––––•(-• •-)•––––:
ڪارتان را برای خدا نڪنید ،
برای خدا ڪار ڪنید ...
تفاوتش فقط همین است ڪه ممڪن است حسین علیه السلام در ڪربلا باشد و من در حال ڪسب علم برای رضای خدا
#شهید_آوینی
#دمشق
✅
️❁﷽❁ 💠
.
.. کلیپ / شهید_رضا_سنجرانی شهید مدافع حرم
.
فیلم لحظه مجروحیت!
.
😂(تیر میخواسته تو سرم بخوره... ولی اون لحظه دستم تو دماغم بوده خورده تو دستم)😂😂 شهید_رضا_سنجرانی شهید مدافع حرم
فرمانده مرکز آموزش لشکر فاطمیون - مربی ارشد نظامی
ولادت 🎂 22 - 04 - 1356 شهادت 🕊 01 - 07 - 1396
محل شهادت دیرالزور سوریه 🍃.💠🍃
رضا سنجرانی اهل شهر مقدس مشهد ، یکی از رزمندگان مدافع حرم بود که چندی پیش برای دفاع از حریم اهل بیت «ع» راهی سوریه شد .
.
در منطقه معروف به کرار بود و از همرزمان نزدیک شهید مرتضی عطائی و حسن قاسمی دانا بود .
که بعد از چهار بار اعزام و جانبازی از ناحیه دست وپا در اول مهر ماه سال 96 مصادف با دوم محرم الحرام در دیرالزور سوریه به مقام رفیع شهادت نائل آمد .
.
🍃 💠 🍃شهید رضا سنجرانی فرماندهی مرکز آموزش لشکر فاطمیون « رزمندگان افغانستانی » را بعهده داشت . 🍃💠🍃
.
روحش شاد و یادش گرامی 🍃💕 💠
💠
🔸
یا حسین 💕🍃 💠
🔹
برای سلامتی رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران ، امام خامنه ای صلوات. 🙏
💠
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم 💘
💠
برای شادی روح پاک تمامی شهدا صلوات 🙏
💠
🔸
اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم 💘
💠
#کرار
#شهید_شیهان_محمد_رضا_سنجرانی .
#سوریه
#حلب
#عراق
#موصل
#داعش
#رهبر
#دمشق
#یازینب
#مدافعان_حرم
#فاطمیون
#مدافعان_حرم_حضرت_زینب
#یاعلی
#یازینب
#یا_حسین
#یا_عباس
#قمر_بنی_هاشم
#یا_زهرا
#سردار_قاسم_سلیمانی
#قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#حاج_قاسم_سلیمانی
#اسلام
#مسلم
#سپاه_پاسداران
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#جمهوری_اسلامی_ایران
.#modafean_haramm/
🔴 صبح دوشنبه ششم اسفند، تهران یک مهمان خاص داشت. بشار اسد که با هواپیمای ایرانی، #دمشق را به شکلی کاملاً محرمانه به مقصد تهران ترک کرده بود با اسکورتی کوچک از #فرودگاه_مهرآباد راهی #بیت_رهبری شده و ساعت۹ بدون تشریفات وارد ساختمان شد.
🔴 مهمانان دعوتشده که ساعتی قبل به این دیدار دعوت شده بودند نمیدانستند که ایران میزبان کدامیک از رهبران #مقاومت است تا اینکه بشار اسد و #سردار_سلیمانی از خودرو پیاده شدند. موضوع سفر رییسجمهور سوریه از مدتها قبل در دستور کار بود، اما روز و ساعتش به شدت سرّی نگه داشته میشد و شاید کمتر از انگشتان یک دست میدانستند که او چه زمانی به تهران خواهد آمد.
🔴 #بشار_اسد بلافاصله بعد از دیدار با رهبری، راهی دفتر رییسجمهور شد؛ #حسن_روحانی یک روز پیشتر در جریان قرار داشت با این همه ترجیح داد حتی تا ساعتی قبل از رسیدن، موضوع را با کمتر کسی در میان بگذارد. تیم همراه بشار اسد بسیار محدود بود و وزیر خارجه سوریه هم مانند #ظریف از این سفر خبر نداشت.
