهم دین خود را بر تو عرضه کنم تا اگر پسندیده است بر آن ثابت بمانم تا خدا را دیدار کنم » . فرمودند «بگو!» و چون عقیدت خویش عرضه کردم امام فرمود: «ابوالقاسم، به خدا این همان دین خداست که آن را برای بندگانش پسندیده است بر آن پایدار باش خدایت در دنیا و آخرت بر آن پایدار بدارد» 📚، روضات، ج 4، ص 207 امام هادی(علیه السلام) وی را این‌گونه خطاب می‌کند: مَرحَباً بِكَ يا أبَا القاسِمِ! أنتَ وَلِيُّنا حَقّاً. یا اباالقاسم! تو به حق ولی ما هستی... تو همان دینی را که پسندیده خداست، انتخاب کرده‌ای... خداوند تو را با گفتار ثابت در دنیا و آخرت تثبیت کند.  این گفتگو میان امام و عبدالعظیم به «حدیث عرض دین» مشهور است. 📚التوحید شیخ صدوق ص ۸۱ ✨ زندگی پرفراز و نشیب ایشان دوران زندگی حضرت عبدالعظیم مصادف با شرایط خفقان و سرکوب شیعیان توسط بنی عباس بود. عبدالعظیم نیز همچون پدرانش سال‌ها تحت تعقیب بود. ایشان گرچه زمانی که در مدینه، بغداد و سامرا زندگی میکردند روش تقیه را در پیش گرفته و عقیده و مرام خود را پنهان می‌داشت، ولی با این حال مورد غضب متوکل و معتز بود بنابر گزارش‌های تاریخی، عبدالعظیم در زمان معتز خلیفه عباسی، به جهت اذیت و آزار و ترس از قتل، به امر امام هادی(علیه السلام) از سامرا به ری - که از پایگاه‌های مهم عباسیان بود - هجرت کرد. برخی هم نقل کرده‌اند به قصد زیارت قبر علی بن موسی الرضا به قصد خراسان هجرت کرد و در ری برای زیارت حمزة بن موسی بن جعفر توقف کرد و در آن‌جا مخفی شد 📚جنه النعیم ج ۴ ص ۱۳۱ توجه بسیار زیاد حضرت عبدالعظیم به امامزاده حمزه بن موسی الکاظم علیه السلام نجاشی ماجرا را این‌گونه روایت می‌کند که عبدالعظیم در حال فرار از سلطان، به ری آمد و در سرداب خانه مردی از شیعیان در محله «سکة الموالی» ساکن شد. او در همان سرداب به عبادت می‌پرداخت، روز را روزه می‌گرفت و شب را به عبادت می‌گذراند. وی مخفیانه از منزل بیرون می‌آمد و به زیارت قبری می‌رفت که می‌گفت: این قبر مردی از فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) است. پیوسته در آن سرداب بود و خبر ورود او به شیعیان آل محمد یکی پس از دیگری می‌رسید تا اکثر شیعیان با وی آشنا شدند 📚رجال نجاشی ص ۲۴۸ 🥀 وفات یا شهادت ایشان درگذشت عبدالعظیم حسنی در ۱۵ شوال سال ۲۵۲ق در زمان امام هادی(علیه السلام) رخ داد. آنچه درباره چگونگی رحلت عبدالعظیم حسنی آمده، دو قول مرگ طبیعی و شهادت را روایت کرده‌ است. نجاشی قائل به بیماری عبدالعظیم است که منجر به فوت او شد. شیخ طوسی نیز قائل است که عبدالعظیم در ری وفات یافت و قبر او در آن‌جاست 📚الفهرست شیخ طوسی ص ۱۹۳ 👇
👆 در مقابل، گزارشی نیز وجود دارد که قائل به زنده به‌گور کردن و شهادت عبدالعظیم شده است. طریحی معتقد است از اولاد ابوطالب، کسی که در ری زنده مدفون شد، عبدالعظیم حسنی است، 📚منتخب طریحی ص ۸  ولی واعظ کُجوری نوشته است که در کتاب رجال و انساب، از احوال حضرت عبدالعظیم تفحص نموده و از شهادت وی خبری صحیح و موثق نیافته است 📚جنه النعیم ج ۵ ص ۳۶۰ 🌺 زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السلام بنا بر نقل محدث نوری ، فردی از شیعیان، رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) را در عالم رؤیا زیارت می‌کند که به او می‌فرماید فردا یکی از اولاد من کنار درخت سیب در باغ عبدالجبار بن عبدالوهاب رازی تشییع و دفن خواهد شد. وی برای خرید آن مکان به صاحب باغ مراجعه می‌کند در حالی که صاحب آن باغ نیز همان خواب را دیده بود و آن باغ را وقف عبدالعظیم و دیگر شیعیان کرد که در آن دفن شوند. 📚خاتمه مستدرک، ۱۴۱۵ق، ج۴، ۴۰۵. به همین علت، حرم عبدالعظیم حسنی به «مسجد شجره» یا «مزار نزدیک درخت» نیز معروف است. شیخ صدوق در باب زیارت مرقد وی، روایتی را نقل می‌کند که فردی از اهالی ری بر امام هادی(علیه السلام) وارد شد و گفت: به زیارت حضرت سیدالشهدا مشرف شدم. امام(ع) فرمود: ثواب زیارت قبر عبدالعظیم که نزد شماست مانند کسی است که قبر حسین بن علی(علیه السلام) را زیارت کرده است. 📚ثواب العمال شیخ صدوق ص ۹۹ https://eitaa.com/joinchat/2376925383C6dc63c5264