eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.1هزار عکس
11.6هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 ای تاریخ بشکند قلمت اگر ننویسی بر بسیجیان خمینی چه گذشت ... . پ ن : پیکر ۲۵ جلال الدین علا الدینی و علی ترکمان_ ۱۳۶۶
🍂 دوست‌ِ شان که بشوی آنقدر دوستت می‌دارنـد کـه کـم مـی آوری...
چه ابهتی چه صلابتی ؛ بویِ مردانگی و غیرتش هنوز هم از عکسش به مشام می‌رسد..! 💠
می‌خوابند ! امّا حضورشان خواب را از چشمانِ رژیم بعث ربوده است. . 📷 ویژه ۲۵ 🇮🇷 .
🚩 🍁 🍂 ۲۸ آبان ۱۳۶۲ سالروز شهادت سردار ارزشمند و گران‌قدر سپاه اسلام رئیس توانمند، مدیر و مدبّر ستاد ⚘ ☆ ♡ ولادت: ۵ بهمن ۱۳۳۳ - پاچنار تهران رشد و پرورش در یک خانواده‌ی مذهبی وارد دبستان اسلامی جعفری در سال ۱۳۴۰ اخذ دیپلم رشته ریاضی و شاگرد ممتاز. کار در تعطیلات تابستانی از جمله: بستنی‌فروشی و پارچه فروشی در دوران دبیرستان اعزام به خدمت سربازی در پادگان ۰۱ ارتش پس از قبول‌نشدن در کنکور حضور فعال در مجالس روضه و هیئت‌های عزاداری و علم‌داری هیئات. (معروف به عباسِ علمدار.) فعالیت‌های سیاسی و ضد حکومتی علیه رژیم طاغوت از سال ۱۳۵۶ قبول شدن در کنکور سال ۱۳۵۶ در رشته مددکاری اجتماعی. شهادت پدربزرگش در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ محافظت و مراقبت از جایگاه سخنرانی حضرت امام (ره) در روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همکاری در تصرف مرکز رادیو در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و شهادت پسردایی‌اش. تسریع در عضویت کمیته انقلاب اسلامی پاچنار و آموزش اسلحه و تاکتیک‌های ساده نظامی در سال ۱۳۵۸ مدیریت داوطلبانه‌ی پرورشگاه بچه‌های بی‌سرپرست در میدان قزوین عزیمت داوطلبانه به محروم‌ترین منطقه کشور؛ شهر مرزی خاش در سیستان و بلوچستان در تابستان ۱۳۵۸ معاون عملیات، حفاظت فیزیکی و مسئول آموزش لانه‌ی جاسوسی در آبان ۱۳۵۸ به خاطر لیاقت، تدبیر، اخلاق و منش نظامی کمک فراوان و بسیار موثر در برنامه‌ریزی و تجهیز نظامی لانه‌ی جاسوسی. ازدواج در سال ۱۳۵۹ و قرائت خطبه عقد توسط امام خمینی رحمت‌الله‌علیه عزیمت به ستاد عملیات جنوب تنها ده روز پس از آغاز جنگ عضویت در مجموعه سپ.اه پاس.داران در سال ۱۳۵۹ عزیمت مجدد به جبهه‌ی آبادان در اسفند سال ۱۳۵۹ به دنیا آمدن اولین فرزند؛ آقا میثم در اردیبهشت ۱۳۶۰ همکاری در شناسایی خانه‌های تیمی منافقین در زمستان ۱۳۶۰معاونت آموزش بسیج منطقه ۱۰ تهران پیوستن به تیپ۲۷محمدرسول‌الله‌(ص) در اسفند۱۳۶۰ فرماندهی گروهان یکم از در عملیات‌ فتح‌المبین معاون در عملیات الی‌.بیت‌.المقدس و مجروحیت از ناحیه دست، سر و صورت ریاست ستاد سپ.اه ۱۱ قدر در پاییز ۱۳۶۱ توسط ریاست ستاد لشکر۲۷محمدرسول‌الله(ص) در فروردین سال ۱۳۶۲ توسط : بامداد ۲۹ آبان ۱۳۶۲ - عملیات - ارتفاعات کانی‌مانگا روی سنگر دیده‌بانی توپخانه لشکر. ☆ ♡
🌸اَللّهُمَ أجْعَل صَباحَنا صَباحَ الصٰالِحین🌸 خدایا صبح ما را صبح صالحان گردان
. 📌 عملیات طریق القدس 🔹 عمليات ساعت ۳۰ دقیقه با مداد ۱۳۶۰/۰۹/۰۸ با رمز مقدس «یا حسین علیه‌السلام» در منطقه عمومی بستان و غرب سوسنگرد با اهداف آزادسازی شهر بستان، تأمین مرز، دسترسی به هورالهویزه و انهدام نیروهای دشمن و همچنین قطع ارتباط آنها از شمال به جنوب در داخل خاک ایران آغاز میشود. 🔹 نیروهای دشمن بعثی که متجاوز از یک ماه انتظار حمله رزمندگان را میکشیدند، با شروع باران شدید در شب عملیات، خیالشان آسوده میشود که دیگر حمله‌ای از سوی ایران صورت نمی‌پذیرد. رزمندگان اسلام با شنیدن رمز عملیات، از شمال تپه‌های الله اکبر و منطقه شحیطیه و سویدانی و منطقه دهلاویه هجوم خود را به محورهای دشمن آغاز میکنند. رزمندگان جناح شمالی عملیات که دشمن به خاطر وجود رمل و شرایط نامساعد هیچگاه تصور حمله از آن نقطه را نمیکرد با حرکتی تحسین برانگیز خطوط دشمن را شکسته و خود را به نقاط عمقی میرسانند. 🔹 یک ساعت و نیم پس از شروع عملیات، خاکریز اول و سپس توپخانه فعال دشمن که در عمق نیروها قرار داشت به محاصره در می‌آید و سرانجام سقوط میکند. در این یورش، تلفات و خسارات دشمن لحظه به لحظه زیادتر میشود و تعدادی تانک به غنیمت نیروهای ایرانی در می‌آید. نیروهای عمل کننده (ع) ( ) حمله خود را به سمت دشمن آغاز میکنند. با آتش گسترده نیروهای زرهی و حمایت هماهنگ توپخانه‌ها و خمپاره اندازان ایرانی، عملیات به نحو مطلوبی پیش میرود. 🥀 در قسمتی از خطوط درگیری رزمندگان به میدان مین بر میخورند که کار پیشروی را متوقف میکند. تعدادی از نیروهای جان برکف و خود را به میدان مین زده و با شهادت خود، مین‌ها را منفجر کرده و راه را برای دیگر نیروهای رزمنده باز میکنند. 🔹 تعداد دیگری از نیروها به خاطر آشنا نبودن به منطقه و وجود رمل و دیگر موانع، راه خود را گم کرده و روی مین میروند. شجاعت و فداکاری و ایثارگری چنان است که شهادت این عده نمیتواند تأثیری بر عملیات بگذارد، زیرا خط شکنهای ایران با پشت سر گذاشتن تمامی مواضع لحظه به لحظه به بستان نزدیکتر شده و با وارد کردن ضربات سخت، دشمن را به اطراف فراری میدهند. تعدادی از افسران و سربازان عراقی به هنگام فرار، در دام رزمندگان اسلام در نقاط عمقی، گرفتار میشوند. با روشن شدن هوا، نیروی هوایی دشمن نومیدانه، با بمباران بی هدف، تلاش میکند نیروی زمینی شکست خورده‌اش را یاری دهد که تعدادی از هواپیماهای دشمن با آتشبار ضد هوایی ساقط میشوند. 🔹 پل سابله که ابتدا قرار بود منفجر شود، با عکس العمل موفق رزمندگان به تصرف در می‌آید و بعد کلید فتح بستان نامیده میشود. چند تانک عراقی در حال عقب نشینی روی پل هدف قرار میگیرند که بدین وسیله راه نقل و انتقال ادوات زرهی دشمن کاملاً مسدود میشود. با ادامه هجوم نیروهای پیاده و زرهی شهر بستان محاصره و پس از ۴۲۷ روز که در دست دشمن بود، در ساعت ۱۰ صبح به تصرف رزمندگان اسلام در می‌آید. پس از آزادی شهر، درگیری سنگینی در تنگه چزابه در شمال غرب بستان آغاز میشود و پس از یک روز نبرد شدید، این تنگه نیز از چنگ دشمن خارج شده و رزمندگان در دهانه ۸/۵ کیلومتری آن مستقر میشوند. 🔹 در جنوب منطقه درگیری به خاطر استحکامات و موانع، برخی از اهداف همچنان در اختیار دشمن است و ارتش عراق تلاش میکند از همان منطقه مجدداً اقدام به تصرف بستان نماید. دشمن چند پاتک از این منطقه تدارک می‌بیند که با مقاومت عالی فاتحین بستان دفع و خسارات سنگینی به دشمن وارد میشود. دشمن که حریف را به مراتب قوی‌تر از آن می‌بیند که در تصور داشت، از ترس محاصره شدن و نابودی، چند کیلومتر دیگر عقب می‌نشیند و بدین ترتیب موقعیت بستان بیش از پیش تثبیت میشود. رادیو بغداد کل تلفات عراق را ۳۴ نفر اعلام میکند. ⬆️ ادامه در پُست بعد: ⬇️ .
