عاشورای سال ۹۴ بود،شاید میدانست آخرین عاشورایی است که در بین ماست. به همراه دسته عزاداری محل به تکیه بزرگ شهر که مکان تجمع #عاشوراییان شهرمون بودرفتیم. حسن اقا خیلی تشنش شده بود و از عطش داشت از پا می افتاد ناگهان به یک ایستگاه صلواتی برخورد کردیم وقتی که موقع نوشیدن شربت شد حسن اقا لیوان رو بلند کرد تا نزدیکی دهانش برد و دوباره لیوان را روی میز قرارداد و شروع به گریه کردن کرد.از حسن اقا سوال کردم چرا نمیخوری شربت رو مگه تشنت نبود؟چرا گریه میکنی؟ گفت یک لحظه به یاد #علی_اصغر_حسین (ع) افتادم و ازداغ #عطش حضرت #علی_اصغر سیراب شدم و دیگر میلی به نوشیدن آب ندارم. الان میفهمم که چقدر دل عاشق خریدن دارد و علی اصغر حسین چه زیبا عزاداران واقعی و مخلص خود را میخرد.
#شهید_حسن_رجایی_فر
#به_قلم_دوست_شهید
گلوله بدجوری شکمش را سوراخ کرده بود روده هایش زده بود بیرون روده هایی که بیرون آمده بود را فشار میدهد داخل و با باند میبندد...
به خاطر خونریزی، #عطش شدیدی دارد قمقمه آبش هم تمام شده...
ناگهان از پشت سر یک #ترکش میخورد کنار نخاعش بچه ها خط را شکسته بودند بعثیها داشتند فرار می کردند یک دفعه یک خمپاره آمد و افتاد نزدیکش...
در حال #شهادتین خواندن، خمپاره منفجر شد بوی خاک و مواد منفجره قاطی شده بود چشمانش را که باز میکند، میبیند پایین شکمش پاره شده و روده هایش بیرون ریخته... رودهها را جمع میکند و داخل شکم میگذارد و با عمامه دورش را میپیچید #حاج_آقا_محمد_صادقی_سرایانی ۲۵ روز در کما بوده و حتی قبل آن فکر میکردند #شهید شده و کفنش کردند...
پ.ن: رهبری یه وقتی میفرمودند: این #عمامه سبک است چند سیر بیشتر وزن ندارد ولی مسئولیتش خیلی سنگین است...
حاج محمد صادقی بعد از پاره شدن شکمش داد و فریادی نزد خب او روحانی گردان بود مسئولیت عمامه، شنیدن درد مردم و داد نزدن درد خود است...
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀
#شهیدانه
#مقاومت
#ایستادگی
این عکس ، ﺁﺩﻡ را #خجالت زده میکند ، یکی از #حزن انگیزترین و در عین حال حماسی ترین لحظات فکه ، ماجرای #گردان حنظله است .
300 تن از رزمندگان این #گردان درون یکی از #کانالها به محاصرهی نیروهای عراقی در میآیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر #ایمان سرشار خود به #مبارزه ادامه میدهند و به مرور #همگی توسط آتش دشمن و با #عطش مفرط به #شهادت میﺭﺳﻨﺪ .
ساعتهای آخر #مقاومت بچهها در کانال، بیسیمچی #گردان حنظله #حاج_همت را خواست ، #حاجی آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت.
صدای #ضعیف و پر از خش خش را از آن سوی #خط شنیدم که می گوید :
#احمد رفت ، #حسین هم رفت ، باطری بیسیم دارد #تمام میشود ، بعثیها عن قریب میآیند تا ما را #خلاص کنند ، من هم #خداحافظی می کنم .
#حاج_همت که قادر به محاصرهی تیپهای تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به #پهنای صورت #اشک می ریخت ، گفت :
بیسیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بیسیمچی را شنیدم که میگفت :
سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید:همانطور که فرموده بودید حسینوار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم .
#ولایت_مداری
📚 #کتاب_خاطرات_دردناک
🕊
#چند_خاطره
🔸بُرشهایی از زندگی شهید محمدرضا ارفعی
🌼 #استقامت|همیشه آیه فاستقم کما امرت رو میخوند و میگفت: خدایا استقامت میخوام... یه روز شهیدبرونسی گفت: من بهحال محمدرضا غبطه میخورم؛ نمیدونم چه عظمتی داره که با وجود مشکلات و گرفتاریها صبوره؛ همیشه میخنده، فعال و پایِ کاره... واقعا خدا بهش استقامت داده بود
🌼 #فرزند|میگفت: تا فرزندم رو نبینم، شهید نمیشم. دخترش ۳۸روزه بود که شهید شد. توی این ۳۸روز هم فقط ده روز تونست بچهش رو ببینه... با دست توی گچ اومد مرخصی برا دیدن فرزند تازه متولد شدهش. اما تا شنید عملیاته، برگشت جبهه.
🌼 #یهتنهیهلشکر|قائممقام شهید برونسی بود و فرمانده طرح و عملیات تیپ. شهید برونسی میگفت: اگه ده تا مثل ارفعی داشتم، هیچ مشکلی نداشتم.
🌼 #اخلاص|همیشه محافظ همراهش بود. بعثیها هم برا سرش جایزه تعیین کرده بودند. وقتی بهش میگفتم توی جبهه چکارهای؟ میگفت: شبها با موتور میرم شناسایی.
🌼 #جهاد|بدنش پر از جای ترکش و بخیه بود. گفتم: با خودت چیکار کردی؟ یه مدت جبهه نرو. گفت: تا انقلاب مهدى(عج) نهضت ادامه داره. توی عملیات ترکش خمپاره شصت خورد به شکمش و پاره شد. میگن برا حفظ روحیه نیروهاش، رودهها رو زد داخل و شکمش رو با پارچه بست. گفت: بچهها برید جلو، من خودم برا درمان میرم عقب.
🌼 #عطش|سه روز توی بیمارستان بود و شهید شد. قبل از شهادت به شدت عطش داشت، اما نمیشد بهش آب بدیم. یه روز گفت: من فردا سیراب میشم. گفتم فردا که نه! اما بزودی... گفت: به ولای علی ع فردا سیراب میشم. و فردای اون روز شهید شد.
➕منبع
➕منبع
#شهید_ارفعی #شهدای_خراسانرضوی
« کـربلا »
صحبت از وادی عشق است
که سَر میخواهد..!
#فکه
#عطش
#کربلای_ایران
#شهید_امیر_اربابی
#عملیات_سیدالشهداء
« کـربلا »
صحبت از وادی عشق است
که سَر میخواهد..!
#فکه
#عطش
#کربلای_ایران
#شهید_امیر_اربابی
#عملیات_سیدالشهداء
در گرمای بالای ۵۰ درجه که میجنگی
تیر و ترکش لازم نیست
چند ساعت به تو آب نرسد!
کارت تمام است ....
#عطش
#تیرماه_۱۳۶۱
#عملیات_رمضان
💠