✍ #ڪلام_شـهید
‼️کلیدتمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات به محمد و آل محمد است . ذکرظاهری ارزشـی ندارد . ذکر باید عمـلی باشد .خدا را به خاطر نعمـت هایی کهبه ما داده عملا" شکر کنید.
#روایٺــ_عِـشق ✒️
‼️یادت می آید در عملیات مسلم بن عقیل در منطقۀ سومار در نیمه ای شب مجروح شدی . ترکش به پشت گردنت خورده بود . لب و صورتت مجروح شده بود . خون زیادی ازت می رفت . خیلی طول کشید تا آمبولانس آمد . نفس کشیدن هر لحظه برایت مشکل و مشکل تر می شد .
‼️وقتی تو را روی برانکارد گذاشتند صبح شده بود . با ایما و اشاره به آن هایی که سرِ برانکارد را گرفته بودند ، فهماندی که بایستند . خون می جوشید و از گلویت بیرون می زد . همه نگرانت بودند . چون ممکن بود هر لحظه از شدت خون ریزی و مشکلات تنفسی بلایی سرت بیاید .
‼️نشستی تیمم کردی و با همان حال نمازت را خواندی . این موضوع تا مدت ها دهان به دهان می چرخید و سینه به سینه نقل می شد .
#سردارشهید_حسن_ترک🌷
#سالروز_شهادت
💠حسن فرزند نخست من بود که بسیار مورد علاقه من و پدرش بود بهگونهای که او را داداش صدا میزدیم و حجب و حیایش به قدری بود که از حتی از نگاه چشم در چشم با پدرش خجالت میکشید.
💠وقتی برای عملیات به منطقه میرفت کار من این بود که در زیرزمین منزل سجادهای پهن و به دعا و مناجات بپردازم، در آن برهه هزاران صلوات نذر میکردم و مهمترین دعا و نگرانیم این بود که حسن اسیر دشمن نشود ، حتی 3 بار مجروح شد و بار سوم به من گفت : مادر میدانم شما به شهادت من رضایت ندارید به همین خاطر شهید نمیشوم.
💠از من خواهش میکرد که به شهادتش راضی شوم، در آخرین عملیاتی که حضور یافت با تضرع از خداوند خواستم او را در پناه خود نگه دارد تا اسیر نشود و در آن زمان او را به خدا سپردم تا خداوند هرچه برایش مقدر ساخته انجام دهد و در نهایت حسن به آرزویش رسید.
💠حسن به من توصیه میکرد که صبر پیشه کنم و زمانی که به شهادت رسید بیقراری نکنم و همیشه برای آماده کردن من تلاش میکرد به همین خاطر وقتی به شهادت رسید به خاطر اینکه من را آماده کرده بود سعی میکردم خودم را کنترل کنم.
✍به روایت مادربزرگوارشهید
📎جانشین طرحوعملیات لشگر ۳۲انصارالحسین
#سردارشهید_حسن_ترک🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۱/۷/۱۲ همدان
شهادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲ فاو ، عملیات والفجر۸