🍃لباس های راپل و پوتین هایش را خودش تهیه کرد و همه چیز خرید تا از #سپاه چیزی نگیرد.
.
🍃 سفارش کرده بود که، اگر #شهید شد و مراسمی برگزار شد. از سپاه هیچ کمکی قبول نکنند. آخر هم مادرش به وصیت اش عمل کرد.
.
🍃قضات مجازی و #حقیقی ،مواظب باشند؛ چگونه روایت می کنند و در پایان چگونه قضاوت می کنند. با کج و قوس روایت کردنِ میدان رفتنِ این #علی_اکبرها، خود را مدیون نکنید.
.
🍃هر شهید مصداق یک ویژگی است، نام گذاری این مصداق هم با شما، که چه نیرویی باعث می شود؛ در درمای هشت درجه زیر صفر، ۴۰۰ متر سینه خیز بروی تا دل دشمن، تا جاده شناسایی شود😔
.
🍃هرشهید حسرت دارد، اما حسرت #ابوامیر، امیر حسین ۵ ساله است که هرگاه دلش سنگینی می کند، چیزی جز سنگِ سردِ #شهدای_گمنام، وزن دلش را کم نمی کند.جایی که شامه ا ی از عطر و بوی #پدر می دهد😓
.
🍃شاید گاهی برای بازکردن مسیر صعب العبور #شهادت باید توی سرمای استخوان سوز، سینه خیز بروی و خوش رقصی کنی❣
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_علی_آقاعبداللهی
.
📅تاریخ تولد : ۱۰ مهر ۱۳۶۹
.
📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴. خالدیه خانطومان
.
📅تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : مفقود الاثر🌹
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
❄️ در سرمایِ دیماه ۶۴؛ تولدش گرمابخشِ خانواده شد.هنگام اذان چشم گشود و او را #مصطفی نامیدند.
کشتی میگرفت و روحِ پهلوانی را در خود پرورش میداد. فراتر از اینها؛جوانمردی را مشق میکرد.جسمش را قوی و روحش را بزرگ میکرد
آنقدر بزرگ که روزی تنها آسمان آرامبخش او شد🕊
.
✨ بزرگتر بود و همیشه هوای برادران و خواهر کوچکش را داشت.درسخوان بود و موفق در این مسیر.فارغالتحصیلِ مهندسی برقِ دانشگاه ساری🤓
.
❄️ آرامش و ادبش، چون مغناطیسی، همه را جذب او میکرد و این مصطفی بود که بیش از پیش ادب میکرد و تواضع را در خود رشد میداد.
.
✨ به سوریه رفت، داوطلبانه و برای دفاع رفت تا به قول خودش به آنهایی که به ساحت مقدس عمه سادات بیاحترامی کرده اند، جواب دندان شکنی دهدو به جهادِ اعلامیِ رهبرش، #لبیک گوید.
.
❄️ آرپیجی زنِ ماهری بود و خدا میداند با این گلوله ها، چند سنگر دشمن و چند#تکفیری را به هلاکت رسانده است😎
.
✨ میلادش، هنگام اذان بود و شاید همین ندایِ الهی،پرواز را در روحش نهادینه کرده بود. حال؛ هر اذانی که به گوش میرسد یادها را به سوی مصطفی سوق میدهد و اوست که تا ابد در قلبها جاودانه است🌱
.
#میلادت_مبارک ؛قهرمانِ دمشق💚
.
✍نویسنده:#زهرا_قائمی
.
🌸به مناسبت سالروز تولد
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
.
📅تاریخ تولد: ٢٢ دی ۱٣۶۴
.
📅تاریخ شهادت: ۱۶ آذر ۱٣٩۵
.
📅تاریخ انتشار: ٢٢ دی ۱٣٩٩
.
🥀مزار :چالوس گلزار شهدای یوسف آباد
.
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
#لبیک_یا_زینب #مدافعان_حرم
#چراغ_راه ۱۰۶
🌺 توصیهی همیشگی شهید تورجیزاده به بسیجیها و سپاهیها...
🇮🇷
#شهیدتورجیزاده #مداح_شهید #سپاه #بسیج #پاسدار #بسیجی #امام_زمان
🔰ما از اول هم امیدمان به ملت و جوانهای برومند ملت بود.
🔹ما همیشه توجهمان به خود ملت، به نیروی انسانی-الهی ملت بوده است. و با استمداد از همین طبقه کارگر، طبقه تحصیلکرده #جوان، بازاریها، از همین طبقاتِ به قول آنها «طبقات پایین»، و به قول من طبقات بالا، استفاده کردیم. اینها بودند که نهضت را به اینجا رساندند. و اینها هستند که میتوانند به پیش ببرند.
📅 امام خمینی(ره) | ۸ آبان ۱۳۵۸
#سیــره_شهــدا
🌹ســید آرام نزدیک شــد و بے جلب توجه خــم شــد و دســت دوستــم را که به ماشــین تڪیه داده بود را بوسیــد.
دوستــم با عصبــانیت گـفت: این چه کاریه ســـید!
خندیـــد و گفــت:وقتی امام می گوید من دســت بسیجے ها را مے بوســم، ما باید پای بسیجی ها را ببوســیم!
#شــهیدسیدمحمــدکدخدا
#اﻳﺎﻡﺷـــﻬﺎﺩﺕ 🌹
#ﻛﺮﺑﻼے۵
🍃🌹🍃🌹🍃
ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ
..,...........
#پیش_بینےشهــیدازصف_مراسم_ختمش...
دور هم نشستــه بودیم...
حســام مےگفــت:مجلـس ختـم من را تو مسجـد نبے می گیرن,فلانی و فلانی و... هــم تو صــف اول مجلــس من می شینــن!
حسابے خندیدیــم.😊
بعــد از ڪربلاے ۴ بود...
رفتم مســجد نبے, دیــدم ختم حســام است...
وارد ڪه شــدم, صــف اول را که دیدم, دیــدم همان ها هستند که حسام گفته بود...
همان جا نشستــم به گریه ڪـردن...😭🌹
#شهیــدحســام_اسماعیلےفرد
#شهداےفـارس
🍃🌹🍃🌹🍃
#روایت_عـشق
🌷جمال پشــت در، منتـظر ڪمال ایستاده بود. ڪمال با یکےیکے ما خداحافظے ڪرد.
قــبل از اینڪه از خانه خارج شود، یک لحظه برگشـت و چند قدمـی رفت سمت اتاقی ڪه زینب، دختر شیرخوارش، در آن خوابیــده بود.
تا پشت در رفت، دستــش را روی دستگیره گذاشــت، اما نتوانســت آن را فشار دهــد و در را باز کـند. برگشــت ســمت درب حیاط.
گفتــم: آقا کـمال چــرا با زینــب خداحافظـی نمےکنی؟
آرام گـفت: مےترسم. مےترســم دلم بلرزد و پایم در رفتن سســت شود.
خداحافظےڪرد و رفــت.
منبع و خاطرات بیشتر در کتاب سهمی برای خدا
http://ketabefars.ir/product-15
🌷🌹🌷
#شهید کمال ظل انوار
#شـهداےفارس
🌷🍃🌷🍃🌷
🍃بسیجی، رزمنده، جوانمرد، مرد باایمان، صبور .هرچه برایش از دایره المعارفِ دل، مایه بگذاری، باز هم کم است🌹
.
🍃گاهی در تقویمِ روزگار، انسان هایی می آیند که می شوند کیمیای زمان، شهامت ها، رشادت ها و اخلاق خوبشان، همتایی ندارد و داغش بر دل تاریخ می ماند😓
.
🍃بعضی ها را خدا، با ناز می خرد، آرام، آرام مثلا اول می شود #بسیجی و بعد می شود #فرمانده. در فرماندهی، با یک انگشتِ به امانت سپرده در میدان جنگ، مقامِ اول را کسب می کند❣
.
🍃چندی بعد با ستاره های #مجروحیت بر دوش، برمی گردد. چشم را صدقه ی راهی می کند که چشمِ دل می خواهد تا به مقصدِ #قربه_الی_الله برسد.
گوش را می بخشد، تا ناسپاسیِ اندک انسان هایی را نشنود که از درکِ رفتن و جنگیدنش عاجزند😞
.
🍃وقتی در پرونده جسمش، جانباز ۷۰ درصد را ثبت می کنند. می شود راوی داستان هایی که خودش، بازیگرِ نقشِ اولش بوده و گاهی میان داستان، سرفه هایش جان می بخشد به قسمت هایی که با #شیمیایی شدن رزمنده ها به پایان می رسد🥺
.
🍃معلم می شود. برای آن هایی که به تازگی در راهِ #عشق پا گذاشته اند. اندکی بعد با دستی آسیب دیده و چشمی مجروح، استاد دانشگاهِ #کُلُّنا_عباسک_یازینب(س) می شود🌺
.
🍃از جا ماندن دلگیر است ...
کبوتر دلش، چند وقتی است، بدجور هوای پریدن دارد. با شهادت #روح_الله_قربانی، دلش می شکند، بغضش می ترکد و مروارید اشک هایش، آب پشت سرش می شود برای دوباره راهی شدن و مدتی بعد، خدا خریدارش می شود و چه خوش سرانجامی است، سرانجام #عاشقان.
.
🍃به قول پرویز پرستویی: « شهید سعید سیاح طاهری، مردی برای تمام فصول است»
.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
.
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_سیاح_طاهری
.
📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۳۶
.
📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴. حلب، سوریه
.
📅تاریخ انتشار : ۲۲ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : گلزار شهدای آبادان
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی