eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70.1هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
مرزبان گلستانی در «میرجاوه» به شهادت رسید 🔹سروان «محمد مهدی نجاتی‌نیا» مرزبان گلستانی شب گذشته در منطقه مرزی میرجاوه در راستای حفاظت مرزی و درگیری با اشرار
دستگيری يکی از اعضای جيش الظلم در هرمزگان فرمانده انتظامی استان هرمزگان: 🔹مأموران پليس امنيت عمومی قشم يکی از اعضای گروه تروريستی جيش‌الظلم به‌نام «الف صديقی» را شناسايی و دستگير کردند. 🔹متهم دارای سوابق متعدد ضدامنيتی و کيفری، سرقت مسلحانه، کلاهبرداری بوده و تحت تعقيب در چندین استان بوده است.
💢اولین شهید سال ۱۴۰۳ 🔹 تصویری از شهید سحرگاه امروز که حین پایش نوار مرزی استان سیستان و بلوچستان به درجه رفیع شهادت نائل گردید . 🔸شهيد مرزبان "محمدمهدی نجاتی نیا" متاهل، دارای دو فرزند دختر و ساکن استان گلستان بود که در راه پر افتخار حفاظت از ميهن به شهادت رسید
💢 ۱۰ 🔸توصیه‌های پدرانه استاد شهید مرتضی مطهری... |همسر شهید مطهری می‌گفت: ۲۶ سال با مرتضی زندگی کردم ، در این مدت نیم ساعت هم بی‌وضو نبود، و همیشه تاکید می‌کرد که با وضو باشید... استاد مطهری در نامه‌ای به فرزندش نوشت: حتی‌الامکان روزی یک حزب قرآن بخوان و ثوابش رو تقدیم کن به روح پیامبر (ص) ، چون موجب برکت عُمر و موفقیت میشه... 👤خاطره‌ای از زندگی استاد شهید مرتضی مطهری 📚 منبع: کتاب جلوه‌های معلمی استاد مطهری 🔰دانلود کنید: ➕ دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _______ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔅 ۴ [وصایای شهیدان] ✍ توصیه‌ی برادرانه شهید احمدعلی نیّری... |بچه‌ها کمی به فکر اعمال خودمان باشیم... بچه‌ها حداقل سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید. اگر سه روز مراقبه و محاسبه‌ی اعمال انجام دهید، حتماً به شما عنایاتی خواهد شد. 🔰دانلود کنید:دریافت چراغ‌راه(۴) با کیفیت اصلی _______________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸|خواب عجیب عروس خانوم؛ وقتی می‌خواست به حشمت‌الله جواب منفی بده... |به علت دوری راه و غربت؛ تصميم گرفتم به حشمت‌اله جواب منفی بدهم. اما همان شب خوابی ديدم که مرا منصرف کرد؛ در خواب جمعيت عظيمی را ديدم که با پرچم‌های سبز و قرمز؛ در حالی که فرياد يا محمد و يا حسين سر می‌دادند، در حرکت بودند. سوال کردم اينان کيستند ؟ جواب دادند: اين ها کاروان محمد (ص) هستند. خيلی خوشحال شدم، چرا که با شروع جنگ هميشه غبطه می‌خوردم که چرا نمی‌تونم به جبهه بروم. اما ناگهان يکی از بين جمعيت فرياد زد: تو که سرباز ما را قبول نداری از ما نيستی... روز بعد؛ قبل از جواب دادن به خانواده حشمت‌اله؛ برای يکی ازدوستانم خوابم را تعريف کردم و او پيشنهاد استخاره داد. متوسل به قرآن شدم و اين آيه آمد : ازدواج و تقوا را پيشه کنيد تا رستگارشوید. جواب مثبت دادم و با مهريه ای شامل يک جلد کلام اللّه مجيد و يک جلد نهج البلاغه به عقد ايشان در آمدم. روز عقد بعد از صرف ناهار، حشمت ميهمانان را که از آمل آمده بودند، به ملاقات امام خمينی (ره) برد. آيت اللّه جوادی آملی در سخنرانی روز نيمه شعبانِ همان سال، درباره ازدواج ما چنين گفت : بعضی می گويند نمی شود زندگی علی (ع) را پياده کرد؛ ولی من امروز به عينه ديدم که بخشی از زندگی علی (ع) پياده شده است.راوی: خانم طیبه خزایی؛ همسر شهید _______________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸|امام حسین علیه‌السلام در عالم رؤیا به حشمت‌اله کفن داد... |يک ماه بعد از مجروحيت حشمت‌اله [چند ساعت مانده به تحویل سال] ایشان در حال استراحت بود، که ناگهان از خواب برخاست و مدتی با حيرت به نقطه‌ای خيره شد... حشمت‌الله بعد از اینکه سال تحویل شد، خوابی که دیده بود رو اینجوری برامون تعریف کرد: «خواب ديدم توی میدان کربلا هستم و امام حسين (ع) در حالیکه کفن‌های تميزی در دست داشتند، با رويی گشاده و لبی خندان تک تک آنها را به يارانشان دادند. من داشتم این صحنه رو نگاه می‌کردم که دیدم امام حسین علیه‌السلام در حالیکه يک کفن در دستشان باقی مانده بود، به سمتم آمده، آن را به من دادند و فرمودند: اين هم برای تو... ✍ راوی: خانم طیبه خزایی؛ همسر شهید _______ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🔸|حشمت‌اله لحظه شهادت گفت: این کاخ‌ها مال کیه؟ |شب ۲۳ ماه مبارک رمضان حال حشمت‌اله بسيار بد بود و روی تخت بيمارستان شاهد آخرين نفسهايش بودم. با همون حال سفارش‌هايی درباره بچه‌ها کرد و وصيت نمود. لحظاتی بعد از اذان صبح در حالیکه حالش بسيار وخيم بود، یهو ديدم بصورت نيمه نشسته روی تخت، با احترامی خاص تعظيم کرد. انگار شخص يا اشخاص بزرگواری به ديدارش اومده بودند... حشمت‌اله شروع به تلاوت قرآن کرد و سپس پرسيد : «اين کاخها برا کيه؟» آخر سر در حالیکه دستاش رو با احترام روی سينه گذاشته بود، گفت: «چشم می‌آيم، می‌آيم.» بعد آروم سرش رو روی تخت گذاشت و در حالیکه به من نگاه می‌کرد، شهادتين گفت و شهید شد. ✍ راوی: خانم طیبه خزایی؛ همسر شهید _______ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
💢 ۱۱ 🔸بخداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم |ده سال بعد از شهادت مهدی و مجید زین‌الدین، پدر بزرگوارشون می‌گفت: من در این مدت طولانی بارها نشسته و به خاطرات گذشته بازگشته‌ام؛ اما هر چه فکر‌ کردم تا یک خطا یا گناهی از مجید و مهدی به یاد بیاورم، چیزی پیدا نکردم؛ نمی‌خوام بگم معصوم بودند، اما من که پدرشون هستم، به خداییِ خدا گناهی ازشون سراغ ندارم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهیدان مهدی و مجید زین‌الدین 📚منبع: کتاب سرداران تقوا ، صفحه ۴۳ 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی _____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: ●واژه‌یاب:
🟩🟩🟩⬜️⬜️⬜️🟥🟥🟥 کانال ایتا() @kakamartyr3 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️♿️