🌷تو خونه یه کار نبود که برای آدم انجام نده گاهی اوقات که دور و برم بود زیر لبش می شندیم که می گفت: «الهُّم الرزقنا توفیق الشهادة » می گفتم آخه میثم جان این چیه که میگی مگه الان دوران جنگ که هی این جمله رو با خودت تکرار میکنی . آخه یه زمانی بود که شهید می آوردند و امکان شهادت زیاد وجود داشت نه الان که به برکت انقلاب و خونهایی که همون شهدا به ما دادند دیگه کسی نمی تونه به مملکت ما چپ نگاه کنه تا ما باز هم شهید بدیم.
🌷در جوابم خنده ای به لب داشت و می گفت: مامان خدا روزی منو میده. بعضی شبها نصف پا میشد تا نماز بخونه چون نمی خواست برق اتاق ما رو اذیت کنه می رفت رو ایوان تو تاریکی نماز می خوند.
راوی مادر شهید
#شهید_میثم_تراهی
#آشنایی_با_شهدا