🔴 اسد پس از حدود چهار ساعت حضور در تهران، با سردار سلیمانی به دمشق رفت؛ تا زمانی که او به محل استقرار خود در #سوریه برسد، عکاسان و فیلمبرداران در قرنطینه قرار داشتند و بعد از آنکه پیغام فرمانده رسید، اطلاعرسانیهای محدود و سپس خبررسانی وسیع صورت گرفت./ صبح نو
# 🇮🇷
🌺🌼🕊🌷🕊🌼🌺
🌹 #شهدای_غریب
#مدافع_حرم 🌹
چه می شود روزی #سوریه امن و امان شود
و کاروان #راهیان_نور
مثل #شلمچه و #فکه به سمت #حلب و #دمشق راه بیافتد
فکرش را بکن ....
راه می روی و راوي مي گويد
اینجا قتلگاه #شهید_حسینی است...
یا اینجا را که می بینی همان جایی است که #شهید_رضا_اسماعیلی را دوره کردند و سرش را بریدند!
اینجا همان جایی است که شیخ رضایی نماز جماعت می خواند... #شهید_مختار کنار همین ساختمان های #ملیحه نیروها را... رصد می کرد
#شهید_مصطفی را که می شناسید
همینجا در همین ساختمان های حلب با بچه ها شوخی می کرد و جشن پتو می گرفت .
شهید #غلامی و #حسینی و شش تن از یاران فاطمی ، آخرین لحظات زندگیشان را اینجا پشت این دیوار در #خون خودشان غلتیدند ...
خدا بیامرزد #شهید_سید_حسن را...، همینجا در این پهناور کوه #لاذقیه او را #ذبح کردند و بدن مطهرش هیچوقت برنگشت.... و سرداران شجاع #شهیدان_ابوحامد و #فاتح در دشت #تله_قرین با یارانشان پر کشیدند ...
سردار #شهید_حسین_همدانی در این جاده به کمین #تروریست ها خورد ...
و ...
🌺 عجيب حال و هوايي می شود
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #شعار دانشجویان: #آشوبگر بیریشه #تهران #دمشق نمیشه
برخی شعارهای دانشجویان در تجمع دیروز #دانشگاه تهران:
🔻وظیفه هر دولت #شفافیت با #ملت
🔻#اصلاح_اقتصادی با #شوک دادن نمی شه
🔻 #آشوبگر بیریشه تهران دمشق نمیشه
🍃چشمانش زمین #زینبیه را در پی یار میکاود شاید نشانه ای بیابد که دل بیقرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش میپرسد ولی هیچکس خبر ندارد.
.
🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین میخورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر میدید😔
.
🍃شده بود #هاجری دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای #عشق را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹
.
🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بیتاب و همه چشمشان به #حلب بود تا بلکه عزیز سفر کردهشان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در #دمشق ولی بوی او را حس میکرد❣
.
🍃چشم میگرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا #زینبی میگوید میبیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به #پهلو به این سو میآید♡
.
🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش میدود جوان تر شده سفر #آسمان به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو...
#سعید را میبیند که دوباره متولد شده❤
.
🍃بغضی عجیب گلوگیرش شده آخرین بار با دخترش #زینب و پسرش #حسین ولادتش را جشن گرفتند و اینبار هردو با هم مفتخر به حضور #بانوی_صبر تولد پاسدار حریم عشق را جشن میگیرند.
#تولدت_مبارک عزیز سفر کرده💞
.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_سعید_انصاری
.
📅تاریخ تولد : ۴ دی ۱۳۴۹
.
📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار : ۴ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
❄️ برف آهسته میبارید ، زمین پیراهن سفید به تن کرده بود و هلهله کنان پذیرای #زمستان بود. مادر از پنجره زمستان را تماشا میکرد.
.
✨ موهای سپید درخت پرتقال را مینگریست گیسوان او هم دست کمی از موهای درخت نداشت...زمین را نگاه میکرد هنوز رد پایش در حیاط به یادگار مانده بود بعد از سه سال صدای خنده ها و شیطنت های محمد حسین همان طراوت قبل را داشت. ذهنش به بیست و پنج سال پیش رفت آن زمان که صدای گریه نوزادی در خانه پیچید اذان و اقامه در گوشش خواندند و نامش را محمد حسین نهادند. لحظه ای را به یاد آورد که دردانه اش را به آغوش کشید و جاذبه #مهر_مادری کاری کرد که پیوندی وَرای پیوند مادر فرزندی میان او و محمد حسینش ایجاد شود😍
.
