کئیب
[شلمچه ،میعاد گاه ِ سوم] تو یه جمله میگم: گودال ِ قتلگاهِ جوونای ایران(:
به دلیل تاریکی هوا از این قسمت بهشتی هیچ عکسی ندارم((((:
قلب از شدت این غم میشکند؛
[ذوالفقاریه]
حس و حالِ اینجا انقدر عجیب بود که انگار هر لحظه تانکای عراقی بهت نزدیک میشدن،رنگِ تشنگی میداد همه جا...
تشنگی ِ شهادت ؛
[علقمه،یادمان شهدای غواص]
جایی که هر چی بگی ،نسیم ِ اون حوالی تموم حرفاتو میبره در گوشِ امام حسین(:
اینجا هیچ کسو جز خدا و امام حسین نمیبینی . . .
[معراج الشهدا]
تنها چیزایی که باید یادم بمونه:
خواهری کردن دخترای نوجوون واسه بچه های آسد روح الله؛
سینه زنی هاشون
روضه خوندناشون
تابوتِ شهید گمنامی که وسط معراج شده بود محفل درد و دل بچه ها،
رو به قبله وایسادنا و سلام ابی عبدلله ..
کاش کلمه ها بلد بودن احساسِ واقعی رو پرت کنن تو قلب کسی که میخونتشون(: