eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.8هزار عکس
11.4هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید عباسعلی حمیدی تاریخ ولادت :1363 محل ولادت :مزار شریف تاریخ شهادت :1393/2/13 محل شهادت :زینبیه محل زندگی:مشهد شهید«عباسعلی حمیدی» در سر پل مزارشریف چشم به جهان گشود و در مشهد بزرگ شد. وی شغل خیاطی را انتخاب کرد و پس از مدتی یه کارگاه خیاطی راه انداخت و ازدواج کرد و بعد از مدتی صاحب یک پسر بنام «سهراب» شد. 🔷وقتی که تروریست های تکفیری  به حرم حضرت زینب(س) هجوم کردند طاقت نیاورد و راهی سوریه شد. شهید«عباسعلی حمیدی» که عاشق شهادت بود و در شب شهادت امامعلی نقی(ع)به شهادت رسید و در روز وفات حضرت زینب(س) با شهیدان بزرگوارحسن قاسمی دانا  سید قربان حسینی و محمد رضا حسینی از مهدیه تا حرم مطهر تشیع شد و در بهشت رضا(ع) در قطعه شهدای مدافع حرم به خاک سپرده شد. شهید عباسعلی  حمیدی در دوره اول که به مرخصی آمده بود شب همان روز که خانواده را دور هم جمع کرده بود به  مادر خود چنین گفته بود که تو باید خدا را شکر کنی که خداوند ۶ پسر به تو داده  است شما باید حداقل ۲تا از پسرانت را به سوریه بفرستید تا برای دفاع از حریم حضرت زینب(س) شهید بشوند و بعد از یک ماه طاقت نیاورد و راهی سوریه شد و بعد از ۱۰روز به شهادت رسید. منبع: http://modafeharam.blog.ir/post/شهید-مداقع-حرم-عباسعلی-حمیدی
شهید صادق عدالت اکبری تاریخ ولادت : 1367/2/2 محل ولادت : تبریز تاریخ شهادت : 1395/2/4 محل شهادت : دلامه سوریه صادق فرزند رضا در سال 1367 متولد شد وی دوره تحصیلاتش راتا سوم راهنمایی با موفقیت سپری نمود . دوران دبیرستان را در دبیرستان مکتب الحسین سپاه گذرانیدو در سال 1382 به پایان رساند و در فتنه 1388مجروح و جانباز انقلاب شدو در سال 1389 به عضویت سپاه پاسداران گردید و در سال 1391 ازدواج نمود و وارد دانشگاه گردید وی تحصیلات دانشگاهی را تا کارشناسی ادامه داد ودر کنکور ارشد ثبت نام ولی پرواز عاشقانه مهلت امتحان نداد و به سوی حق شتافت. در سال 1394 به سوریه رفت و جزء مدافعان حرم گردید که بعد یک سال جنگیدن بر علیه تروریست های وهابی ،همزمان با سالروز شهادت حضرت زینب (س) درمحور عزیزه ی حلب در عمق خاک جبهه النصره منطقه دلامه به فیض شهادت رسید. شهید عدالت اکبری از مستشاران نظامی اعزامی از لشکر عملیاتی سپاه آذربایجان شرقی بود که در سوریه به شهادت رسید. بر این اساس مردم تبریز با حضور در میدان ساعت به سینه زنی به نیابت از شهید اکبری پرداختند و با شعار هزاران گل پرپر فدای علی اکبر وداعی عاشقانه با پیکر مطهر این شهید کردند. از نکات قابل توجه در مورد شهید اکبری وصیت تک خطی او است که در آن نوشته است: سلام مرا به رهبرم امام خامنه ای برسانید و به ایشان بگویید از ایشان شرمنده ام چون یک جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدییم نمایم. زندگی صادق به معنی کلمه آمیخته با شهدا بود، انس عجیبی به ویژه با شهدای مدافع حرم داشت، تا جایی که در روز پدر قبل از اینکه با پدرش تماس بگیرد با پدر شهید حامد جوانی تماس گرفته و روز پدر را به ایشان تبریک گفته بود. منبع:http://tabriz.navideshahed.com/fa/news/401482/زندگی-نامه-شهید-صادق-عدالت-اکبری-از-مدافعان-حرم http://www.rajanews.com/news/240072/شهیدی-که-در-فتنه-88-جانباز-شده-بود-وصیت-نامه-تک-خطی-شهید-خطاب-به-رهبر-انقلاب-مادر-شهید
شهید هادی کجباف ولادت:1340/4/3 محل ولادت:شوشتر شهادت:1394/1/31 محل شهادت:درعا سوریه شهید حاج هادی کجباف متولد تیر ماه سال 1340 در شهرستان شوشتر بود و دوران تحصیلات خود تا دیپلم را نیز در همین شهرستان سپری کرد. خدمت سربازی او از سال 1359 آغاز شد و بعد از اینکه دو ماه آموزشی را در آبادان پشت سر گذاشت، به سوسنگرد رفت. در زمان محاصره سوسنگرد آنجا بود و با بالا گرفتن درگیری‌ها به همراه یکی از دوستانش با لباس عربی از طریق رودخانه و کانال‌های اطراف شهر از مهلکه خارج می‌شوند و پیاده خود را به اهواز می‌رساند. او مدتی بعد مجددا اعزام می‌شود. این فرمانده شجاع سال 1360 در جبهه بستان در چند جای بدنش دچار جراحت شد. در جریان این مجروحیت یک ترکش به اندازه انگشت اشاره هم به کمرش در نزدیکی نخاع اصابت کرده بود. از آنجایی که احتمال داشت پس از خارج کردن ترکش او فلج شود، تا پایان عمر و زمان شهادت این یادگاری دوران جنگ تحمیلی در بدنش باقی ماند. حاج هادی در پی این جراحت دو ماه در خانه ماند تا اینکه باجناقش به دنبال او آمد و آذرماه سال 60 همراه یکدیگر به شوشتر رفتند. معلمی و آموزش از علائق او بود. از آنجایی که همسرش معلم بود توانسته بود تا مقدمات فعالیت‌های آموزشی حاج هادی را برای تدریس فراهم کند. اما به دلیل حضور در جنگ تحمیلی و درگیر شدن با دشمن در خوزستان در زادگاهش ماند. او معاون فرماندهی گردان مالک اشتر شوشتر از لشکر 7 ولی‌عصر(عج) بود. حاج هادی سال 1361 با همسرش ازدواج کرد. 15 روز پس از ازدواج به جبهه رفت. حاصل این ازدواج سه فرزند به نام‌های فاطمه، سجاد و محمد است. او در طول حضور در جبهه نبرد حق علیه باطل در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 9 بار مجروح و دو بار نیز دچار موج گرفتگی شده بود. با آغاز تحرک داعش در منطقه حاج هادی کجباف به صورت داوطلبانه به کشور سوریه رفت تا اینکه در جنگ با تروریست‌های سوریه فروردین‌ماه سال 94طی عملیاتی در منطقه «بصر الحریر» درعا به مقام شهادت رسید. پیکر شهید کجباف پس از چند ماه‌ روز چهارشنبه 20 خرداد ماه 94 در پی تبادل پیکر شهدا در اختیار ارتش سوریه و نیروهای مدافع حرم قرار گرفت. پیکر این فرمانده شهید روز شنبه 23 خرداد ماه وارد تهران شد و پس از گذشت حدودا 50 روز از زمان شهادتش به اهواز منتقل شد. منبع: https://www.google.com/amp/s/www.isna.ir/amp/94032413556/
. بهش میگفتم آخه تو چه موجودی هستی؟ هر راهی جلو پات میذارم،به مشکل میخوره.میخندید و میگفت: هر که در این بزم مقرب تر است ، کام بلا بیشترش میدهند. یک شب مشکلش حل نشد.وسیله هم نداشت.موتورم را گرفت.توی سرمای زمستان،کاپشنم را دادم بپوشد.رفت خلد برین.متوسل میشد به شهدا.یک بار باهم رفتیم بهشت زهرا.دیدنی بود.چمران،آوینی،صیاد،پلارک،شهدای گمنام،شهدای هفتم تیر... دور همه اینها میچرخید.می نشست با تک تکشان حرف میزد.انگار روبه رویش حی و حاضر نشسته اند. زود هم با شهدا پسرخاله میشد.گاهی میزد جاده خاکی و سر شوخی را باز میکرد. . . به نقل از دوست شهید منبع:کتاب عمار حلب . . .
. . در خاطره‌ای آمده است: " «بسیجی‏‌ها آنقدر دوستش داشتند که یک روز وقتی حاج همت به اردوگاهی می‏‌رفت تا به نیروهایش سر بزند، بچه‏‌های بسیجی‏ به طرف او هجوم میبرند تا او را ببوسند. حاج همت با زحمت زیادی از دست بچه‏‌ها خلاص شد. یک نفر حاج همت را دید که انگشتش را گرفته است و با خنده می‏‌گوید: بی‏ انصاف‏ها انگشتم را شکستند! او باور نمی‏‌کند؛ اما روز بعد، همه حاجی را می‏‌بینند که انگشت شستش را بسته است. هجوم بسیجی‏‌ها برای دیدن او آنقدر زیاد بود که راستی راستی انگشت حاجی را شکسته بودند!» . . .
. ‌ . از جمله مواردی که در خانواده شهید محسوس بود و سخت از آن خوشم آمد و برایش خدا را شکر کردم،پایبندی افراد خانواده به نماز اول وقت،طوری که وقتی آنجا بودم تا صدای اذان بلند میشد،میدیدم همه به دنبال وضو گرفتن و پهن کردن سجاده اند، و دیگر اینکه هیچ کدام به دنبال خرافات نبودند.‌‌ به نقل از همسر شهید منبع:کتاب اسم تو مصطفاست‌ . . . ‌‌
. ‌ محل استقرار بهداری و درمانگاه لشکر در سمت راست ورودی پادگان، نزدیک چادر فرماندهی بود. در چادر بودم که از بیرون چادر کسی مرا به اسم صدا کرد. بیرون که آمدم آقا مهدی را جلو چادر تدارکات بهداری دیدم. سر گونی را با یک دست گرفته بود و با دست دیگرش لای نان خورده ها را می گشت. تا آخر قضیه را خواندم. سلام کردم، جواب سلامم را داد و تکه نانی را از گونی بیرون آورد و به من نشان داد و گفت: ـ برادر رحمان! این نان را می شود خورد؟! ـ بله، آقا مهدی می شود. دوباره دست در گونی کرد و تکه نان دیگری را از داخل گونی بیرون آورد. ـ این را چطور؟ آیا این را هم می شود استفاده کرد؟ من سرم را پایین انداختم. چه جوابی می توانستم بدهم؟ آقا مهدی ادامه داد. ـ الله بنده سی*... پس چرا کفران نعمت می کنید؟... آیا هیچ می دانید که این نانها با چه مصیبتی از پشت جبهه به اینجا می رسد؟... هیچ می دانید که هزینه رسیدن هر نان از پشت جبهه به اینجا حداقل ده تومان است؟ چه جوابی دارید که به خدا بدهید؟ بدون آنکه چیز دیگری بگوید سرش را به زیر انداخت و از چادر تدارکات دور شد و مرا با وجدان بیدار شده ام تنها گذاشت.** منبع: کتاب «خداحافظ سردار»، نوشته سید قاسم ناظمی، چاپ سوم، صفحه 25 * تکیه کلام شهید باکری به معنی «بنده خدا» ** خاطره از رحمان رحمان زاده‌ . . . .
. ‌ امام جماعت واحد تعاون بود. بهش می گفتند حاج آقا آقاخانی. روحیه عجیبی داشت. زیر آتیش سنگین عراق شهداء رو منتقل می کرد عقب. توی همین رفت و آمد ها بود که گلوله مستقیم تانک سرش رو جدا کرد. چند قدمیش بودم. «هنوز تنم می لرزه وقتی یادم میاد». از سر بریده شده اش صدا بلند شد:« السلام علیک یا ابا عبدالله» راوی: جواد علی گلی- همرزم شهید  مشخصات روحانی شهید: نام و نام خانوادگی: محسن آقاخانی تولد: 4/6/1347 - تهران شهادت: کربلای 5 – شلمچه محل دفن: بهشت زهرا(س) قطعه 29‌ . . . .
. ‌ خرمشهر داشت سقوط می کرد. جلسه ی فرمانده ها با بنی صدر بود .بچه های سپاه باید گزارش می دادند. دلم هرّی ریخت وقتی دیدم یک جوان کم سن و سال ، با موهای تکو توکی تو صورت و اورکت بلندی که آستین اش بلند تر از دستش بود  کاغذ های لوله شده را باز کرد و شروع کرد به صحبت.یکی از فرماندهای ارتش می گفت «هرکی ندونه ،فکر می کنه از نیروهای دشمنه.» حتی بنی صدر هم گفت «آفرین ! » گزارشش جای حرف نداشت.نفس راحتی کشیدم.‌ . . .
. ‌ چپی ها می گفتند «جاسوس آمریکاست. برای ناسا کار می کند.» راستی ها می گفتند « کمونیسته. » هردو برای کشتنش جایزه گذاشته بودند. ساواک هم یک عده را فرستاده بود ترورش کنند. یک کمی آن طرف تر دنیا، استادی سرکلاس می گفت « من دانشجویی داشتم که همین اخیرا روی فیزیک پلاسما کار می کرد.» اوایل که آمده بود لبنان ، بعضی کلمه های عربی را درست نمی گفت. یک بار سرکلاس کلمه ای را غلط گفته بود . همه ی بچه ها همان جور غلط می گفتند. می دانستند و غلط می گفتند. امام موسی می گفت «دکتر چمران یک عربی جدیدی توی این مدرسه درست کرد.»‌ . . .