❄️ آرزوی مادر دیدن محمد حسین در لباس خادمی بود و خداوند چه زود مادر را به آرزویش رساند. به فراز بأبی أنتَ وَ اُمی و نَفسی و... زیارت عاشورایش جامه عمل پوشاند و به فرزندش که اذن پرواز میخواست این اجازه را داد پرواز به سوی#دمشق ، جایی که عباس های زینب گرد هم آمده بودند پسر او هم یکی...
.
✨ و تقویم به اسفند نود و شش میرسد و#سوریهٔ دوباره را در تهران به تصویر میکشد ، هوا گرگ و میش است و صدای اذان صبح #شهادت_فاطمهٔ_زهرا در خیابان پاسداران میپیچد. تنی چاک چاک کف خیابان افتاده ، مادر این صحنه را میبیند و قتلگاه پیش چشمانش جان میگیرد ، تنی تیر باران که خون سرخش فرش خیابان شده ، کفتار ها بوی خون مشامشان را پر کرده و هیچ جوره نمیشود از دور پیکر دورشان کرد که با پنجه های تیزشان تنش را میدرند و آخرین نفس های خیسش به گوش میرسد که همراه اذان زمزمه میکند: أشهَدُأنلاإلهَإللّٰه وَ أشهَدُأنَّمُحَمَّدًرَسولُاللّٰه...
و آرام چشمانش را میبندد ، در اُمُّالقُری جهان اسلام ، خیابان پاسداران #کربلایی دوباره به پا شد و تولدی دوباره برای خادم رایتالعباس رقم خورد...
تولدت مبارک مدافع امنیت...♥️
.
✍نویسنده:#مهدیه_نادعلی
.
🌸به مناسبت سالروز تولد
#شهید_محمدحسین_حدادیان
.
📅تاریخ تولد: ٢٣ دی ۱٣٧۴
.
📅تاریخ شهادت: ۱ اسفند ۱٣٩۶
.
📅تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید: امامزاده علی اکبر چیذر
.
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
#لبیک_یا_زینب #کربلای_ایران
🍃چشمانش زمین #زینبیه را در پی یار میکاود شاید نشانه ای بیابد که دل بیقرارش تسکین پیدا کند. از همسفرانش میپرسد ولی هیچکس خبر ندارد.
.
🍃دیگر پاهایش یارای همراهی ندارد که زمین میخورد. نیست! نتوانست پیدایش کند. امید از وجودش رخت بر بسته بود و هر لحظه عرصه را به خود تنگ تر میدید😔
.
🍃شده بود #هاجری دوباره در پی جرعه ای آب تا رفع عطش کند، آب حیاتش، یار یکدلش بود بیست و چهار سال با هم زندگی کردند و بنای #عشق را ساختند. دلش میخواست دست پر برگردد🌹
.
🍃دخترش چشم به راه بود و پسرش بیتاب و همه چشمشان به #حلب بود تا بلکه عزیز سفر کردهشان را برگرداند و حالا او یارش را در همین حوالی حس میکرد. عجیب بود عزیزش در حلب و خودش در #دمشق ولی بوی او را حس میکرد❣
.
🍃چشم میگرداند کور سوی امیدی در دلش میدید. دست به زانو میگیرد و یا #زینبی میگوید میبیندش همین نزدیکی برای زیارت آمده بود به گمانم، پیراهنی سپید به تن کرده. سرخی پهلویش تضاد عجیبی ایجاد کرده بود دست به #پهلو به این سو میآید♡
.
🍃چشم هایش حالا او را بهتر میدید به سمتش میدود جوان تر شده سفر #آسمان به جانش چسبیده که انقدر سر حال بود ولی دست به پهلو.....
.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
🌺به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سعید_انصاری
.
📅تاریخ تولد : ۴ دی ۱۳۴۹
.
📅تاریخ شهادت : ۲۳ دی ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا(س)
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دل تنگی هایم کار دست دلم داده است. به هر سو که می روم من هستم و اشک و #امام_رضا.
🍃امروز هم حکایتِ #خادم افتخاری اش. به گمانم مرتضی عطایی کنار #پنجره_فولاد روضه ی خرابهی شام را خواند و با نوحه ی سالار زینب ، دمِ ِعشق را گرفت که با پروازِ به مقصدِ #دمشق حاجت روا شد🌷
🍃آنقدر عکس و فیلم از #مدافعان_حرم برای خانواده ی شهدا سوغات آورد که #آوینی_سوریه شد.
🍃هربار با رفتنش، همسرش به رسم عشق چله ای برای سلامتی اش در #حرم امام رئوف می گرفت. اشک های همسرش سبب شد که مدتی با نام #جانبازِ مدافع دلتنگ شود برای دوستانش که بار سفر را بستند و رفتند. سخت است حال #جامانده ای که دلش تنگ و چشمانش بارانی است🍂
🍃شاید سفارش رفیق شهیدش سید ابراهیم، پیش #ارباب بود یا رضایت همسر دل شکسته اش برای شهادت یا مناجات خودش در روزِ #عرفه با #معشوق که با تیری که به گلویش اصابت کرد به آرزویش رسید🌹
🍃ابوعلی دیگر نگران نباش. در روز قیامت شرمنده ارباب نمی شوی. چون گلوی تو هم خونی است. فقط تو را #قسم به اشک های بعد از شهادتت دعایمان کن😓
🍃باید گذشت از این دنیا به آسانی
باید مهیا شد از بهر قربانی
سوی #حسین رفتن با چهره خونی
زین سان بود زیبا معراج انسانی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_مرتضی_عطایی
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
📅تاریخ تولد : ۴ اسفند ۱۳۵۵
📅تاریخ شهادت : ۲۱ شهریور ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۴ اسفند ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : بهشت رضا.مشهد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃اگر با دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی، می بینی که #جنگ هنوز هم ادامه دارد...
🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای #جانباز شیمیایی تداعی می کند، ویلچری که چرخ هایش، روزگاری را حکایت میکند که #رزمنده ای دست و پایش را برای حفظ این مملکت به ودیعه گذاشته است.
🍃درمیان #چشمک ستارگان شهر ، رویای صادقه ای که دل خوشی فرزند شهیدی است. در کوچه پس کوچه های بی کسی، سنگ قبر بانام شهیدِ #گمنام مونس روزهای تنهایی #مادری است..😓
🍃در محله ی #انتظار، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود. کمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد #دمشق.
🍃 محمد جنتی هر چه داشت در طبق اخلاص گذاشت و فدای #بانوی_دمشق کرد. مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش. شهادتش دل هیئت #فاطمیون و زینبیون و حیدریون را سوزاند😞
🍃#حاج_حیدرِ سوریه شهید و جاوید الاثر شد. شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️
🍃توسل به #امام_حسن(ع) سبب شد بعد از دوسال #پیکرش بر گردد. و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار #خاطرات جامانده زندگی می کنند.
🍃 #ترکش های زخم زبان عده ای، دلِ داغدار خانواده #مدافعان_حرم را می سوزاند...
☆هنوز هم جنگ ادامه دارد...
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_مدافع_حرم_محمد_جنتی
📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۱۶ فروردین ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
🥀مزار شهید : تهران.بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃نمیدانم از کجا شروع کنم، کدام مقدمه میتواند تو را توصیف کند؟ فقط میدانم که میخواهم آهسته در قصهی زندگیات قدم بزنم و حال خوب آن دوره را تنفس کنم. #عشق جاری در مسیر حیاتت را بنوشم و طعم شیرینش را از بر شوم.
🍃اصلاً من خواهان این هستم که راز آن دریای مواج #چشمانت را که در نور ماه غوطهور است کشف کنم. چشمهایی که #پاییز شصت و سه در قاب این دنیا رسم شدند. و صاحبش را #محمدجلال صدا زدند! تویی که هیچگاه مجوز گشودن طومار افتخاراتت را ندادی؛ چراکه مرد #سکوت بودی! گویی عهد بسته بودی که همه از تو فقط یک نام به یاد داشته باشند و طبع شوخ و لب خندان، همین...
🍃حتی رفیقانت هم از تو چند خاطره در میدان بیشتر ندارند، تنها موصل، حلب، #دمشق و... پیچ و خم وجودت را شناختند و مردانه همراهیات کردند. زمینه را فراهم کردی برای مادرت که دل از تو بکَند و خمسش را بدهد! به قول خودت #مادرت چون پنج فرزند داشت باید خمسش را میداد.
🍃و قرعه به نام تو افتاد و بعد از چهل روز همنشینی با تخت بیمارستان در دوازدهمین روز تابستان آسمانی شدی.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمدجلال_ملک_محمدی
📅تاریخ تولد : ٢٣ آذر ۱٣۶٣
📅تاریخ شهادت : ۱٢ تیر ۱٣٩۶
📅تاریخ انتشار : ۲۲ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : موصل_عراق
🥀مزار شهید : تهران_بهشت زهرا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
⭕️ ماجرای کش رفتن کلت برادر حافظ اسد
🔹 خرداد ۱۳۶۱ - قوای محمد رسول الله (ص) به فرماندهی #حاج_احمد_متوسلیان، برای مقابله با حمله ارتش صهیونیستی به سوریه و لبنان، وارد #دمشق شده بودند.
#حاج_احمد_متوسلیان، #سیدمحمدرضا_دستواره و #حاج_محمدابراهیم_همت، با ژنرال « #رفعت_سد» جلسه داشتند. رفعت، فرمانده وقت نیروهای مسلح سوریه و برادر کوچک حافظ اسد رئیس جمهور سوریه بود. (وی بعدا به جرم خیانت و کودتا به فرانسه تبعید شد).
در میان جلسه، رفعت اسد از موضع بالا و متکبرانه، با صدای بلند خطاب به #حاج_احمد حرف می زد.
🔸 #دستواره که این صحنه را دید، خونش به جوش آمد. در گوش #حاج_همت گفت: من یک بلایی سر این (...) میارم که دیگه غلط بکنه با #حاج_احمد این جوری حرف بزنه.
ساعتی بعد جلسه تمام شد. #حاج_احمد که جلوی جمع درحال خروج از ستاد فرماندهی بود، متوجه شد #حاج_همت و #دستواره در گوش هم پچ پچ می کنند و می خندند.
🔹برگشت طرف آنها و با غضب پرسید: چه خبرتونه؟ چی شده که این جوری نیشتون تا بناگوش بازه؟!
#حاج_همت با خنده گفت: چیزه حاجی ... این رضا ...
خود #دستواره آمد جلو، یک قبضه کلت کمری از جیبش درآورد و درحالی که آن را به #حاج_احمد می داد، گفت: این کلت، مال اون #رفعت_اسد فلان فلان شدش.
حاجی با تعجب پرسید: پس دست تو چیکار می کنه؟
دستواره با خنده گفت: وقتی دیدم اون طوری با داد و فریاد با شما حرف میزنه، گفتم حالش رو بگیرم و این کلت رو از کشوی میزش زدم!
#حاج_احمد با عصبانیت گفت: کلت فرمانده کل نیروهای مسلح سوریه رو از کشوی کارش دزدیدی؟ - نه جاجی، ندزدیدم که، بلند کردم تا حالش رو بگیرم تا بفهمه جلوی ما صداش رو بالا نبره.
#حاج_احمد گفت: مگه تو دزدی؟
دستواره مظلومانه گفت: دزد که نه، ولی خب شد دیگه. حالا چیکار کنم؟ می خوای برگردم پیشش و بگم بفرمایید این کلت شما رو من از کشوی میزت بلند کردم! و هر سه زدند زیر خنده😊
از شام بلا
شهید آوردند ....
#روحانی_شهید
#حجت_الاسلام_سید_داود_بیطرف
استاد #حوزه #علمیه #دمشق
#امام_جماعت سابق #حرم_حضرت_رقیۜه
#کارمند محلی #سفارت_ایران در #سوریه
در حمله #تروریستی گروه #تحریر_الشام
به فیض #شهادت نائل آمد
تاریخ شهادت : ۲۵ آذر ۱۴۰۳
#هنیئا_لک_یا_شهید
#داود_بیطرف
#سوریه
#کارمند_سفارت
#سفارت_ایران