eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳 📜دفترچه وصیت نامه شهید کشف شده در عملیات تفحص شهدا 💐امام خمینی(ره): این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید، پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این وصیت نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید. 🌹
خرم آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
🔴 💠 رزق و روزی، مثل ظرف آب مرغداری‌ است. کمی بالاتر از لبه ظرف آب خوری جوجه‌ها را کرده و آن را پر از آب می‌کنند و روی یک ظرف بشقاب مانند، بر می‌گردانند و آب، داخل بشقاب زیرین جمع می‌شود. آب بشقاب وقتی مقابل سوراخ ظرف رسید می‌شود و جوجه‌ها از آب‌ها می‌خورند. یعنی وقتی آب مصرف شود می‌شود نه این که آب تولید می‌شود تا مصرف شود. اگر ده جوجه آب بخورند آب بیشتری بیرون می‌آید و اگر پنج جوجه بخورند، آب کمتری بیرون می‌آید. 💠 انسان این چنین است. اگر کسی هزینه چند خانواده را تامین کند، مصرف آنها، موجب زیاد شدن می‌شود زیرا هرکس روزی خودش را می‌خورد و نمی‌تواند روزی شخص دیگری را بخورد. 💠 اگر انسان این معنی را بداند، وقتی کسی از او بخواهد؛ خوشحال می‌شود و می‌فهمد که بناست خداوند به او روزی بیشتری بدهد. اما اگر سفره‌اش را بست و جلوی مصرف دیگران را گرفت، هم بند می‌آید. 🔴 (ره)
💠🍃💠🍃💠 کسے بیاید من را دعــوت ڪند به رفـتــن..... به رسیدن... به رفـتـن و رسیدن به تمـــام ڪسانی ڪه رفــته اند و من هــنوز در آنها مانـــــده ام....
💠🍃💠🍃💠 ☘چیزی که نمی‌دانید، عمل نکنید. ادای کسی را در نیاورید. بدون علم درست، وارد کاری نشوید؛ مخصوصا دین. ☘اول واجبات، بعد مستجبات موکد، مثل کمک به پدر و مادر و دور و بری‌ها؛ نه حج و کربلا صدبار بدون این کارها. 👌هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دین و سیدالشهدا (ص)، مستثنی است . قربانی🕊 روح الله 🌹شهید
آسمان قدرتِ ابری شدنش را گویا، زِ غم انگیز ترین سینه یِ دریا دارد... شرحِ چشمانِ مرا در پسِ هر شعر بخوان، موجِ طوفانِ دلم ... آه ... تماشا دارد... 🌷 📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی🌺
🔹بچه هایی که قرار است شهید بشونداز چند روز قبل حرکات و رفتارشان طور دیگری می شود ، البته طوری نیست که من بتوانم تفسیرش کنم ، یعنی قابل بیان نیست بلکه باید با اینها برخورد کرد، باید اینها را دید و عوالم شان را درک کرد . 🔸یکی از همین افراد برادر عزیزمان مهدی خندان بود که من از سه روز قبل تر احساس کردم این برادرمان به انتهای خط رسیده و موعد پروازش نزدیک است، حالاتش، حالات دیگری بود ، چشمهایش اکثراً اشک آلود بود و بیشتر با خدای خودش راز و نیاز می کرد. 🔹وقتی داشتیم می رفتیم عملیات من به وضوح شادابی و نشاط را در چهره مهدی می دیدم . شب حمله، شبی مهتابی بود و وقتی نور مهتاب به چهره مهدی می افتاد نور از سیمای او ساطع می شد . من سه سال با مهدی بودم اما هیچ وقت چهره اش را آن طور نورانی ندیده بودم ، دقیقاً چهره اش توصیفی بود که استاد مطهری شهید داشت «نشاط شهید ، نشاط زنده است.» 🔸وقتی درگیری شروع شد چیزی که اصلاً برای مهدی معنا نداشت ترس و واهمه از دشمن بود. درگیر و دار درگیری وقتی به مهدی نگاه می کردیم پنداری تمام وقت او را با نور پوشانده بود . وقتی هم که درگیری شروع شد تنها چیزی که برای او اهمیت نداشت ترس بود . او با رشادت و شجاعتی عجیب رجز می خواند و بچه ها را به سمت دشمن هدایت می کرد و ... ✍به روایت فرماندهٔ‌گردان‌ مقدادابن‌اسود(علی‌‌جزمانی) 🌷
‼️خدا ، شهید مهدی خندان را رحمت کند. مرحله دوم عملیات والفجر چهار به عهده نیروهای تهران بود. ستون بچه ها برای عملیات حرکت کرد که شهید خندان سر ستون بود. وقتی به کمین دشمن رسیدیم ، همه عزا گرفته بودندکه چطور باید از این کمین رد شوند. ‼️فاصله ما تا نیروهای دشمن شش کیلومتر بود. «خدا یا چه کنیم؟» تنها جمله ای بود که از دهان همه شنیده می شد. شهید خندان با یک اطمینان خاصی که فقط از دل او می توانست بلند شود، گفت: «مگر آیه وجعلنا یادتان رفته، همه بخوانید. قول می دهم کسی شمارا نبیند.» ‼️بعد از این درخواست سه کیلومتر ستون ما از زیر لوله دوشکا رد شد و کسانی که پشت دوشکا نشسته بودند ما را ندیدند. افراد این ستون از 1 شب تا چهار صبح این راه را طی کردند، بدون اینکه کوچکترین اتفاقی رخ دهد. همه اینها حاکی از اعتقاداتی است که در جنگ ما نیروهایمان به همراه داشتند.» ✍به روایت همرزم شهید 🌷
چهره هایشان حتی در پس خاک ، سرشار از نــور بود ...
💠🍃💠🍃💠 پنج شنبه عصر دلم برای کسی تنگ شده است که هیچکس جای خالیش را برایم پر نمیکند وهیچ چیزمرا از هجوم خالی او نمی رهاند... شادی ارواح طیبه شهدا
او در سیره شهدا ذوب شده بود... مــادر از خصوصیـاتش اینگونه روایت می‌کند: " علیرضا لباس نو نمی‌پوشید ... می‌گفت: مگر رزمنده‌های ما لباس نو می‌پوشیدند. موقع خواب تشک زیرش نمی‌انداخت و می ‌گفت: مگر شهدای‌ ما روی تشک می‌خوابیدند؟! او بسیجی به تمام معنا بود؛ وقتی از او می‌پرسیدم: در پادگان چه کاره هستی؟ می‌گفت: جاروکشم ... شوخ طبع بود و در عین حال با ادب... از هر غذایی نمی‌خورد و می‌گفت: نمی‌دانم پول این غذا از چه راهی تهیه شده است؟! اهل تضرع بود و عبادت خالصانه؛ گاهی شب‌ها که می‌رفتم رویش پتو بیندازم که سردش نشود، می ‌دیدم عبا انداخته و دارد قرآن می‌خواند و گریه می‌ڪند....
وجودٺان را با "عشق" سرشٺه بودند، و سرنوشٺ‌ٺان را با "شهادٺ"...
همون دو سه خطِ اولِ صفحه یِ صد و چهلمِ کتابِ " نور جهان " که نوشته بود: " بازتاب آسمان در مردمک دیدگان سبب پدید آمدن نگاه ها می‌شود " |راست می‌گفت| ...
گفت: اولین شهید از بنی هاشم که برای دفاع از حرم رفت، علیِّ اکبر بود.  گفت: اولین شهید ایرانی که برای دفاع از حرم آل الله تقدیم شد هم باید علی اکبر باشه... گفت: وقتی پیکر محرم رو آوردند خزانه تا جوونای محل و رفقاش باهاش وداع کنن، روضه خون روضه ی علی اکبر خوند... چون محرم تو سوریه، اسمش علی اکبر بود... سلام علیِّ اکبرم... دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی  پاره های بدنت را جگرم سوخت علی  یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت  ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی  پ.ن: و باز هم‌پدری بر بالین پسری.... لا یَوم کَیَومِکَ یا اَباعَبدالله
دلتنگـــــ تر می شویمـ .... با دیدن لبخندهایے ڪہ را بیشتر بہ رخمان مے کشند.... ڪبوتر با ڪبوتر... باز با بـــاز..... 🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ « می خواهم مثل باشم » شهید محمد جعفر سعیدی نقل می کند که در یکی از روزها با شهید نشسته بودیم که یک خاطره بسیار زیبا برایم نقل کرد و گویا می خواست که مرا نیز آماده کند که در شهادتم صبر و حوصله داشته باشم . او گفت در یکی از جبهه‌ها جوانی خوش سیما بنام شهید حر خسروی که از بندر گناوه اعزام شده بود را دیدم به او گفتم : که آقای خسروی شما خوب است سری به گناوه بزنید و با پدر و مادر خود ملاقاتی داشته باشید و بعدا بیایید جبهه که ایشان در جواب می گوید من دلم نمی خواهد به پشت جبهه بروم .می خواهم مثل شهید کربلا حر باشم و تا می توانم لشکر امام حسین (ع) را یاری نمایم و این خاطره ای بود که شهید محمد جعفر سعیدی از شهید حر خسروی برایم گفت. روای :همسر شهید 🌷 🕊🕊
خیس است خیالِ شهر این حوصله‌ی من است که در شرح فراق تو هر صبح و شب از چشم هایِ تَرَم سر می‌رود . . . .من💔 .لایق.شهادت.نیست🕊
و تمام جهان هم که بگویند تــو نیستی!! من شهادت می دهم که حضور داری.. پس آرام روبروی تــو مینشینم و به تــو فکر میکنم.. منی که عاشق تــــو هستم ... 📎 پنج شنبه های دلتنگی هدیه به روح پاک و معطر شهـدا صلوات🌷
یادمان باشد ؛ در همین کوچه‌ی ما مادری هست که عشقش را داد ، تا تو عاشق بشوی ....
🔴امنیتمون رو مدیون نفسهای یخ زده این مدافعان وطنیم
پنجشنبہ ڪہ می‌آید دل نورانی می‌شود هوای بهشتت بہ سر می‌زند عطرِ عود و گلاب همہ جا می‌پیچد و یادت در تمام خاطره ها زنده می‌شود... پنجشنبه‌ها به نام توست شب جمعه یادت کردم نزد "حسین فاطمه(سلام الله علیها)" یادم کن... 🌷 🕊🕊
📸 امام جمعه مردمی آبادان همراه با مردم بحران‌زده 🔹امام جمعه آبادان در شرایط بحرانی پس از باران با لباسی مبدل به میان مردم آمد و در تخلیه آب وارد شده به منازل پا به پای شهروندان آبادانی از کمک‌های میدانی دریغ نورزید.
❂○° °○❂ 💠زندگی را تنها به دستور خدا و در جهت خدا دوست داشتم و به دستور خدا عازم جبهه نبرد با کفر و حق شدم باشد که خداوند از من بپذیرد و شهادت نصیبم کند که مقام بس والایی می باشد و شهید هم تراز انبیاء می باشد. 💠از امت اسلامی می خواهم که پیام گذار شهیدان باشند و در آن راه بکوشند که شهیدان در این راه جان خود را فدا کردند و گوش به فرمان رهبر عالی مقام انقلاب اسلامی، کوبنده هر نوع گرایش به چپ و راست باشند و خطوط انحرافی را با بینش درهم کوبیده و در صراط مستقیم الله حرکت نمایند، 🌷