پسر دور از پدر میشد
مهیّای خطر میشد
پدر هی پیرتر میشد
پسر میبُرد دلها را ...
#اعزام_به_جبهه
#علیاکبرهای_خمینی
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#علیاکبرهای_خمینی:
🌹اصطلاح شیر زن رو خیلی شنیدید نه ؟
از جیگر گوشه گذشتن میدونین چه سخته؟ نمیدونم چی بگم...
زبون بعضی وقتا بند میاد...
انگشت ها یاری گرفتن قلم و نوشتن نمیکنند...
چشم هم میبیند هم نمی بیند...
گوش ها حرفهایی را می شنود که گویی از دهان فرشته ها بیرون می آید...
.
🌹 دوتا پسرش شهید شدن، میگه سه تا پسر دیگه هم دارما، پنج تاشونو واسه پنج تن کنار گذاشتم، هم اکبرم و هم اصغرم رو خودم کفن کردم و گذاشتم تو قبر به همون خدایی که جون به تن هممون کرده....
.
#مادر
#شیر_زن
#اسلام
#قرآن
#علی_اکبر_های_خمینی
#ام_البنین_های_تاریخ
🕊همیشه دوستت دارم ای شهید
امام روحالله گفت:
جوانان ما مَردِ شهادت
و شهامتاند ...
#علیاکبرهای_خمینی
#روز_جوان_مبارک
به برکت همین جوانان بود
که حتی یک وجب از
خاکِ کشورمان کم نشد ...
#علیاکبرهای_خمینی
#لشکر۳۱_عاشورا
این جوانان ؛
اکبرِ لیلا نمیشوند
اما سَر میدهند
در راه حسینِ زمانشان ...
#انصارالحسین
#علیاکبرهای_خمینی
امام گفت:
خونهای جوانان ما
بر مسلسلها غلبه كرد ..!
#علیاکبرهای_خمینی
#دفاع_مقدس
💠 #عجله_براى_شهادت ....🕊🕊
🌷از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام داره. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخره.
🌷....فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده ها. سعید بیدار شده بود منو که دید گفت: کجا داری [مى رى] مامان؟ گفتم: دارم می رم بدرقه رزمنده ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام.
🌷هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی خواهی بری بدرقه رزمنده ها خب منم رزمنده ام دیگه. با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی!
🌷.... بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید.
—(راوى: مادر طلبه شهید سعید رجبی فاضل)
🌴 #علیاکبرهای_خمینی
🌱 #روز_جوان
💠 #عجله_براى_شهادت ....🕊🕊
🌷از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام داره. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخره.
🌷....فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده ها. سعید بیدار شده بود منو که دید گفت: کجا داری [مى رى] مامان؟ گفتم: دارم می رم بدرقه رزمنده ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام.
🌷هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی خواهی بری بدرقه رزمنده ها خب منم رزمنده ام دیگه. با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی!
🌷.... بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید.
—(راوى: مادر طلبه شهید سعید رجبی فاضل)
🌴 #علیاکبرهای_خمینی
🌱 #روز_جوان
سخت است برای یک پدر
که جوان رعنایش را خودش
بدرقهی قربانگاه کند...
اما در مکتب حسین(ع) گویند:
«جوانم به فدای جوان اباعبدالله»
#پدران_شهداء
#علیاکبرهای_خمینی
قد من خم شده و
تو خوش قد و بالا شدهای
چون که عشقِ پدران
نیست کم از مادرها...
پسرم میروی
اما پدری هم داری
نظری گاه بینداز
به پشتِ سرها...
#پدرانه
#اعزام_به_جبهه
#علیاکبرهای_خمینی
شبیه بُردن اکبر به سوی اهل حرم
چقدر لاله پرپر به شهر آوردیم...
📸 تیر ماه سال ۱۳۶۱
شهید عباس دهباشی در حال انتقال
پیکرِ یکی از رزمندگان عملیات رمضان
عکاس: سعید صادقی
#علیاکبرهای_خمینی
#دفاع_مقدس
شبیه بُردن اکبر به سوی اهل حرم
چقدر لاله پرپر به شهر آوردیم...
📸 تیر ماه سال ۱۳۶۱
شهید عباس دهباشی در حال انتقال
پیکرِ یکی از رزمندگان عملیات رمضان
عکاس: سعید صادقی
#علیاکبرهای_خمینی
#دفاع_مقدس