. ‌ برای انجام کاری به ستاد لشکر رفته بودم. وقتی به گردان برگشتم دیدم حاج مهدی کنار منبع آب نشسته و مشغول شستن ظرف است. به او گفتم :« حاجی این چه کاری است ؟ برای فرمانده ای مثل شما خجالت دارد کنار منبع آب بنشینید و ظرف بشویید!» هر چه کردم بلند نشد ، از پَسِش بر نیامدم. حاجی با آرامشی که داشت ، نگاهی به من انداخت و گفت: « این چه حرفی است که می زنی؟ من افتخار می کنم ظرفهای سربازان اسلام را بشویم ، من این کار را دوست دارم و برایم خجالتی ندارد.اگر می خواهی کمک کنی کلمن آب را پر کن و به چادر ببر » شهید حاج مهدی طیاری فرمانده گردان 419 لشکر 41 ثارالله بود که در عملیات بیت المقدس 7 ، روحش آسمانی شد و به شهات رسید.‌ . . .
. ‌ می گفتن حاجی به جای سه روز اعتکاف, اگر بمانی و به مردم خدمت کنی بهتر نیست؟ می گفت شما دو هفته مرخصی می گیرید, می رید شمال, استراحت. منم دوست دارم سه روز مرخصی بگیرم با خدام تنها باشم,تا بعدش پر انرژی به مردم خدمت کنم! سال بعدشهادتش, در محل سجده گاهش در مسجد، در اعتکاف, نوشته بودند در اخرین سجده هایت چه گفتی که از این رجبیون به عندربهم یرزقون رسیدی! هدیه به شهید حاج عبدالله اسکندری صلوات,,‌ . . .
🕊 شهیدِ رمضانیِ مدافع حرم که به جای حاج قاسم ترور شد ☘️ مادر شهید مدافع حرم، علی امرایی می‌گوید: آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. اما علی مورد هدف موشک قرار می‌گیرد. 👇 🔗 http://www.tafahoseshohada.ir/fa/news/2701/
حالا که گرفته دل سراغ گل سرخ آغوش گشوده رو به باغ گل سرخ تا این شــب روسیــاه از رو برود برخیــز و برافـروز چراغ گل سرخ سالرور شهـادت فـرمـانـده نخبـه و سـردار رشیـد اسـلام احمـد بابایـی فرمـانده گـردان مالکـ اشتـر نخعی تیپ ۲۷ محمـد رسـول الله (ص) در عملیات الی بیت ‌المَقدِس ِ
بسم الله الرحمن الرحیم یاقاضی الحاجات امروز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۹ شمسی ۱۷ رمضان ۱۴۴۱هجری قمری ۱۱ می ۲۰۲۰ میلادی
🔸 دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان
📷دولت قصد دارد بخشی از دارایی های خود را در قالب سهام در بازار سرمایه واگذار نماید.
⭕️با حکم رئیس جمهور؛ مهندس مدرس خیابانی به عنوان سرپرست وزارت صنعت، معدن و تجارت منصوب شد رئیس جمهور با صدور حکمی مهندس حسین مدرس خیابانی را به عنوان سرپرست وزارت صنعت، معدن و تجارت منصوب کرد. متن حکم حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم جناب آقای مهندس حسین مدرس خیابانی براساس اصل 135 قانون اساسی و با عنایت به مراتب تعهد و سوابق مدیریتی ارزشمندتان در حوزه صنعت و بازرگانی، به موجب این حکم جناب‌عالی را به سرپرستی «وزارت صنعت، معدن و تجارت» منصوب می‌نمایم. انتظار دارد نظر به ضرورت توجه ویژه به جهش تولید که در شرایط تحریم‌های ظالمانه موجب ارتقاء اقتدار و عزت ملی خواهد بود، ضمن افزایش هماهنگی درون سازمانی و تعامل مؤثر با دستگاه‌های ذیربط اعم از بخش دولتی و غیردولتی و صرف تمام توان و وقت خود را نیز با بهره‌گیری از ظرفیت مجموعه همکاران و آرای صاحب‌نظران نسبت به مدیریت بازار و تأمین کالاهای اساسی، ساماندهی قیمت خودرو، رفع موانع تولید و تعمیق ساخت داخل، کمک به توسعه صادرات غیرنفتی و بهبود فضای کسب و کار اقدام نمایید. توفیق شما را در خدمت به ملت شریف ایران و نظام مقدس جمهوری اسلامی، با رعایت اصول قانون‌مداری، اعتدال‌گرایی و منشور اخلاقی دولت تدبیر و امید از خداوند متعال مسألت دارم. حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران