#خاطرات_شهید
● مرتضی درتحمل سختی زبانزد هم قطارانش بود. تحمل سختی برای او دوره خودسازی بود.در عملیات آبی خاکی شمال کشور در هوای به شدت گرم ناگزیر می شود چند بار یک عملیات را تکرار کنند.
●وقتی این عملیات سخت تمام شد، همه برای جرعه ای آب له له می زدند ولی اوبه همراه دوستش اکبرشهریاری که بهمن ۹۲ درحوالی حرم حضرت زینب(س) به شهادت رسید سقا شده،وخود بدون نوشیدن جرعه ای آب به پادگان باز می گردند.
● مرتضی درجریان عملیات حلب نیز روزه بود و در همان حال مسئول اطلاعات به تنهایی برای شناسایی موقعیت تروریست های تکفیری خطر می کرد و آخرشب باز می گشت.
●یک شب زمستانی وقتی از شناسایی بازگشت به شدت گرسنه بود پرسید غذاهست گفتیم مقداری عدس داشته ایم که تمام شده وکمی نان مانده. تکه کوچکی از نان را روی بخاری گذاشت پس از آنکه کمی گرم شد دولقمه ازآن را خورد وخدا شکر کرد و خوابید.
●از مال دنیا هرچه داشت انفاق می کرد. مرتضی سن زیادی نداشت اما سرپرستی دو یتیم و یک بدسرپرست را برعهده داشت و از حقوق کمی که دریافت می کرد، کمک خرجی آنان را هم پرداخت میکرد.
● او یک بار زندگی اش را در واقع حراج کرد تا بتواند شش خواهر دم بخت یکی از دوستانش را راهی خانه شوهر کند و دست آخر ماشین خود را فروخت تا یک دوست نیازمندش را سرپناه بدهد!
از او پرسیدم: «خودت چی؟» جواب داد: «ماشین که کمبود نیست این همه ماشین عمومی مال منه دیگه!»
📚کتاب فرمانده نابغه
#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۶۴/۶/۳۰ شلمان ، لنگرود ، گیلان
شهادت : ۱۳۹۶/۵/۱۶ دیرالزور ، سوریه
╭─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╮
╰─┅═ঊঈ🌷ঊঈ═┅─╯
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همیشه میگفت :
دوست دارم اگر میکشم ؛ صهیونیستی بکشم
و اگر کشته میشوم به دست صهیونیست کشته شوم .
به آرزویش رسید...🥺
🎙وصف شهید به کلام مادر
#شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
✍ همیشه به خاطر جسم و جان ضعیفش حواسم بهش بود
جیبش را پر از پسته و مغزیجات میکردم سر سفره گوشت هارا سوا میکردم و میریختم توی بشقابش
او ساعت دو و ربع میآمد
شوهرم ساعت دو و نیم
با اینکه برایش سفره میانداختم و غذا میکشیدم
دست نمی برد تا آقای عباسی برسد
آدم بخوری نبود با زهرا غذایشان را در یک بشقاب میریختند
زیر چشمی میپاییدمش زود کنار میکشید زیاد که اصرار میکردم چند قاشق بیشتر بخورد می گفت: آدم باید بتونه نَفسِش رو نگه داره!
راوی مادرخانم#شهیدمحسنحججی...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"╯
🌷حاج رجب ۲۶بار زیر عمل جراحی قرار گرفت. هربار در این عملها یک تکه پوست از دست، پا یا سرش جدا میکردند و به صورتش پیوند میزدند. از پوست سرش برایش ریش و سبیل ساختند ولی استخوان دماغش جوش نخورد. او بعد از هر عمل صورتی جدید پیدا میکرد و همین باعث شده بود تا خانواده نتواند به راحتی با این وضعیت کنار بیاید.
🌷... حاج رجب نه دهان داشت، نه فکی و نه دندانی. آرزویش شده بود تا بعد از ۲۶سال لقمه نانی را در دهانش بگذارد و غذاهای خانگی را بخورد. تا یک سال فقط با سرنگ به حاج آقا غذا داده می شدو فقط مایعات میخورد... .
#شهید_رجب_محمد_زاده
#جانباز
#آشنایی_با_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پدران شهید میفهمند
لذت بوسه ی پسرهـا را
داغ اولاد ، باورش سخت است
خم کند قامت پدرها را .....
لحظه بوسه پدر
بر کف پای فرزند شهیدش
#شهید_عباس_بابایی
#شهادت_۱۵مرداد۱۳۶۶
سلام بر او که میگفت: مطمئن باشيم در هر شغلی كه هستيم اگر ذرهای عدم خلوص در ما باشد امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط میكنيم. فردا نباشد پسفردا سقوط میكنيم چون انقلاب هر زمان يک موج میزند يک مشت زباله را بيرون میريزد.
"شهید عبدالحمید دیالمه"
🔹#
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅──
🌸نشر با ذکر صلوات جهت
سلامتی و تعجیل در امر فرج 🌸