eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79.6هزار عکس
15.3هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
پسر دور از پدر می‌شد مهیّای خطر می‌شد پدر هی پیرتر می‌شد پسر می‌بُرد دل‌ها را ...
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
: 🌹اصطلاح شیر زن رو خیلی شنیدید نه ؟ از جیگر گوشه گذشتن میدونین چه سخته؟ نمی‌دونم چی بگم... زبون بعضی وقتا بند میاد... انگشت ها یاری گرفتن قلم و نوشتن نمی‌کنند... چشم هم می‌بیند هم نمی بیند... گوش ها حرفهایی را می شنود که گویی از دهان فرشته ها بیرون می آید... . 🌹 دوتا پسرش شهید شدن، میگه سه تا پسر دیگه هم دارما، پنج تاشونو واسه پنج تن کنار گذاشتم، هم اکبرم و هم اصغرم رو خودم کفن کردم و گذاشتم تو قبر به همون خدایی که جون به تن هممون کرده.... . 🕊همیشه دوستت دارم ای شهید
امام‌ روح‌الله گفت: جوانان ما مَردِ شهادت و شهامت‌اند ...
به برکت همین جوانان بود که حتی یک وجب از خاکِ کشورمان کم نشد ...
این جوانان ؛ اکبرِ لیلا نمی‌شوند اما سَر می‌دهند در راه حسینِ زمانشان ...
امام گفت: خون‌های جوانان ما بر مسلسل‌ها غلبه كرد ..!
💠 ....🕊🕊 🌷از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام داره. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخره. 🌷....فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده ها. سعید بیدار شده بود منو که دید گفت: کجا داری [مى رى] مامان؟ گفتم: دارم می رم بدرقه رزمنده ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام. 🌷هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی خواهی بری بدرقه رزمنده ها خب منم رزمنده ام دیگه. با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی! 🌷.... بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید. —(راوى: مادر طلبه شهید سعید رجبی فاضل) 🌴 🌱
💠 ....🕊🕊 🌷از رادیو شنیدم که پایگاه مالک اشتر اعزام داره. اتفاقاً همان شب سعید تازه از جبهه برگشته بود به باباش گفتم یک جعبه شیرینی بخره. 🌷....فردا صبح که راه افتادم برم بدرقه رزمنده ها. سعید بیدار شده بود منو که دید گفت: کجا داری [مى رى] مامان؟ گفتم: دارم می رم بدرقه رزمنده ها. گفت: صبر کن من هم دارم میام. 🌷هنوز بلند نشده بودم که دیدم با یک ساک برگشت. گفتم: این چیه؟ خندید و گفت: مگر نمی خواهی بری بدرقه رزمنده ها خب منم رزمنده ام دیگه. با تعجب گفتم: آخه تو همین دیروز اومدی! 🌷.... بر خلاف دفعات قبل با من روبوسی کرد و در همان عملیات یعنی کربلای ۵ به شهادت رسید. —(راوى: مادر طلبه شهید سعید رجبی فاضل) 🌴 🌱
سخت است برای یک پدر که جوان رعنایش را خودش بدرقه‌ی قربانگاه کند... اما در مکتب حسین(ع) گویند: «جوانم به فدای جوان اباعبدالله»
قد من خم شده و تو خوش قد و بالا شده‌ای چون که عشقِ پدران نیست کم از مادرها... پسرم می‌روی اما پدری هم داری نظری گاه بینداز به پشتِ سرها...
شبیه بُردن اکبر به‌ سوی اهل حرم چقدر لاله‌ پرپر به شهر آوردیم... 📸 تیر ماه سال ۱۳۶۱ شهید عباس‌ دهباشی در حال انتقال پیکرِ یکی از رزمندگان عملیات‌ رمضان عکاس: سعید صادقی
شبیه بُردن اکبر به‌ سوی اهل حرم چقدر لاله‌ پرپر به شهر آوردیم... 📸 تیر ماه سال ۱۳۶۱ شهید عباس‌ دهباشی در حال انتقال پیکرِ یکی از رزمندگان عملیات‌ رمضان عکاس: سعید صادقی