eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
71.2هزار عکس
12هزار ویدیو
183 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
از بود كه همزمان با (ع) در سوم #سال_94 به رسید.شهید كرمی تنها چند روز بعد از و مراد خود سردار شهید حاج‌حسین همدانی رخت شهادت پوشید . راوی:همسر بزرگوار شهید  14مهرماه 1394 ساعت هشت ونیم شب بود. به مجتبی تلفن زدند و گفتند كه سریع آماده شود و خودش را به پادگان انصارالحسین (ع) برساند. كوله پشتی‌اش را آوردم همان كوله‌ای كه همیشه در مأموریت‌ها با خودش می‌برد. زمانی كه وسایل مجتبی را آماده می‌كردم اشك می‌ریختم. مجتبی هم اشك در چشمانش حلقه بسته بود. اما خودش را خیلی كنترل كرد كه پیش من و دخترمان ریحانه اشك‌هایش جاری نشود. مجتبی ریحانه را در آغوش گرفت و بوسه‌باران كرد. انگار خودش هم می‌دانست این رفتن دیگر بازگشتی ندارد. انگار می‌دانست آخرین باری است كه ریحانه را می‌بوسد و می‌بوید . بعد به من گفت: نسرین جان! جان شما و جان ریحانه‌ام. مجتبی به من گفت اگر زمانی برای من اتفاقی افتاد، شما به یاد (س) بیفت و از ایشان كمك بخواه. بعد گفت: من به ندای می‌گویم. از پله كه پایین می‌رفت، ایستاد و دستانش را برای همیشه برای ما تكان داد و رفت. مجتبی بعد از 11 روز در 25 مهرماه در شهر با اصابت زیر چشم و سرش به شهادت رسید . دخترم ریحانه خیلی دل تنگ پدرش می‌شود. سر سفره غذا یا موقع خواب همه‌اش پدر را یاد می‌كند و بهانه او را می‌گیرد. از خاطرات پدرش برای من می‌گوید. لباس‌های شیك خودش را می‌پوشد و می‌رود به عكس پدرش نگاه می‌كند و می‌گوید بابا من خوشگل شدم؟ مجتبی در وصیتنامه‌اش خطاب به ریحانه نوشته است: به بگو كه خیلی دوستش داشته و دارم اما دفاع از حرم حضرت زینب(س) و (ع) واجب‌تر بود. مجتبی خیلی دوست داشت كه ریحانه حافظ قرآن شود. برای همین من تمام تلاش خودم را می‌كنم كه مجتبی را به آرزویش برسانم. تلاش می‌كنم كه تنها یادگار همسرم، تربیت شده و پرورش یابد . جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) و هدیہ به روح مطهر شهید صلواتـــــ . ؟ 🌹
گلوله بدجوری شکمش را سوراخ کرده بود روده هایش زده بود بیرون روده هایی که بیرون آمده بود را فشار میدهد داخل و با باند میبندد... به خاطر خونریزی، شدیدی دارد قمقمه آبش هم تمام شده... ناگهان از پشت سر یک میخورد کنار نخاعش بچه ها خط را شکسته بودند بعثی‌ها داشتند فرار می کردند یک دفعه یک خمپاره آمد و افتاد نزدیکش... در حال خواندن، خمپاره منفجر شد بوی خاک و مواد منفجره قاطی شده بود چشمانش را که باز میکند، میبیند پایین شکمش پاره شده و روده هایش بیرون ریخته... روده‌ها را جمع میکند و داخل شکم میگذارد و با عمامه دورش را میپیچید ۲۵ روز در کما بوده و حتی قبل آن فکر میکردند شده و کفنش کردند... پ.ن: رهبری یه وقتی میفرمودند: این سبک است چند سیر بیشتر وزن ندارد ولی مسئولیتش خیلی سنگین است... حاج محمد صادقی بعد از پاره شدن شکمش داد و فریادی نزد خب او روحانی گردان بود مسئولیت عمامه، شنیدن درد مردم و داد نزدن درد خود است...
💠بسم رب الشهداء و الصديقين💠 💚| کنار قدم‌های جابر سوی نینوا رهسپاریم، ستون‌های این جاده را ما به شوق حرم می‌شماریم؛ واكس كفش‌هاى زوار امام حسين عليه السلام ... تو راه کربلا، محور به بودیم. با چندتا از رفقا در مورد حاج صحبت می‌کردیم. می‌گفتیم الان خونه‌ست. آخه حاجی تو چهارتا تیر خورده بود و فقط یک هفته گذشته بود. هم که از قبل تو بدنش بود. کمی جلوتر که رفتیم دیدیم چندتا مرد نشستند، دارند کفش‌های رو می‌زنند. رفتم کفشامو تمیز کنم. دیدم داره کفش‌های زوار رو واکس می‌زنه....
واقعا یادشان گرامی؟
‍ 🍃اگر با دوربینِ انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی، می بینی که هنوز هم ادامه دارد... 🍃 سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای شیمیایی تداعی می کند، ویلچری که چرخ هایش، روزگاری را حکایت میکند که ای دست و پایش را برای حفظ این مملکت به ودیعه گذاشته است. 🍃درمیان ستارگان شهر ، رویای صادقه ای که دل خوشی فرزند شهیدی است. در کوچه پس کوچه های بی کسی، سنگ قبر بانام شهیدِ مونس روزهای تنهایی است..😓 🍃در محله ی ، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود. کمی آنطرف تر مردی با ایمان کوله پشتیِ غیرت بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد . 🍃 محمد جنتی هر چه داشت در طبق اخلاص گذاشت و فدای کرد. مدافع بود هم برای حرم هم برای قلبش. شهادتش دل هیئت و زینبیون و حیدریون را سوزاند😞 🍃 سوریه شهید و جاوید الاثر شد. شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد.❤️ 🍃توسل به (ع) سبب شد بعد از دوسال بر گردد. و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار جامانده زندگی می کنند. 🍃 های زخم زبان عده ای، دلِ داغدار خانواده را می سوزاند... ☆هنوز هم جنگ ادامه دارد... ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱۸ اسفند ۱۳۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ فروردین ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ 🥀مزار شهید : تهران.بهشت زهرا
🌱رد های پشت پیراهنش و صورتی که زمین خورده حرف هادارد برای خودش تو خودحدیث مفصل بخوان از این مجمل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه چیزی تو این سینه چنگ میزنه💔 شاید هایی که سهم تــو شد یکیشون هنوز کنج ذهن منه..!!! تقدیم به فرزندان شهـــ🌷ـــدا به لحظه لحظه شما مدیونیم... 🌹🍃🌹🍃