چشم‌ هایی ﮐﻪ ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺯ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ خستگی‌ست، ﺻﻮﺭﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻗﻠﻢ ﻭ ﺭﻧﮓِ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﺷﺪﻩ ﻭ دستی ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺸﺎﮐﺶ ﺍﯾﻦ ﺧﺎک ﺍﺯ ﭼﻨﮓِ ﺍﺟﻨﺒﯽ ، ﺑﺎ ﻣﻦ ﻭ ﺗـو ﻧﮕﻔﺘﻪﻫﺎ ﻭ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ‌ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ...
یک پاییز دیگر هم آمد و رفت؛ جهان عوض نشد امّا دوست داشتن‌تان کهنه‌تر و شیرین‌تر شد ..!
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" پهلوون پِسرا اسلحه بر دوش مَگر تِه داغ ووونه مِره فِراموش ... شده از ۲۵ قبل ...
یا رب این لاله نگهدار ز نیرنگ حسودش! که به راه تو گذشته است ز هر بود و نبودش ... 📸 اوایل دهه ۶۰ - تبریز تصویر اعزام رزمنده نوجوان به جبهه عکاس: حسین جباری پور هریس
« هر بار که بچه ها به می رفتند، تا یکی، دو ساعت پیدایش نبود. بارها از خودم می پرسیدم که کجا ممکن است برود؟ یک بار که قرار بود بچه ها عملیات کنند، تصمیم گرفتم این بار تعقیبش کنم. ماشین تدارکات، گوشۀ ، رو به روی درِ خروجی توقف کرده بود. صبر کردم تا لحظۀ مناسب برسد، بعد رفتم و زیر آن دراز کشیدم. حالا دیگر هر طرف می رفت، در دیدِ من بود. لحظۀ آخر، دورِ گردنِ تک تکِ بچه ها دست انداخت و با آنان کرد. صدایش می آمد که می گفت: «برادرا! یادتون باشه، هاتون نباید یه ساده و بی فایده باشه، سعی کنین هر تکبیرتون به اندازهی یک عمل کنه.» بالاخره بچه ها حرکت کردند و رفتند. چشم از برنمی داشتم. داخل اتاق رفت و چند دقیقۀ بعد برگشت و پای پیاده از قرارگاه بیرون رفت. دنبالش راه افتادم، طوری که متوجه من نشود. از دامنۀ کوهی که مُشرِف به قرارگاه بود، بالا رفت و من متعجب به دنبال او می رفتم. پشت صخره ای پنهان شدم٬ کنار جوی آبی که از سر کوه پایین می آمد، دو زانو نشست، آستین ها را بالا زد و گرفت. بعد یک سنگ کوچک از داخل آب برداشت و به داخل غار کوچکی که همان جا بود، رفت. منتظر ماندم تا ببینم چه کار می کند. بعد از چند لحظه، صدای و که با صوت حزینی به درگاه خدا التماس می کرد، بلند شد: « ! تو درکمینِ ستمکارانی، از تو می خوام به حق آبروی مولایم، این عاشق رو در پناه خودت حفظ کنی. » 📔 منبع : کتاب ، صفحه ۶۵