🍂 در دوران دفاع مقدّس همهچیزِ کشور مورد تهاجم قرار گرفت؛ نه فقط مرزهای کشور، [ بلکه] هویّت ملّی کشور، نظام اسلامی کشور، انقلاب بزرگ ملّت ایران، ارزشهای فراوانی که این ملّت بزرگ در مقابل چشم خود قرار داده بود، همه مورد تهاجم قرار گرفت.
۱۳۹۵/۰۷/۰۷
┄❅✾❅┄
بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش
┄┄┄❅✾❅┄┄┄
#عکس #رهبری
👈
◇◇ ◇
🍂
🍂 ســـال های حمـــاسه و ایستـــادگی
اهواز - کمپلو؛ مسجد علی بن موسی الرضا(ع)
🔸 مهـــر مـــاه ۱۳۵۹
در روزهای نخست جنگ، جوانان قهرمان شهر با ساختن کوکتل مولوتوف در حیاط مسجــد؛ بــرای مقابله با متجاوزان بعثی از همینجا شروع کردند.
😘 حاجی جعفری (یا عمو جعفری)، همان فردی که در عکس پیراهن سبز به تن دارد، از نامه رسانهای سرزنده و پرکار تعاون اهواز بود.
هر جا که فکرش را نمی کردی پیدایش شود، با توبرهای پر از نامه می رسید و نامه می آورد و نامه می برد.
چه در کوههای غرب باشی، چه شلمچه و چه فاو.
این سالها، گرد پیری بر چهره نورانیش نشسته و جا دارد هرجا هست پیدایش کنیم و احوالی بپرسیم و عرض ارادتی بکنیم.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
🍂
نمیشناسیم
اهالی خانه را اما
حرف زیاد دارند
و درد هم
از صبرِ جانباز
مهرِ مادر
اشکِ خواهر
شاید هم همراهی
عاشقانهٔ همسر
هر چه هست
درد است و عشق
دردی که عاشقانه میخرند...
فراموششان نکنیم
صبحتان بخیر👋
مهرتان تابنده 👋
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
اندوه تو شد وارد کاشانه ام امشب
مهمان عزیز آمده در خانه ام امشب
صد شکر خدا را که نشسته است بشادی
گنـج غمت اندر دل ویرانـه ام امشب
من از نگه شـمع رخـت دیده ندوزم
تا پاک بسوزد پـر پروانه ام امشب
بگشا لـب افسونگرت ای شــوخ پریچهر
تا شیخ بداند ز چه افسانه ام امشب
ترسـم که سـر کـوی ترا سیل بگیرد
ای بیخـبر از گریه مستانـه ام امشب
یکجرعه آنمست کند هر دو جهانرا
چیزیکه لبت ریخت به پیمانه ام امشب
شاید که شکارم شود آن مرغ بهشتی
گاهی شکن دام گهی دانه ام امشب
تا بر سـر من بگذرد آن یار قدیمـی
خاک قـدم محـرم و بیگانه ام امشب
امید که بر خیـل غمش دست بیابد
آه سـحر و طاقـت مردانه ام امشب
از من بگریزید که می خـورده ام امروز
با مـن منشـینید که دیوانه ام امشب
بی حاصلم از عمر گرانمایه فروغی
گر جان نرود در پی جانانه ام امشب
فروغی بسطامی
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
#بسطاپی
🍂
🔴با ولایت تا شهادت
🔻عکس شهیده «فائزه رحیمی» از شهدای حادثه تروریسیتی کرمان که تابستان امسال در راهیان نور غرب کشور در یادمان شهدای زریوار گرفته شده است
🔻«فائزه رحیمی» دانشجوی معلم ۲۰ ساله دانشگاه فرهنگیان پردیس نسیبه تهران بود که در حادثه تروریسیتی گلزار شهدای کرمان به فیض شهادت نایل آمد.
#عکس
#راهیان_نور
#راهیان_نور_غرب
#باولایت_تاشهادت
#یادمان_شهدای_زریوار
#حادثه_تروریستی_کرمان
اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است
تا ابد به آنان که پلاکشان را از گردن خویش در آوردند تا #گمنام و بی #مزار بمانند مدیونیم
روز بزرگداشت #شهدا را به خانواده #شاهد تبریک و تسلیت می گوییم
#شهدا
#روز_شهدا
#بیست_و_دوم_اسفند
#پلاک
#گمنام
#شهدای_گمنام
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_مدافع_وطن
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_امنیت
#عکس
#عکس_نوشته
#شهید_امروز
🎥 #عکس|امام خامنهای در وصف شهید ابوالحسن کریمی فرمودند: شهید عزیز؛ برادر ابوالحسن کریمی عمر کوتاه و پُر ماجرایش به تلاش و مجاهدت دلسوزانه و صمیمانه در راه خدا سپری شد؛ و در همان راه هم شربت شهادت نوشید
____________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم
●واژهیاب:
#شهیدابوالحسن_کریمی #دادستان #مسئول_انقلابی #شهدای_گیلان #جهاد
📆 اردیبهشت 1361- عملیات بیتالمقدس ((آزادسازی خرمشهر)
📷 #عکس | گروهی از اسرای عراقی را نشان می دهد که برای در امان ماندن، تمثال امام علی(ع) را در بغل گرفته اند
.
شهید «#علی_مصطفی_حیدر» (با نامِ جهادی «جواد») به تاریخ 2 دی ماه 1373 شمسی، در روستای «****کیه» (جنوب «#لبنان») متولد شد..
«علی» که از رزمندگان حزب الله بود سرانجام در شهریور 1395 شمسی، طی نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» بال در بال ملائک گشود. آن چه پیش رو دارید، متنی است که بر روی تکه کاغذ کوچکی که پس از شهادت، از جیب شهید «علی حیدر» پیدا شد که به خون پاکش نیز آغشته شده است... در این دست نوشته آمده است:
ای مولای من!
من بهشت و نعمت ها و درختان و جاودانگی اش را نمی خواهم. من به چیزی بزرگ تر طمع دارم. بهشتِ من، بودن در کنار «اباعبدالله(صلوات الله علیه)» است..
.
.
.
.
.
.
.
#رهبر #رهبری #امام_خامنه_ای
#مقام_معظم_رهبری
#شهید #شهدا #مقاومت #سوریه #مدافع_حرم #مدافعان_حرم #حزب_الله #امام_حسین #کربلا #نجف #عشق #دختر #پسر #زیبا #داعش #روحانی #عکس #طنز #کلیپ #خنده #سپاه #ارتش #داعش#جانباز
#شهدا
#شهید
#جانبازان
#جانبازان_شیمیایی
#جانباز_شیمیایی
🍂
🔻 یادش بخیر
یک عکس یک خاطره
در گرمای تیر ماه سال ۱۳۶۳ توی پادگان مصطفی خمینی اندیمشک بودیم. حوصله ام سر رفته بود و باید کاری می کردیم تا کمی تنوع ایجاد کنیم. به برادر حسن گرجی گفتم بیا یه کاری کنیم. حسن گفت: مثلا چکار کنیم؟
گفتم: بیا یه کم سهیل ملک زاده را اذیت کنیم. حسن گفت: چه جور؟ گفتم: پاشو اون دله ۱۷ کیلویی را پر از آب کن. منهم سهیل ملک زاده را می برم پیش لوله آب به هوای اینکه می خواهم از او عکس بگیرم ، تو دله ۱۷ کیلویی آب را خالی کن روی سهیل و فرار کن.
سهیل بنده خدا کلمن آب را برداشت برد زیر شیر تا پر کند که حسن کار خودش را کرد و پا به فرار گذاشت. سهیل که دید چه کلاهی سرش رفته دله ۱۷ کیلویی را برداشت و با عصبانیت به سمت حسن پرتاب کرد.
سال هاست که به این عکس نگاه می کنم و از دوری و فراق تلخندی می زنم و....
یادشان بخیر
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#عکس
#یادش_بخیر