eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
79.4هزار عکس
15.2هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی از ویرانگر در استان های و که خسارت های سنگینی به خانه ها و مزارع وارد آورده و لطمه ای سخت به شهرها و روستاها به ویژه آق قلا وارد ساخته ابراز تاسف و تأثر عمیق کردند. 🔴 متن پیام حضرت آیت الله خامنه ای به دستگاه های عمومی برای کمک به سیل زدگان شمال کشور 👉http://www.irinn.ir/fa/news/678789
پدر و مادر شهیدعیسی نجفی مقتولین " متاسفانه عیسی نجفی بوده اند اورژانس شهرستان : شاهرگ آنها زده شده است. نماینده مردم بهشهر از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی خواست تا با قید فوریت نسبت به شناسایی، معرفی و مجازات عاملان این واقعه تاسف‌بار اقدام کنند. تحقیقات ویژه پلیس در پی قتل پدر و مادر شهید عیسی نجفی آغاز شد. این حادثه شامگاه دیروز با پیدا شدن اجساد در منزل مسکونی فاش شد و اجساد به پزشکی قانونی انتقال یافته است. مدیرکل پزشکی قانونی با تایید این خبر گفت: پس از وقوع این حادثه یک گروه از کارشناسان پزشکی قانونی برای پیگیری بیشتر به منطقه اعزام شدند تا موضوع را پیگیری و بررسی کنند. جسد این زوج بهشهری به پزشکی قانونی ساری منتقل و علت مرگ آنان پس از آزمایش‌ها و کالبدشکافی متخصصان پزشکی قانونی استان اعلام خواهد شد. جزئیات بیشتر این حادثه به دلیل فرار قاتل یا قاتلین پس از دستگیری اعلام خواهد شد. 98/2/27 منبع خبر: گلبانگ شمال
شهیدی از متولد:۱۳۶۳ شهادت: ۱۳۹۰ درگیری باگروهک تروریستی سردشت
🍂🌸 تقدیم به شهدای مظلوم . . ✨ از آن لحظه های پر التهاب از آن قلب های بی قرار و پراضطراب 🍃🌹 از آن خبرهای تلخ و توفانی که پنجه کشیده‌اند گرگان به مرزهای انسانی ✨ از حمله ناجوانمردانه در آتش بس از قرار گرفتن پرستوها در تیررس 🍃🌹 از لحظه ای که دل شهر خالی شد و قطره قطره اشک هایی که جاری شد ... . ✨ * یادتان هست؛ غوغای لحظه های ندانستن را؟ 🍃🌹 و آن لحظه ای که خبر قطعی شد و پرکشیدن سیزده پرنده حتمی شد... ✨ و شهرکی که برایمان خاطره شد کلید واژه ای که ورد زبان همه شد 🍃🌹 و ؛ این شهر خون و بلا اینگونه کربلای ما مازنی ها شد... . . 🕊هدیه به ارواح بلند پرواز شهیدان، صلوات🕊 #جمشیدی _اسدی
بسم رب الشهداء و الصدیقین ، اهل ، در راه دفاع از حریم اهلبیت(ع)، اسلام حقیقی و امنیت ملی مان در منطقه المیادین سوریه به شهادت رسید و آسمانی شد. ‌ تا باد چنین بادا
🌷گذری بر زندگی عرفانی 🌿 و 🌱در سال 1335 در شهرستان قائمشهر مازندران متولد شد. او هفتمين فرزند اين خانواده بود. آنها در منزلی شخصی زندگی می کردند و از وضعيت مالی متوسطی برخوردار بودند. صادق کودکی پر جنب و جوش و فعال بود. 🔹برادرش، علی که جانباز جنگ تحميلی است در باره ی او می گوید : صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زيادی به رابطه با ديگران داشت، يعنی غريبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. ارتباط نزديکی با مادر وپدر بزرگش داشت وآنها هم علاقه مفرطی به وی داشتند. با آغاز دوران کودکی وضعيت اقتصادی خانواده وی بهتر شد و او در دبستان دهقان شهرستان قائمشهر به تحصيل پرداخت. 🔸دوره ی ابتدايی را بدون مشکلی به پايان برد.دراين سالها تکاليفش را کمتر در منزل انجام می داد.بلکه آنها را سرکلاس و در اوقات فراغت به اتمام می رساند. با يک بار خواندن، درس را فرا می گرفت. در تمام اين سالها ارتباط وی با ديگران بسيار خوب بود اما در برابر افرادزورگو ايستادگی می کرد. بيشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ريخت. 🔹اخلاق صادق با ديگر فرزندان خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در ميان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بيشتر با فوتبال،مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش درفروشگاه کمک می کرد. تحصيلات خود را در مقاطع راهنمايی و دبيرستان ادامه داد و ديپلم نظام قديم را در دبيرستان اديب قائمشهر اخذ کرد. او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شدو بسيار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چاره کار رابيابد و اگر به نتيجه ای نمی رسيد به بزرگان فاميل مراجعه می کرد. برای بزرگان خانواده و فاميل احترام خاصی قائل بود. مدتی راننده تاکسی بود و از این راه زندگی خود را تامین می کرد. 🔸با آغاز نهضت اسلامی تحولی در وی پديد آمد و تمام اوقات خود را در خدمت انقلاب و انقلابيون قرار داد. در سن 20 سالگی مبارزات سياسی و مذهبی عليه رژيم طاغوت را شروع کرد و در اين راه لحظه ای آرام و قرار نداشت و برای به ثمر رسيدن انقلاب اسلامی فعاليتهای چشمگيری داشت. در اين زمان در درگيريها و تظاهرات عليه رژيم شاه حضور می يافت و ديگران را به حضور در صف انقلابيون توصيه می کرد. به تعليمات و دستورات دينی پايبند بود. 🔹با پيروزی انقلاب اسلامی و آغاز بحران کردستان، صادق برای سرکوب شورشهای ضد انقلاب علیه مردم وانقلاب اسلامی به کردستان رفت. پس از بازگشت از کردستان در تاسيس انجمن اسلامی شهيدمسعود دهقان در مهديه قائمشهر وديگر شهرهای شرکت فعال داشت. با آغاز جنگ تحميلی عراق عليه ايران، در تاريخ 2 آبان 1359 به سوی جبهه جنگ شتافت. 🔸صادق درگروه جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت داشت و در سوسنگرد درکنار او جنگيد. پس از تشکيل به اين تيپ آمد و در مدت زمانی اندک به سبب لياقت و شجاعت فرماندهی گروهان و سپس گردان صاحب الزمان (عج) از تيپ کربلا عهده دار شد. در عمليات فتح المبين، بيت المقدس و رمضان حضور داشت و چند بار مجروح شد ولی همچنان در حساس ترين مناطق حاضر بود. در عمليات محرم نقش مهمی را ايفا کرد تا جايي که به فاتح عمليات محرم شهرت يافت و مفتخر به دريافت پاداشی از حضرت امام (ره) گرديد. 🔹مزدستان به فرماندهی به عنوان يک تکليف می نگريست و به چيزديگری غير از شهادت در راه خدا نمی انديشيد. يکبار از ناحيه گردن و گوش زخمی شد وقتی با سر و گردن باند پيچی شده به قائمشهر آمد و در جواب نگرانيهای خانواده گفت: «فقط يک خراش کوچک است.» همواره از ريا دوری می جست. در 27 آذر 1361 با خانم گيسو صالح پور ازدواج کرد. دو روز بعد از ازدواج به اتفاق همسر برای زيارت مرقد امام رضا (ع) به مشهد مقدس رفتند. 🔸در آنجا صادق به همسرش گفت: «اگر اين بار افتخار در جبهه نصيبم نشد خانه ای اجاره می کنم و با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنيم. » پس از بازگشت از مشهدمقدس به مناطق عملياتی رهسپار شد. او که لشکر 25 کربلا را به عهده داشت در منطقه فکه در يک عمليات شناسايی در خط مرزی عين خوش و در جنگل عمقر در اثر صابت ترکش مين والمر به ناحيه سر در تاريخ 9 دی 1361 به شهادت رسيد. درحالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت. جنازه در گلزار شهدای قائمشهر به خاک سپرده شد. شش ماه بعد در نيمه سال 1362 در منطقه عملياتی پنجوين به شدت مجروح شد و يک چشم و بخشی از استخوانهای کاسه چشم ديگرش را از دست داد. يک سال بعد برادر ديگرش منوچهر در عمليات والفجر 6 در منطقه عملياتی چيلات در اسفند ماه 1362 بر اثر انفجار، شهيد و پیکرش متلاشی و مفقود الاثر شد.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💭⁦⁩⁩⃟♥️⇜ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ : امروز فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست. 🌷🍃 ولادت: دیماه ۱۳۴۵ شهادت: دیماه ۱۳۶۵ ✴ سیدمرتضی دادگر در سايه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، سپس تحصیلات را در دانشگاه ادامه داد. 🌷🍃 ⏺ توصیه نامه شهید سید مرتضی دادگر سفارش من به شما این است که نسبت به انقلاب و رهبر عزیزمان وفادار باشید. 🌷🍃 ⭕ سید منصور حسینی از اعضای تفحص شهدا: مقروض بودم به سیدمرتضی دادگر توسل پیدا کردم، تمام دیون مرا پرداخت کرد.🌷 روحش شاد و راهش جاودان باد. ♻️ اسم این شهید بزرگوار را در اینترنت رهگیری کنید و ماجرای شهیدی که قرض های مامور تفحص بازپرداخت کرده را مطالعه بفرمائید.🌱 🌷🍃 ❇ مصطفی صداقت، همرزم شهید: در جبهه که بودیم، روز به روز ایمان و اعتقاد ایشان افزوده می شد. روزهای آخر، همچون مولایش حسین عرفانی و معنوی تر می شد تا جایی که من یادم هست خیلی انسان پاکی بود و این پاکی او در سایه توکل، توسل، تهجد و دوری از محرمات و ترک مکروهات و عمل به مستحبات بود. :) او انسانی پاک، والا مقام، مومن، از سلاله حضرت زهرا بود و از این رو همه همرزمان به ویژه فرماندهان خیلی او را دوست داشتند. یادم می آید قبل از عملیات برای شرکت کردن در عملیات بسیار بی تابی می کرد و با میل و شوق فراوان می خواست، قدم بردارد و با دشمن مبارزه و جنگ کند. :) آن شب شور و شوقی بسیار ستودنی داشت. او که با مولایش اباعبدالله پیمان بسته بود، خود را آماده پذیرش همه چیز کرده بود و با آغوشی باز و سبک بالانه به ضیافت معبود خویش شتافت. 🌱 🌷🍃 🟩🟩🟩⬜⬜⬜🟥🟥🟥 🟩🟩🟩⬜⬜⬜🟥🟥🟥
💢اولین تصویر از ۴شهید مدافع امنیت پلیس راه که در حمله صبح امروز به شهادت رسیدند 🔻 استان 🔻 استان 🔻 شمالی 🔻 استان 🔰 سازمان اطلاعات فراجا
بسم رب الشهدا والصدیقین از شهید علیرضا بریری متولد ۳۰ فروردین سال ۵۵ در استان است. او یکی از رزمندگان بود که در پی تجاوز تکفیری‌ها به خاک از سال ۹۴ به عنوان نیروی مستشاری برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) در این کشور حضور یافت. وی به همراه ۱۲ رزمنده لشکر عملیاتی ۲۵ طی نقض آتش‌بس توسط تکفیری‌ها در اطراف سوریه در ۱۶ اردیبهشت سال ۹۵ در نزدیکی شهرک به رسید.
🔹دعوت به همکاری بانک پاسارگاد سال 1402 (شرایط و ضوابط بروز شد) 🔸 بانک پاسارگاد به منظور تامین و تکمیل سرمایه انسانی مورد نیاز شعبه های خود در استان های ذکر شده، از واجدین شرایط پس از ثبت نام الکترونیکی و بر اساس اولویت های مورد نیاز، دعوت به مصاحبه می نماید. 🔻شرایط شغل بانکدار 🔹 جنسیت مورد نیاز: خانم / آقا 🔹استان های مورد نیاز : ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، 🔹رشته های مورد نیاز : حسابداری، اقتصاد، مهندسی صنایع، مدیریت، آمار، ریاضی، حقوق، مهندسی کامپیوتر، مهندسی IT 🔻شرایط کارشناس انفورماتیک 🔹 جنسیت مورد نیاز: خانم / آقا 🔹استان: 🔹رشته های مورد نیاز :مهندسی کامپیوتر، مهندسی IT ،علوم کامپیوتر 🔻شرایط کارشناس امور حقوقی 🔹 جنسیت مورد نیاز: خانم / آقا 🔹استان: ، ، 🔹رشته های مورد نیاز :حقوق 🔻شرایط مسئول دفتر 🔹 جنسیت مورد نیاز: خانم / آقا 🔹استان: 🔹رشته های مورد نیاز :زبان انگلیسی، زبان و ادبیات فارسی،روابط عمومی، روان‌شناسی، علوم ارتباطات اجتماعی، علوم تربیتی ،زبان فرانسه،زبان عربی،جامعه‌شناسی 🔻شرایط نگهبان 🔹 جنسیت مورد نیاز: آقا 🔹استان: ، 🔹مدرک تحصیلی : دیپلم یا فوق دیپلم
💢دانش‌آموز شهید 💠۱۷ساله از مازندران () : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۶۴ در پاسگاه ترابه با اصابت گلوله به سر ◾️پدر شهید میگفت: موقعی که از دوره آموزشی ۴۵ روزه برگشت، گفتم دیگه نمی‌خواد بری جبهه... ایوب گفت:«مسئولین آموزش‌ از حقوق گرفتند و به ما آموزش دادند، آنها کار خودشان را کردند و ماهایی که از بیت المال استفاده کردیم؛ عاقبت مان چه می شود؟! اگر به جبهه نرویم، کردیم.» ✅
📸 🥀سیزده ساله ها و امتحانات‼️ 🔹مسئول ثبت نام به قد و قواره پسر نگاهی انداخت و پرسید: کلاس چندمی؟ پسرک جواب داد: دوم راهنمایی. مسئول ثبت‌نام خندید و گفت: "چیه! می‌خوای از درس خوندن فرار کنی😉؟؟" 🔹او ساکی که همراه داشت را روی میز گذاشت و کتابهای درسی‌اش را بیرون آورد و آرام گفت: "نه کتابامم با خودم می بَرم که تو جبهه درس هم بخونم." بعد کارنامه‌اش را نشان داد پُر بود از نمرات خوووب😔.... ✅